به گزارش ایسنا، در این برنامه، کتاب «یکصد و ده نامه از دو سیمین» که به تازگی به سعی اوجی به چاپ رسیده، نقد و بررسی شد؛ این کتاب حاوی نامههایی از سیمین دانشور و سیمین بهبهانی خطاب به منصور اوجی است.
محمد ابراهیم انصاری لاری، مدیرعامل سازمان منطقه آزاد کیش و استاندار اسبق فارس در این نشست گفت:کتاب «یکصد و ده نامه از دو سیمین»بهانهای شد که در خصوص مثلث اوجی، سیمین داستان و سیمین شعر ادبیات معاصر ایران سخن بگویم؛ منصور اوجی علاوه بر سرایش شعر و انتشار کتابهای ارزشمند، دو اقدام دیگر نیز داشته است: اهتمام به نامهنگاری به برخی بزرگان اهل اندیشه و فرهنگ و ادب و انتشار این نامهها به صورت کتاب. یکی از مهمترین کارکردهای این اقدام منصور اوجی، احیای نامهنگاری است که امروز در حال احتضار است.
او توضیح داد:«نامه»در لغتنامه دهخدا بهمعنای نوشته، کاغذ و حکم و فرمان تلقی شده است. وقتی فضای مجازی هنوز ظهور نکرده بود، نامهها نیمی از دیدار بود، اما امروز متأسفانه نامهنوشتن در حال رنگباختن است، ازهمینرو یکی از کارکردهای این اقدام فرهنگی منصور اوجی احیای این سنت میان فرهنگوران است. نامههای معمولی با واژههای یکسان و معمولی پرداخته میشد، اما نامههای رد و بدلشده میان دانشوران و فرهنگوران اگرچه موضوعات شخصی را هم در بر داشت اما مسائل و موضوعات اجتماعی فرهنگی را هم در خود مطرح میکرد. در کتاب«صد و ده نامه از سیمین»، نامههایی از سه شخصیت ممتاز فرهنگ و ادب کشور خطاب به منصور اوجی درج شده است. این نامهها از اظهار عواطف دوستانه و احوالپرسیهای معمول تا مناسبات حاکم میان اصحاب فکر و فرهنگ و ادب، مناسبات دولتهای وقت با آنها، شوخیهای دوستانه، انتقادهای آرام و نرم یا سخت و طوفانی و مبادله اخبار فرهنگی را شامل میشود.
او درباره «صد و ده نامه از سیمین» ادامه داد: ما در این کتاب نشانی از نامههای اوجی به دو سیمین را نداریم؛ به نظرم این مجموعه کاملتر بود اگر موضوع نامهها و نامههای اوجی را نیز میداشتیم. اشارهای میکنم به تکنامه جلال آلاحمد به نامه اوجی درباره ماجرای مرگ صمد بهرنگی؛ موضوع نامه برمیگردد به برداشت دقیق اوجی که معتقد بوده مرگ صمد غرق شدن عادی او در رود ارس بوده و نه قتل. این ابتدا نشاندهنده ذکاوت و جسارت اوجی است و بعد هم صداقت و شفافیت جلال در پذیرفتن این اشتباه و حتی بازگفت انگیزه پنهانش از قصهسازی از مرگ صمد.
انصاری لاری گفت: جلال در این نامه در پاسخ به درخواست اوجی برای انتشار اشعار و مطالبش در دو مجله فرهنگی «آرش» و «جهان نو» میگوید من در این دو نشریه فقط یک«وردست» هستم، که هم نوعی دلداری است به اوجی و هم اشاره صادقانه به موقعیت خود در این دو مجله؛ همچنین است صمیمیت و عاطفه قوی جلال نسبت به اوجی جوان برای اهتمام در انتشار کتاب دومش. به نظرم این از بخت بلند اوجی بوده که همنشینی و نامهنگاری با شخصیتهایی چون جلال آلاحمد و سیمین دانشور و سیمین بهبهانی نصیبش شده است.
او درباره نامههای «دو سیمین» به اوجی گفت: نقاط مشترک نامهها در اظهار عواطف دوستی به اوجی با تعابیری مثل «اوجی عزیز» و «برادر عزیز» است؛ البته سیمین دانشور بیشتری از موضعی مادرانه، بزرگوارانه، بامتانت و آرامش و سیمین بهبهانی از موضع خواهرانه، دلسوزانه و باحرارت و احساسی بیشتر نسبت به اوجی نامه نوشتهاند. هر دو موقعیت ادبی و منزلت شاعری اوجی را ارج میگذارند و از نظر هر دو اوجی شاعری ممتاز و سرآمد است. وقتی هم با نگاهی نقادانه و گاه بیرحمانه غزل یا شعری از اوجی را نقد میکنند، تواضع و دلجویی را در در نامههاشان دارند.
او تاکید کرد: هر دو سیمین در نامههایشان اظهارنظرهایی درباره دیگر شاعران همعصر دارند که به نظر من بسیار ارزشمند است، زیرا این دو بانو دو مرجع ادب فارسی هستند و اظهارنظرهای این دو، ارزش استناد کردن دارد.
