محمود منصور
ادراک آگاهانه یک جامعه از افکار، ارزشها، تمایلات و تعلقات خود در یک ساختار اجتماعی و در حدود جغرافیایی و سیاسی مفهومی واحد به نام هویت ملی را میسازد. برداشت و احساس جمعی نسبت به این ویژگیها و وجوه تمایز به احساس هویت ملی تعبیر میشود و هنگام تحقق این احساس در عملکرد جمعی غرور ملی را پدید میآورد. به عبارتی میتوان هویت ملی را مجموعهای از گرایشها و نگرشها به احساسات، تمایلات و تعلقات یک جامعه در بستر رشد و تعالی و در مسیر پیشرفت تعریف کرد.
نژاد، اقلیم، تاریخ، دین، فرهنگ، زبان، آداب و رسوم و سایر عناصر هویتی در سیر تکوینی خود، در مسیر رشد و تعالی جامعه و در گذر زمان با فرصتها و تهدیدها روبهرو است. تقویت قوتهای جامعه و کاهش یا رفع ضعفهای آن موجب بروز و ظهور عناصر و شاخصهای هویتی در قالب فرصت یا تهدید برای ساختار اجتماعی و در نهایت نقش و کارکردی همانگونه خواهد بود. در مسیر تکوین حیات اجتماعی در گذر از سنت به جهان مدرن نظامهای حقوقی و قوانین عامل تحقق ارزشها در جامعه بنا به رای اکثریت و تحکیم ساختار اجتماعی و تقویت هویت ملی است. با این مبنا قانون اساسی به عنوان میثاق ملی و برآیند خواست و اراده جامعه؛ ظرفیتی برای تقویت هویت اجتماعی، فرصتی برای تحکیم همبستگی اجتماعی و زمینهای برای تحقق مشارکت اجتماعی خواهد بود.
با رشد علم و پیشرفت فناوری؛ فرآیند جهانی شدن که فارغ از ماهیت و تعریف نوین، گسترهای به درازای تمدن بشری دارد سرعتی چشمگیر یافته و در قرن اخیر با رشد تجارت جهانی و افزایش ثروت، ماهیت و کارکردی تازه پیدا کرده است. با گسترش حمل و نقل، رشد گردشگری، پیشرفت فناوری اطلاعات، گسترش ارتباطات و سایر پیشرفتهای بشر، جهانی شدن نه به عنوان یک پروژه اقتصادی یا حتی سیاسی و اجتماعی بلکه به عنوان یک روند فراگیر، مسیر مشترک یا رویهای ناگزیر خودنمایی کرده و آثار و تبعات خود را به جای گذاشته است.
برای جهانی شدن مفاهیم و تعاریف گستردهای از ساحت و مناظر گوناگون ذکر شده است؛ جهانی شدن راتراکم یا فشردگی زمان و مکان، درهم تنیدگی مسائل و فرآیندها، پیچیده شدن مسائل و چند بعدی شدن مناسبات، شبکهای شدن جامعه، برچیده شدن مرزها، فرآیند گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن و برآیند توسعه و مدرنیته و... دانسته اند. جهانی شدن به عنوان یک فرآیند یا پدیده، دارای ابعاد و وجوه مختلف است و به همین مبنا تاثیرات آن در ابعاد و وجوه گوناگون قابل بررسی و تفسیر است.
با گسترش ارتباطات، اصول جهانی شدن به عنوان ارزشهای نظم نوین جهانی پی ریزی شده و نمیتوان پیروی نظم نوین جهانی از اصول لیبرال دموکراسی را انکار کرد، اما جهانی شدن برپایه اصول بنیادی و فراگیر بشری بنا شده و به دنبال تحقق ارزشهای مشترک بشر است. در گذر از جامعه سنتی به جامعه مدرن، مفهوم هویت با چالش و مخاطره روبه رو است. در کنار توسعه و چالشهای آن؛ فرآیند جهانی شدن، تحول ارزشها و بروز تغییرات سریع را به همراه داشته است. این سرعت تغییرات و تحول ارزشها باعث بروز تعارض و مخاطره در شناخت و به تبع آن هویت شده و به همین مبنا هویت ملی را با چالش مواجه کرده است.
جهانی شدن را دارای ماهیت دوگانه و کارکرد دوسویه دانسته اند؛ جهانی شدن در کنار برداشتن مرزها و خلق فضای جدید، یک هویت جهانی تشکیل داده اما در سوی دیگر برای هویتهای قومی و محلی امکان ظهور و بروز فراهم کرده است. به عبارت دیگر همان طور که در یک حدود جغرافیایی و سیاسی هویت ملی در رابطه دوسویه با هویت قومی است، در نظم و فضای جدید جهانی هویت جهانی در رابطهای دوسویه با هویت ملی است. این برهم کنش با چالش و مخاطره برای خرده فرهنگها همراه است؛ اما در این تقابل ناگزیر، کنش فعال و تعامل سازنده راهکار و مسیری برای بازتولید هویت ملی در منظومه هویت جهانی است.
همانطور که هویتهای قومی چنین امکانی در مواجهه با هویت ملی دارند. با تغییر فرآیندها و روابط اجتماعی؛ مفهوم هویت در مسیر توسعه، از سنت فاصله گرفته و در فضایی سیال در منظومه جهانی شدن در حال تغییر و بازتولید است. در فضای جدید، تفکر و رویکرد استراتژیک امکان درک تحولات با توجه به نقاط قوت و ضعف هویت ملی، و رویکرد فعال و تعامل سازنده بر مبنای فرصت و تهدیدها را فراهم آورده است.