محمد توکلی- روزنامه بهار: در هفتههای اخیر شاهد آن هستیم که میزان اعتراضات و انتقادات به رییسجمهور روحانی و دولت اعتدال افزایش قابل ملاحظهای داشته است. نکته جالب توجه در این انتقادات هفتههای اخیر این است که این بار دیگر خبری از «تندروها» و «دلواپسان» نیست و منتقدان و معترضان به روحانی «ظاهرا» همان کسانی هستند که چند ماه پیش در نشستهای تبلیغات انتخاباتی مشغول هورا کشیدن برای رییس جمهور منتخبشان بودند و در شب انتخابات تا بامداد بیدار ماندند و خبر خوش پیروزی روحانی و شکست جناح تندرو آنان را به وجد آورد.
همانطور که انتظار میرفت سید محمد خاتمی که در جایگاه رهبری جریان اصلاحات قرار دارد بار دیگر در مقطعی حساس به میدان آمد و با تحلیلی دقیق و هوشمند از آنچه در فضای سیاسی کشور در حال رخ دادن است، نسبت به دسیسه ناامیدسازی مردم هشدار داد و پشت پرده آنچه «موج پشیمانی از رای به روحانی» خوانده میشود را برای جامعه تشریح کرد. خاتمی نشان داده است که همواره در بزنگاههای حساس میتواند اقداماتی را بر اساس تحلیلی دقیق به مرحله اجرا برساند، مواضع او در انتخابات88، رای او در دماوند، توصیه به انصراف عارف در انتخابات92، حمایت قاطع و صریح از روحانی در انتخابات96چند نمونه از اقدامات هوشمندانه این بزرگ جریان اصلاحات بوده است. اقداماتی که با بررسی تک تک آنها میتوان هر کدام را دلیلی برای زنده ماندن جریان اصلاح طلبی در آماج حملاتی دانست که در همه این سالها علیه این جریان ریشه دار در حال اجرا بوده است.
اما چرا سیدمحمد خاتمی از دسیسه گفته است؟ آیا این نگاه ناشی از توهم توطئه است و یا این بار دیگر توطئه توهم نیست؟ با نگاهی به نادمان از رای به روحانی و البته پشت پرده آن میتوان چهار گروه را در این بازی مشاهده کرد. جناح تندرو درون حاکمیت، مخالفان نظام سیاسی مستقر، احمدینژادیها، و بخشی از افرادی که در انتخابات96 به روحانی رای داده اند.تیزبینی خاتمی در این جاست که بر خلاف آنچه برخی تبلیغ میکنند که این صدای اعتراضی صدایی از درون جامعه و حامیان جریان میانه رو است به خوبی نقش سه گروه اول را تشخیص داده و با نگاهی به تصویر بزرگتر تلاش برای ناامیدسازی مردم و پیشمانی از رای را دسیسه نامیده است. آری، ما با یک توطئه طرف هستیم.
سه گروه تندروها، مخالفان نظام و حامیان احمدی نژاد در پی ناامید ساختن جامعه از دولت اعتدال و به طور کلی جریان میانه رو هستند. هدف جناح تندرو کهتریبونهای گستردهای هم در اختیار خود دارد و میتواند بسیاری از واقعیات را وارونه جلوه دهد از ناامید ساختن جامعه آن است که میخواهد «اثر رای» در نگاه مردم بی اهمیت جلوه داده شود. نتیجه ناامیدی از مکانیسم رای دادن آن است که مشارکت در انتخابات کاهش پیدا خواهد کرد. با نگاهی به تجارب گذشته و دورههای مختلف انتخابات با قطعیت بسیار بالایی میتوان گفت که کاهش مشارکت در انتخابات معنایی جز پیروزی تندروها ندارد؛ زیرا در چنین مشارکتی سازمان رای ثابت این جناح میتواند با حضور در انتخابات و در غیاب درصد بالایی از شرکت کنندگان در انتخابات به قدرت رسیدن اقلیت تندرو را سهل کند.
مخالفان نظام نیز در توهم تغییر ساختار سیاسی در کشور هستند. آنان معتقدند که افزایش ناامیدی از هر یک از قوای کشور به خصوص دولت میتواند سبب ناامید شدن از کلیت نظام سیاسی و تغییر جهت اعتراضات از دولت به سمت نظام شود. این نگاه سبب آن میشود که افرادی که از اساس اعتقادی به انتخابات نداشته و معتقد بودند که همه «سر و ته یک کرباسند» هم به یکباره از رای نداده خود پشیمان شوند! با نگاهی به فضای مجازی میتوان تاثیر این گروه را در پررنگ جلوه دادن مصنوعی ناامیدی از دولت به عینه مشاهده کرد. این اتفاق مشابه اعتراضات88 است که در میان معترضانی که به دنبال حقوق مدنی خود بودند افرادی هم حضور داشتند که بدون آن که رای داده باشند شعار میدادند «رای مرا پس بده» ! و گروه سوم اقلیت حامی احمدی نژاد است.
آنان که همچنان او را نماد عدالت دانسته و در انتظار حضور مجدد او برای مقابله با فقر و فساد و تبعیض هستند. آنان ناامیدی جامعه از حسن روحانی و جریان میانه رو حامی او را مقدمهای برای دوباره بر سر کار آمدن «مجزه هزاره سوم» خود میدانند و معتقدند هر چه این ناامیدی و اعتراض بیشتر شود و افزونتر جلوه داده شود فضا برای تکرار دولتهای نهم و دهم مهیا خواهد شد. درباره گروه چهارم نیز باید گفت که از این واقعیت گریزی نیست که به دلیل انفعال و برخی عقب نشینیهای دولت اعتدال در بعضی موضوعات در چهار سال و چند ماه اخیر برخی از حامیان دولت هم ناامید و معترضند که حکایت اینان با سه گروه دیگر متفاوت است. آنان از منتخب خود اندکی صراحت میخواهند و معتقدند باید موانع اجرای وعدهها با مردم در میان گذاشته شود و اگر از ناامیدی میگویند بیشتر نوعی گلایه مندی از رییس جمهور منتخبشان است نه چیزی بیشتر از این. مطلب آخر آنکه برای پاسخ به این پرسش که آیا میان سه گروه جناح تندرو، مخالفان و احمدی نژادیها ارتباطی سازمانی وجود دارد یا خیر باید اندکی بیشتر صبر کرد اما این یک حقیقت روشن است که اقدامات این سه گروه و رسانههای نزدیک به آنان با یکدیگر همپوشانی قابل توجهی دارد که در آن برای اهل دقت نشانه هایی است.