او درباره نقطه افتراق نامههای «دو سیمین» گفت: در نامههای «سیمین نویسنده»، تم فلسفی و عرفانی و توجه به مرگ و تعبیرات مختلف از مرگ را میتوان مشاهده کرد؛ از دیگر سو نوعی متانت متناسب با شخصیت و جایگاه او کاملاً مشهود است. در نامههای سیمین شاعر اما نوعی بیپروایی و «جوانانگی» دیده میشود. از اوجی میخواهم نامههای بزرگان دیگر که در اختیار اوست و همچنین نامههایی را که خودش به بزرگان نوشته است را منتشر کند، زیرا انتشار آنها خدمتی کمتر از سرودن و انتشار شعرهایش نیست.
همچنین کوروش کمالی سروستانی سخنران دیگر این نشست گفت: منصور اوجی در شعرش هویت اندیشگانی خود را به تصویر میکشد، واگویههایی که درونمایه او را و اندیشه ذاتی او را عرضه میکند؛ تا حدیث آمالهایش باشد و دغدغههایش.
وی افزود:اوجی از چهرههای شاخص امروز شعر ایران است که سبک و سیاق و زبان و بیان خودش را از پسِ پنج دهه حضور ادبیاش، از پساهنگامی که نخستین کتابش «باغ شب» به سال ۱۳۴۴ منتشر میشود و تا هماره هنوز، به دلالت شاعرانه شکل میدهد. زبان شعر او تغزلی است و ذهن خود را بیشتر در امواج وزنها رها میسازد. اوجی در وصف طبیعت و ارتباط آن با مسائل اجتماع تصاویر زیبا میآفریند و در شعر نو نیمایی تجارب قابل توجهی دارد.
کمالی ادامه داد: توجه منصور اوجی در شعر بیشتر به فرم است. او با پرداخت واژهها به طرق گوناگون، به ذهن خواننده شعرش نزدیک میشود؛ زبان شعر او ساده و خوشآهنگ است با درون مایهای اجتماعی و تصاویری بدیع از طبیعت.
او تاکید کرد: اشعار منصور اوجی نشان از کوشش پیوسته او برای یافتن شکل خاص و نوینی دارد و بیانگر آگاهی او نسبت به ساختار کلمه در شعر معاصر و نقش وزن و آهنگ در ساختمان کلی شعر است. همزیستی با جریانها و جنبشهای عمده ادبی در گذر دهههای مختلف، او را شاعری توانمند، صاحب سبک و اندیشه ساخته است. از همین روست که محمد حقوقی در کتاب «شعر نو از آغاز تا امروز» او را از زمره پنج شاعری میشناسد که در دهه چهل به زبان و بیان ویژه خود رسیدهاند؛ در کنار اسماعیل خویی، محمدعلی سپانلو، احمدرضا احمدی و طاهره صفارزاده.
مدیر مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس گفت: اوجی، پیش از آنکه به جریان شعر نو نیمایی بپیوندد، شعر کلاسیک را در قالب غزل و مثنوی و رباعی تجربه کرد و از آن پس با رویارویی با جریان شعر نیمایی، دلبسته آن شد و نگاهش و کلامش در قالب این سبک شعری هویت گرفت؛ به واسطه این امر شعر سپید شاملویی را به شیوه خود محملی برای بیان شاعرانه یافت؛ چنانکه امروز بیش از هر قالب دیگری در شعرش نمود یافته اما به واقع تاثیرگذاری و نامآوری او را باید در عرصه خلاقانه دیگری بازجست.
مدیر دانشنامه فارس ادامه داد: با مروری بر کارنامه رباعیسرایی معاصر، میتوان منصور اوجی را پیشگام رباعیسرایی معاصر دانست که خود به نوعی منجر به جریانسازی رباعیسرایی در شیراز شد؛ چنانکه امروز، از پس گذر این تاریخ، روند رو به پیشرفت رباعیسرایی در شیراز را در آثار شاعران توانمند این سرزمین باز مییابیم. این امر با انتشار کتاب «مرغ سحر»، دربرگیرنده ۴۰ رباعی اجتماعی و انقلابی، در سال ۱۳۵۶ آغاز شد و از آن پس، شاعران نامی دیگر چون قیصر امینپور و حسن حسینی بدین سیاق همت گماشتند. چنانکه ساعد باقری در کتاب «شعر امروز»، مسعود تاکی در کتاب «چهار جوی بهشتی» و سیدعلی میرافضلی در کتاب «گوشه تماشا» بدین امر اشاره کردهاند.
او تاکید کرد: استاد منصور اوجی در شعرش به طبیعت میاندیشد و در لایههای پیدا و پنهان آن اندیشههایش را میجوید؛ با همه همزیستی در جهان مدرن و پست مدرن، اما هنوز وامدار سنت است؛ واژگانش و بسامد واژگانی و مضمونیاش در شعر نیز همان است: شیراز، مرگ، شعر، عشق، و... و طبیعتی که زیرساخت اصلی و بنیاد بیچون شعر اوست.
