روزنامه بهار: قیصر امین پور، همان طور که از شعرهایش مىآید، جنوبى است و اهل «گتوند». منطقه اى در محدوده دزفول در خوزستان. به همین خاطر جنگ را مى توان در اشعار روزگار جوانى اش به دیده ذهن دید. او كه در سال ۱۳۳۸ متولد شده، تا سال ۱۳۵۷ در همان منطقه به تحصیل پرداخت و در ادامه دکترای خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۶اخذ کرد. در سال ۱۳۶۷ سردبیر مجله سروش نوجوان شد و در دانشگاه الزهرا و دانشگاه تهران به تدریس اشتغال داشت. هر چند جامعه ادبی او را به عنوان یک استاد دانشگاه ميشناخت ولی او در حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان و دفاع مقدس، شاعری شاخص به شمار ميآید. به بهانه سالگرد درگذشت او با امیرحسین اللهیاری، شاعر و پژوهشگر گفتوگو کردهايم که به تازگی کتابی با عنوان «الکتاب» ترجمه کرده است. این کتاب، مهم ترین دیوان شعری یکصد سال اخیر ادبیات عرب محسوب ميشود که توسط ادونیس، شاعر سوریالاصل گردآوری شده است.
***
* در آغاز اجازه بدهید از دیدگاه تان نسبت به اشعار قیصر امین پور بپرسم. چه نگاهی به آثار ایشان دارید؟
وقتی درباره شعر و شاعری صحبت ميشود، دچار یک سرگردانی هستیم که آیا فقط باید در باره شعر صحبت بکنیم یا باید هویت شاعر و تاثیرش در شعر را هم در نظر بگیریم. این سرگردانی کلی در ادبیات جهان حاکم است و در این باره نظریههاي مختلفی چون مرگ مولف و امثال آن ارائه شده است. به شخصه معتقدم نقد شعر، مقولهاي مجزا از شخصیت و هویت شاعر است و حضور شاعر به هنگام نقد شعر، محلی از اعراب ندارد. معتقدم شعر باید به صورت مجزا در نظر گرفته شود و مورد نقد و بررسی قرار بگیرد. نقد شاعری به نظرم اشتباه است زیرا او به عنوان انسان ميتواند هر اشتباهی را مرتکب شود یا هر دیدگاهی داشته باشد که ارتباطی به دنیای شعرش نداشته باشد.
* این دیدگاه همواره موافقان و مخالفانی داشته است اما بر اساس این دیدگاه، دنیای شعری قیصر امین پور را چطور ارزیابی ميکنید؟
این یک نگاه کلی بود که عرض کردم اما درباره قیصر امین پور ميتوانم بگویم که شعر و شاعرانگی ایشان، ماحصل یک شکفتگی اجباری است که پس از انقلاب رخ داد. از این جهت اجباری ميگویم که پس از انقلاب اسلامی شرایطی پیش آمد که آن شعرایی که قلم متوسط و حتی زیر متوسطی داشتند، به دلایلی مطرح شدند. این مطرح شدن از طرفی به دلیل سمت و سو داشتن بود و از طرفی در غیاب بزرگان شعر و حتی متوسطها ممکن شد. این شعرای زیر متوسط به این دلایل، فرصت شکفتن پیدا کردند که در میان همه این افراد، از همه قابل قبول تر و برجسته تر اشعار قیصر امینپور بود. این دست افراد کسانی بودند که آمدند خانه شعر را قبضه کردند و مدعی شدند که دیوارهای خانه را چنان بلند خواهند کرد که فرد دیگری نتواند داخل بیاید. این افراد از امکانات موجود در خانه شعر، همایشها و امثال آنها استفاده کردند و نام کسب کردند. امینپور جزو آنها بود و نبود. بود به این دلیل که در مراسمات و همایشهاي مختلف حضور داشت و نبود چون یک سرو گردن از همه آنها از نظر سواد و ویژگی شعری بالاتر بود. این واقعیت شکفتگی شاعری مثل امین پور است البته ایشان در زمینه پژوهش و ادبیات کودکان فعالیت کردند.
* ویژگیهاي زبان شعری ایشان را چه ميدانید؟ آیا ميتوان از نوآوری در اشعار ایشان یاد کرد؟
شعر ایشان، شعری نیست که بتوان گفت جریانی را در جهان شعر ایجاد کرد و کسانی را تحت تاثیر قرار داد. افرادی در دنیای شاعری بودهاند که بزرگ و صاحب نام نشدهاند اما به واسطه تاثیری که در زبان شعر گذاشتند، جریان ساز شدند و تعدادی از آنها پیروی کردند. نمی توان گفت که شاعرانی در راستای سبک امین پور قرار گرفتند و جریان فکری او را دنبال کردند اما اووجود نازنین و استاد خوب ادبیات بود. در نهایت شعر ایشان، شعر متوسط قابل قبول است و نه بیشتر.
* فکر ميکنید اگر تاثیرگذار بودنش را با نکته پس از انقلاب بپذیریم، این تاثیرگذاری در چه مواردی بود؟
به نظرم بیش از اینکه ایشان شاعری تاثیرگذار باشد، شاعری تاثیرپذیر بود و جزو جریانی فکری قرار ميگیرد. برای شرح این نکته باید این طور بگویم که آیا سیمین بهبهانی جریانی ساخت و بر غزل بعد از خود تاثیر گذاشت؟ ما نمی توانیم بگوییم سیمین بهبهانی یا حسین منزوی، جزیان ساز بودند و در زبان شعری تاثیراتی داشتند. جریان ساز، نیما یوشیج است اما ميتوانیم بگوییم که این افراد در شعر پس از خود تاثیر گذاشتند. صد در صد این روند پیش آمد و جوانانی به واسطه زبان و ذهن آنها تقلید کردند و این تقلید به شکفتگی و رسیدن به خلاقیت شعری آنها کمک کرد. اما واقعا شاعرانی به تقلید و تحت تاثیر قیصر امین پور، شعر گفته اند؟ این دور از ذهن به نظر ميرسد.
