رضا صادقیان- روزنامه بهار: نه تنها نوشتههای مکتوب و گزارشهای تاریخی بدون قضاوت و یا بیقضاوت نیستند، بلکه تولید هر مستند تاریخی خارج از چنین مولفههایی نخواهد بود، بیتردید و از همین روست که بسیاری از نویسندگان نام کتابهای مربوط به تاریخ را «روایتی» از زندگی شخصیتهای سیاسی و دیگر رویدادهای اجتماعی نامگذاری میکنند. به دست دادن هر روایت، بازخوانی و مرور رویدادهای تاریخی بدون پیشداوری و پیش داشتهای روشن و ناروشن امکان پذیر نیست. حداقل آنکه از منظر هرمنوتیک فلسفی هایدگر و گادامر، نگاه کردن به رویدادها و رفتن به سراغ هر کدام از وقایع تاریخی بدون پیش داشت ممکن نیست و سخن گفتن از تاریخ نگاری بدون قضاوت و یا سخن گفتن از روایت بیقضاوت سخن گفتن به گزافه است.
هزاران موضوع تحقیق درباره سیاست، جامعه گذشته و فعلی ایران امروز و سایر نقاط جهان در دسترس است. صدها سوال درباره تاریخ و حوادث مربوط به سالهای قبل همچنان به عنوان موضوع پژوهش مطرح بوده و هست، با این حال ما با روایتهای متفاوتی از مشروطهخواهی ایرانیان، جریانهای فکری و کنشگری شخصیتهای سیاسی و دینی در همان زمان روبرو هستیم. آنگونه که با دیدگاهها و نگاههای متفاوتی درباره ساختار نظام پهلوی اول و دوم، به عبارتی ما با یک روایت تام و تمام درباره هر کدام از تحولات تاریخی روبرو نیستیم و هیچ وقت هم به چنین داستان جامع و کاملی در هیچ کدام از حوزههای که مربوط به علوم انسانی دستهبندی میشوند، دست نخواهیم یافت.
هر نویسنده و محققی حتی با رعایت انصاف و سانسور نکردن بخشهای از فکر و اندیشهاش به بازخوانی آن وقایع نشسته و سخن گفتن از تنها روایت، مستندترین نگاه و بدون قضاوت نگریستن تنها و تنها یک شوخی است. همیناندازه که یک نویسنده از میان صدها هزار موضوع تحقیق به سوی فهم و بازخوانی یک تحول اجتماعی کشیده میشود و از سایر دیدگاهها و موضوعات قابل بازخوانی چشمپوشی میکند و یا مسائل دیگر به عنوان دغدغهی وی مطرح نشده و نمیشود، نشان دهنده پیش داوری و پیش داشتهایش است.
مستند «قائم مقام» ، فیلمی درباره قائم مقامی آیتالله منتظری است که تلاش کرده در فضای رسانهای مستند را روایتی بدون قضاوت به مخاطبان عنوان کند، کارگردان مستند نیز بر این امر تاکید میکنند. با این وجود و براساس چارچوب نظری که در بالا ارائه شد؛ هر کدام از مستندهای اجتماعی-سیاسی که طی سالهای گذشته به اکران عمومی درآمدهاند، صرفا بیان کننده یک روایت و یا زاویه دید است، به عنوان مثال مستند «444» ، «خادم شریعت» و. . . بیتردید در میان کارشناسان و بازگو کنندگان تاریخ شفاهی در چنین مستندهایی با طیف مختلفی از چهرههای سیاسی از اصلاحطلب تا اصولگرا را شاهد هستیم، با این حال آنها داستان خودشان را میگویند و تدوین کنندگان میتوانند از میان ساعتها بحث و گفتگو روایت خاص خودشان را از میان آن گفتهها استخراج کنند.
در واقع از میان دهها روایت ما آن داستانی را روایت میکنیم که به دیدگاه ما نزدیکتر است و تدوین چنین گفتارهایی سخن گفتن از تاریخ بدون قضاوت معنا نمیدهد، هر نام و آدرسی میتواند داشته باشد به غیر از بیقضاوت سخن گفتن، حتی تصاویر نیز شامل چنین حکمی میشود و گریزی از آن نیست. دقیقا همان کاری که نویسندگان تاریخ با روایتها دست اول و اسناد تاریخی انجام میدهند، آنها آن چیزی را گزارش میکنند که خودشان در جستجوی آن بودند، به عبارتی بخشی از قضاوت آنان در تصاویر و نوشتهها ورود پیدا میکند، در اینجا نیز راه میانبر و دور زدن راه وجود ندارد.