کمالی درباره اوجی ادامه داد: شاعرانه اندیشیدن در زلال زندگیاش جاری است؛ چنانکه در کتاب «یک صد و ده نامه از دو سیمین»، کتابی که تاریخ یک دوره را با تمام فراز و نشیبهایش در خود حمل میکند، میبینیم؛ در این کتاب بخشی از نامهها، به ادبیات و سخنانی پیرامون شعر کلاسیک ایران، ادبیات غرب و مقایسه آن با ادبیات ایران اختصاص یافته و مسیری که ادبیات معاصر میپیماید اما نکته قابل توجه در این نامهها، شعرهایی است که منصور اوجی در نامههایش ضمیمه میکرده تا نشان از روح شاعرانگی او باشد.
او افزود: امروز مفتخریم تا در جمع یاران دل آشنا، به نقد و بررسی این کتاب بنشینیم که در آن به گونهای به ضرورت آشنایی شاعران امروز با پشتوانههای کلاسیک شعری و تقلیل «منِ شعری» برخی از شاعران ایرانی به «منِ شخصی» سخن گفته شده است.
مدیر مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس ادامه داد: هشتادمین سالگرد میلاد مبارک استاد منصور اوجی، ما را فرصتی مغتنم آفرید تا به پاسداشت گنجینه ارزنده دیگری از مفاخر فارس دست یازیم؛ مفاخری که نام بلندشان بر بلندای تاریخ این سرزمین مانا خواهد ماند.
در ادامه مراسم منیژه عبداللهی -استاد دانشگاه -با تحلیل کتاب «یکصد و ده نامه از دو سیمین» توضیح داد: این کتاب حاوی ۴۵ نامه از سیمین دانشور در یک دوره ۲۳ساله و ۶۸ نامه از سیمین بهبهانی در یک دوره ۱۵ساله است که خطاب به منصور اوجی نگاشته شدهاند. در این نامهها مطالب مطرحشده را میتوان به دو بخش خصوصی و اجتماعی طبقهبندی کرد؛ دنیای خصوصی بهبهانی بیپرواتر، رنگارنگتر و صمیمانهتر از نامههای دانشور است که آرام و دوستانه است. امیدوارم روزی با کمک این منبع مستند، ما به شیوه غربیها زندگینامههای دقیقتری از این بزرگان را بنویسیم.
او درباره جنبه اجتماعی نامهها توضیح داد: بخشی از این گفتوگوها درباره آثار دانشور و بهبهانی است. بخش مهم دیگر، گفتوگو درباره دیگران است که گاه در باره نقد و بررسی آثار دیگر نویسندگان و شاعران و گاه هم حتی شبیه گفتوگوهای درگوشی است؛ بخش دیگری از این قسمت به فضای عمومی فرهنگ و روشنفکری اشاره دارد و شاید مستندترین اخبار درباره فضای فرهنگی کشور در یک دوره را در این نامهها ببینیم.
او افزود:انتقاد اصلی که حسرت خواننده را بر میانگیزد، نبود خصلت دو طرفه و گفتوگو محور این کتاب است؛ چون در این کتاب نامههای اوجی غایب است و معلوم نیست این نامهها در پاسخ به چه مطالبی نوشته شده است. در برخی نامهها هم نویسندگان اشاره کردهاند که شعر یا داستانی را ضمیمه نامهشان میکنند که این اشعار و داستانها نیز در کتاب غایب است.
عبداللهی تاکید کرد: درباره این کتاب باید از اوجی سپاسگذاری کرد که هم بانی این نامهها بود و هم آنها را چون گنجینهای حفظ کرده و به دست چاپ سپرده است.
منصور اوجی نیز در این مراسم با اشاره به سابقه آشنایی خود با سیمین دانشور و جلال آل احمد گفت: در سال۱۳۴۷ نامهای به جلال درباره روایت او از مرگ صمد بهرنگی نوشتم و نظر او درباره قتل صمد را مردود دانستم. بعد هم جلال نامهای به من نوشت و اذعان کرد که صمد غرق شده است و به قتل نرسیده است. نامهنگاری من با سیمین دانشور هم بعد از سال ۵۸ آغاز شد و تا سال ۱۳۸۱ ادامه یافت که در این مدت خانم دانشور ۴۵ نامه به من نوشت.
او با اشاره به اینکه سابقه آشنایی من با سیمین بهبهانی به سال اول دانشگاه بر میگردد آغاز مکاتبات خود با این شاعر را نیز سال ۵۸ عنوان کرد و افزود: من بهنوعی حتی واسطه آشنایی سیمین بهبهانی و سیمین دانشور نیز شدم.
اوجی ادامه داد: هر دو سیمین دلسوز بودند؛ اما دو انسان متفاوت. خانم دانشور مانند اقیانوس آرام بود و خانم بهبهانی مانند کوه آتشفشان.نامههای خانم دانشور موجز، فشرده و کوتاه است و آرامش و طمانینه از نامههایش مشهود است، اما نامههای خانم بهبهانی بلند و طولانی است و روحیه ناآرام او در نامههایش نیز هست.
مراسم نکوداشت 80 سالگی منصور اوجی به همت مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس و موسسه دانشنامه فارس برگزار شد.