گروه فرهنگي- رسانهها: حسن تقيزادهانصاري. کارشناس و فعال حوزه گردشگري در روزنامه شرق نوشت: آيينها، آداب و رسوم هر ملت، سازنده عناصر فرهنگي جامعه محسوب ميشوند. تنوع، تفاوتها و کثرت آيينها و آداب و رسوم از دلايل غناي فرهنگي يک جامعه است. در روزگار بحران هويت، يکي از راههاي حفظ هويت فرهنگي، بازگشت به آيينها، آداب و رسوم سنتي و فولکلوريک است. سرزمين ايران از ديرباز بهعنوان يکي از گهوارههاي تمدن مطرح بوده است.
برخي از آداب و رسوم رايج مردم كنوني ايران، مانند جشن نوروز و چيدن سفره هفتسين، چهارشنبهسوري، جشن تيرگان، مهرگان، سده، امرداد، پنجابدر و سيزدهبدر، شب يلدا و برخي آيينهاي ديگر، بازمانده آداب و رسوم ايرانيان پيش از اسلام است. اگرچه از پس از اسلام نيز جشنها و آداب و رسوم مختلف فرهنگي، مذهبي بر جاي مانده است که در جاي خود نيازمند توجه ويژهاند؛ مانند جشنهاي ميلاد، غدير، قربان، فطر و... . در بازشناسي عناصر فرهنگي مانند شب چله (شب يلدا)، آنچه بيشتر از همه خودنمايي ميکند، کرامت رابطه انسان با انسان است.
فلسفه پيشينيان در شب يلدا این بوده که در قالب مثلها، شعرها، روايتها و شاهنامهخوانيها به آموزش نسل بعد ميپرداختند و نسل آينده را با آنچه از پيشينيان به آنها رسيده بود، هرچند شفاهي، آشنا و آگاه ميکردند. همه ملزومات شب چله بهانهاي براي شادي، پيوند دوباره با آفرينش، احساس هويت و پيوند با جاودانگي است. شايد بهظاهر يک شبنشيني بوده و هست؛ اما فلسفه آن ايجاد پيوند ميان نسلهاي مختلف در يک خانواده است؛ چيزي که امروزه به مدد تکنولوژي و فضاي رسانهاي و مجازي، خانوادهها را به تنهايي و انزوا کشانده است.
نسل جديد و امروزي ما که بيشترين اطلاعات خود را از فضاي مجازي دريافت ميکند، به راستي چه اندازه از رسوم، آيين، جشن و عيدهای ما که بخشي از هويت و فرهنگ ما را تشکيل ميدهند، اطلاع دارند؟ اما اطلاعاتي که بهوسيله تکنولوژيهاي مدرن ردوبدل ميشود، دلیلی برای دلبستگي و پيوند عاطفي نسلهاي مختلف نميشود و گاهي به دليل وابستگي مردمان به رسانههاي نوين، جدايي و گسست بين آدميان بيشتر هم ميشود.
امروزه در کشورهاي پيشرفته صنعتي و در کلانشهرها، ميليونها انسان در کنار يکديگر تنها زندگي ميکنند و کمترين نيازي به ارتباط کلامي با يکديگر ندارد. زمان متوسط ارتباط کلامي بين والدين و فرزندان به سه دقيقه در شبانهروز کاهش يافته است. در دنياي قديم گرچه حجم اطلاعات مثل امروز فراوان نبود؛ اما آنچه توليد فرهنگي ناميده ميشد و در بين نسلها منتقل ميشد، سازنده آداب و رسوم و تمدن فرهنگي جامعه بود و ملتهاي گوناگون به دليل داشتن فرهنگهاي برتر و ديرپا، ميتوانستند به يکديگر فخر بفروشند.
بسياري از نظريهپردازان معتقدند آنچه کشورها و ملتهاي مختلف را در آينده به يکديگر پيوند ميدهد، فرهنگ متفاوت آنهاست. سفر و گشتوگذار و ديدن رسوم و فرهنگهاي متفاوت يکي از دلايل ماجراجويان سفر است. طبق آمار سازمان جهاني گردشگري، بيش از ۴۰ درصد گردشگري بينالمللي با انگيزه فرهنگي است و بهطور چشمگيري اين فرايند در حال افزايش است. رشد روزافزون اين نوع از گردشگري، توجه برنامهريزان و سياستگذاران را در جهان به خود معطوف کرده است و بسياري از کشورها با خلق جشنها و فستيوالهاي مختلف که ريشه و پايه عميق فرهنگي ندارند، سعي ميکنند در اين بازار رقابت، گوي سبقت را از آنِ خود کنند؛ اما ايران در این مسیر با داشتن تنوع فرهنگي زياد و جشنها و آداب و رسوم فراوان که هرکدام از آنها به سبب دانش و دليل خاصي از پيشينيان به يادگار مانده، ناتوان بوده است.
اگرچه در ثبت آثار ملموس و ناملموس همت ورزيدهاند؛ ولي صرف ثبت يک اثر در گسترش، تعميم، شناخت و پاسداشت آن کافي نيست. آنچه نسل جديد ما را ناتوان کرده است، نداشتن اطلاعات کافي، صحيح و فلسفه هريک از آداب و رسوم است؛ بنابراین همواره بايد به مراسمها و سنتهاي مختلفي که باعث مستحکمترشدن ارتباطات خانوادگي ميشود، بيشتر اهميت داد.
بايد کوشيد به ريشه و بنيان برگزاري اين مراسمها پرداخت و از امکانات موجود براي دورهمي در شب يلدا يا ساير رسوم فرهنگي به بهترين شکل استفاده کرد و بدون پرداختن به شبکههاي مجازي، از اين فرصتها که تنها يک بار يا محدود در سال وجود دارد، بهره برد. ميتوان از ظرفيتي که فضاي مجازي در اختيار همه کاربران قرار داده است، براي معرفي و شناسايي آداب و رسوم بهره برد. سفرهاي متنوع فرهنگي را در مقاصد داخلي و خارجي براي گردشگران تعريف کرد در فضاي مجازي به آن بيشتر پرداخت و نسل جديد را از انزوا و تنهايي بيرون کشيد و به عمق ماجرا کشاند.
در اين راستا، متوليان گردشگري بهويژه تورگردانان، مراکز اقامتي، پذيرايي، تفريحي و فرهنگي نقش مؤثري در احيا، حفظ و برجستهکردن آيينها و آداب هر مقصد دارند. شرکت هلدينگ گردشگري مارکوپولو نيز در چند سال گذشته در راستاي مسئوليتهاي اجتماعي خود، برای پاسداشت و احياي آيينها و رسوم ايراني، اقدامات مؤثري در حفظ آيينهاي مختلف و معرفي آن به نسل جديد داشته است که برگزاري جشنواره بزرگ يلدا در بزرگترين سالن پايتخت نيز در اين راستا است.
اين جشن آينه تمامنماي حضور نسل جديد در کنار بزرگترهاست. حضور سه نسل از يک خانواده در بزرگترين گردهمايي فرهنگي خانوادگي ايران، قدمي است در شناسايي آيينها و آداب و رسوم ايران کهن که هرکدام از آنها سرمايهاي شگرف براي توسعه و رونق گردشگري است و در نهايت بر غناي فرهنگي ميافزايد و گردشگران و هموطنان از ذينفعان اصلي آن هستند.