* به نظرتان اشعار امین پور در کدام دسته بندی موضوعی قرار ميگیرد؟ آیا باید او را شاعری اجتماعی یا پژوهشگر دانست یا به عنوان شاعر دفاع مقدس او را شناخت؟
شاخصه ایشان با دیگر شاعران هم دوره خودش این بود که اگر به مسئلهاي اعتقاد داشتند، با صداقت تمام به آن ميپرداختند و آن را ميسرودند. برخی در جهت نام دست به سرودن شعر زدند و در نهایت به نامی هم نرسیدند. ميتوانم این طور بگویم که ایشان به واسطه صداقتی که داشتند، به واقع عنوان شاعر دافع مقدس برازنده ایشان است زیرا شعرهایی در این زمینه دارند که صادقانه آنها را سروده است. حتی اگر ایشان در شعرهایش فردی یا جریانی را مدح کرده، صادقانه این کار را کرده است. این صداقت به گونهاي است که ضعف زبانی او را هم جبران کرده است و به دل مينشیند. شاید نتوانیم بگوییم که قیصر امین پور، شاعر عاشقانه هاست برخلاف حسین منزوی. از طرفی حتی نمی توانیم او را شاعر اجتماعی بدانیم درحالی که اشعار سیمین بهبهانی و سایه در این دسته قرار ميگیرند. شاعر اجتماعی، فردی همسو با ملت است. اگر نتوانیم او را شاعر اجتماعی بدانیم اما قطعا او یکی از برجسته ترین شاعران حوزه دفاع مقدس و آیینی محسوب ميشود. او البته سعی کرده است که دغدغههاي مردم و مسائل روز را در اشعارش بیاورد اما نقطه قوت کار او، همان صداقتی است که در شعرش موج ميزند.
* صداقت در شعر ایشان از نگاه آرمان گرای او ميآید اما اشعارش جانب دارانه به نظر نمی آیند. قبول دارید که به همین دلیل اشعارش حتی وقتی از شهید و دفاع مقدس ميگوید، رنگ تعصب و در خدمت بودن صرف نمی گیرد. این طور نیست؟
دقیقا اشعارش صادقانه و در راستای صداقت ناشی از جهان فکری اش است.ما از سیره و نحوه زندگی ایشان شناخت داریم و ميدانیم که چگونه زیست کرد اما در آینده این شعر است که بازگوی حقایق است و در آینده سمت و سو فکری مطرح نخواهد بود و تنها زبان شعری اش و قوت و ضعف آن است که مورد بازبینی قرار ميگیرد. در ادبیات جهان، پوشکین و مایاکوفسکی مطرح هستند که مایاکوفسکی یک شاعر مبارز و ضد جریانات فاشیستی زمانه خود بود اما پوشکین شاعری بود که آنها را ستایش ميکرد. در نقد شعری، شعر پوشکین با اینکه ارزشهاي اخلاقی را زیر پا گذاشته است، قوی تر از زبان شعری مایاکوفسکی است. در نتیجه زبان شعری است که در آینده مورد بررسی و نقد قرار ميگیرد اما در حال حاضر ميتوانیم از صداقت او در شعر یاد کنیم.
*برخی از اشعار ایشان در زبان روزمره مردم هم جاری شده است مثل «ناگهان چقدر زود دیر ميشود...» و امثال آن. این را ميتوان ویژگی ملموس بودن اشعار او دانست؟
این مسئله دو وجه دارد و رایج شدن شعر در محاورات مردمی و جامعه، یکی از مولفههاي موفق بودن آن است اما صرف معروف بودن یک شعر، نشانه خوب بودن آن هم نیست. توجه کنید که سازمان هایی مثل نیروی انتظامی یا شهرداری به طور انبوه از این شعر استفاده کردهاند یا یکی از شعرهای کدکنی یعنی «به کجا چنین شتابان» را ميتوان در جای جای شهر و روی ماشینها دید. رایج شدن یک شعر دلیلی بر موفقیت شاعر نیست، مسائل مختلفی در رایج شدن یک شعر اثرگذارند.
* صرف نظر از جریان ساز بودن یک شاعر در سبک و زبان، آیا شاعر ميتواند از نظر فکری و اجتماعی در زمانه خودش موثر باشد و بازتاب دهنده دغدغههاي روز باشد؟
به نظر من شعرا، رسالت بازتاب امور و مسائل روز را ندارند و تنها رسالتشان، شعر گفتن قابل فهم و قابل تفهیم است. رسالتی بر دوش شاعر نیست. به طور مثال شاملو خیلی نسبت به مسائل روز واکنش نشان ميداد و سیاسی مينوشت اما بهترین شعرهای او، شعرهای عاشقانه اش هستند و نه شعرهای سیاسی اش. قیصر امین پور شاید بیشتر در حوزه کودک نوشت اما اشعار او که در حوزه دفاع مقدس قرار ميگیرند، گیرایی خاصی دارند و بازتابی از زمانه خود هستند.
* می توان گفت اگر او رسالتی برای بازتاب دفاع مقدس در شعرهایش نداشت اما چون از خطهاي ميآمد که جنگ در آنجا بیشتر نفوذ کرده بود، حال و هوای دفاع مقدس در اشعارش جاری شده بود. این طور نیست؟
بله صد درصد ميتوان این را پذیرفت. او در شعرش از مرگ کودک و پشت خمیده پدر ميگوید و آن قدر ملموس است که معلوم است این تصاویر را دیده است.