محمود منصور
تجربه تاریخی جوامع متمدن و توسعهیافته نشان میدهد، توسعه و تمدن محصول تعامل سازنده و مولد بین انسانها و جوامع است که در ابعاد مختلف با مبادله آراء، ایدهها، کالاها و خدمات، نیازها و کمبودهای یکدیگر را رفع نموده و ظرفیتها و استعدادهای بالقوه خود را محقق میسازند. انسانها و جوامع و بهعبارتی دیگر فرهنگها و تمدنها، در فضایی صلحآمیز و مسالمتجویانه و با پذیرش و تحمل یکدیگر و مبادله خودجوش و آزادانه منابع، امکانات و سرمایههای خود میتوانند زمینهسازترقی، پیشرفت، توسعه و تکامل یکدیگر باشند.
جوامع مدرن با خرافهگرایی، تقدیرگرایی، طلسمگرایی و غلبه انواع نیروهای پنهان و آشکار و ماوراءالطبیعی که همچون غل و زنجیر تکامل عقلانی، فکری و علمی انسان مدرن و در نتیجه توسعه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی او را دچار اختلال کرده بودند، مبارزه کردند. عقل و مشاهده از گذر زمان، راه انسان مدرن بهسویترقی، توسعه و تمدن را گشود. در همین راستا تفکر انتقادی، نوآوری و ابداع، داوری عقلانی و علمی، تساهل، تسامح و همپذیری، تکثر، تنوع و تفاوت، آزادی اندیشه و بیان، آزادی و حقوق فردی، برابری انسانها و حاکمیت قانون، پاسداری از حریم و حوزه خصوصی افراد، بحث و گفتگوی آزاد، مبادله آزادانه کالاها، خدمات، اطلاعات و داد و ستد فرهنگی با انسانها، اقوام و ملل دیگر، به تدریج بهصورت جریان فرهنگی غالب درآمد.
در چنین فضای فرهنگیای بود که توسعه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رخ نمود. گسترش حوزه مشارکت شهروندان و کاهش میزان ناهنجاریها، همچنین محدودسازی مشارکت مردم و افزایش آسیبپذیری و تقلیل سرمایه اجتماعی، تأثیر متقابل دارد. اتخاذ نقش مشارکتپذیر از سوی دولت؛ موجب تحقق زمینه همسویی پایدار میان شهروندان و دولت، و تقویت سرمایه اجتماعی بهعنوان عنصری که جوامع را به حرکت وامیدارد و افراد را به خیر عمومی دعوت میکند، خواهد شد.
اتخاذ سیاستهایی که متأثر از آن، مشارکت مردمی محدود میشود، بیگانگی اجتماعی، احساس ناتوانی، پوچی و گسست همبستگی ملی را درپی دارد. نخستین تجربههای جامعهپذیری شهروندان با اخذ هنجارها، ارزشها، اعتقادات اجتماعی، عضویت در گروه، انجام فعالیتهای اجتماعی و فراگیری شیوهها و سبکهای زندگی و رفتار اجتماعی، شکل میگیرد. در همین راستا، جامعهپذیری سیاسی به معنای نهادینه کردن و توسعه میزان نفوذ دولت در زندگی سیاسی شهروندان است. از اینرو، عدم جامعهپذیری سیاسی، شهروندان را از برخورداری از حق مشارکت در تعیین سرنوشت خویش و همچنین، از مواجهه با مسئولیتهای گوناگون اجتماعی برکنار میکند.
در نتیجه، شهروندان در چنین شرایطی، از امکان آگاهی و شناخت نسبت به حق خویش مبنی بر مداخله در تعیین و تغییر مسیر تصمیمگیریهای اجتماعی و سیاسی، به دور نگاه داشته میشوند. از مهمترین ویژگیهای رویکرد عدم انتقال قدرت، فقدان ساختارهای مشارکتی در جامعه سیاسی و راه نداشتن شهروندان در شرایط مشارکتی مؤثر و پایدار همسان با دولت است. با تأمل در نحوه رفتار دولتها در رویکرد به انتقالپذیری قدرت به شهروندان، میتوان دریافت درنتیجه اتخاذ سیاست مبتنی بر انتقالناپذیری و مشارکتگریزی از سوی دولت، شهروندان به هیچ روی میدانی برای سیاستورزی، مشارکت و اثرگذاری مستقیم یا با واسطه در اجتماع و اقتصاد نمییابند و سرانجام به این باور میرسند که تنها به مصالح و منافع شخصی خویش بیاندیشند و درنتیجه فساد در انواع و اقسام آن گریبان جامعه را میگیرد.
از دیگر پیامدهای رویکرد مبتنی بر عدم انتقال قدرت، گسست و شکست اخلاق عمومی در مناسبات میان شهروندان و دولت یا اخلاقزدایی عمومی است. از این رو رویکرد انتقالناپذیر قدرت، از مهمترین عوامل زوال اخلاق در سطح مناسبات فردی و ازبین رفتن ملاکها و معیارهای اخلاقی- ارزشی در سطح کلان اجتماعی است. ایجاد شکاف و فاصلهی آشتیناپذیر در مناسبات میان دولت و شهروندان به هر میزان و تحت هر عاملی، مانع رسیدن به اجماع و اعتماد در زندگی سیاسی شهروندان میشود و به استقرار فضایی خالی از همدلی و نشاط میانجامد.
اهمیت سرمایه اجتماعی نیز در همین چارچوب تفسیر میشود و حاکی از برجسته کردن تکلیف دولت در جریان ناپایداری و انحطاط مشارکت شهروندان در تعیین سرنوشت خویش است. نظام ارزشی در جامعه، بهطور کلی منطبق با واقعیتهایی است که موجب برانگیختن احساس و اشتیاق در شهروندان، برای برعهده گرفتن نقشهای اجتماعی و اثرگذاری بر محیط پیرامون خود در جامعه سیاسی میشود. در همین راستا از دیگر آثار رویکرد عدم انتقال قدرت بر پیدایش ناهنجاریهای فردی و اجتماعی، نارضایتی عمومی است. نارضایتی عمومی بهطور بسیار پیچیده و خزنده در مناسبات میان شهروندان و دولت رسوخ کرده و به-تدریج حیات اجتماعی را دستخوش تهدید و ناامنی فزاینده میکند.
تیتر کردن آشتی ملی از طرف شما یعنی چه ؟
اگر پروژ رئیسی طبق نقشه آنها پیش میرفت امروز روحانی با یک اشاره از کار برکنار شده بود و شما .....
کودتا در درون حکومت نکته جدیدی نیست چند بار احمدی نژاد را تهدید به آن کرده بودن که کاری نکند که به درد بنی صدر مبتلا شود . روحانی نه از پایگاه اجتماعی احمدی نژاد برخوردار بود ...... آشتی ملی با چه کسی ! (356836)