محمد توکلی
در سخنان رهبر انقلاب درباره حوادث اخیر دو نکته مهم دیده میشود که مطابق معمول در تبلیغات رسمی صداوسیما و رسانههای جریان اصولگرا به آن توجهی جدی نشان داده نشده است. ایشان در بخشی از سخنان خود میگویند: «با کسانی که هیجانی وارد ماجرا شدهاند چه دانشجو، چه غیر دانشجو باید صحبت و روشنگری کرد اما کسی که پادوی منافقین است و آدم میکشد حسابش جداست» کلیدواژه ورود هیجانی به ماجرا موضوعی است که میبایست مورد توجه مقامات قضایی و امنیتی کشور قرار بگیرد.
واقعیت آن است که در وقایع رخ داده در هفته گذشته بیشتر از آنکه شاهد یک اعتراض با برنامه و چارچوب دار باشیم که با مانیفست و اهداف مشخصی به میدان میآید نوعی اعتراض کور را شاهد بودیم که اقشار مختلف جامعه با مطالبات گوناگون و گاهی متضاد در آن شرکت داشتند. در چنین اعتراضاتی به طور طبیعی نوجوانان و جوانان به دلیل هیجانی که اقتضای سن و سال آنها است وارد میدان شده و ممکن است با رفتارهایی آشوب طلبانه هم مسیر یک اعتراض مدنی را منحرف کنند و هم به اموال عمومی و یا خصوصی مردم آسیب وارد آورند.
برخی خبرها مبنی بر میانگین سنی کم برخی از بازداشت شدههای وقایع اخیر نشانگر آن است که کسر قابل توجهی از آنان که حتی به اغتشاش و آشوب (و نه حمله به جان مردم) دست زدهاند اساسا دارای خط و ربط سیاسی خاصی نبوده و نمیتوان این فرزندان ایران را با همه اشتباهی که مرتکب شدهاند هم ردیف کسانی دانست که بنابر نظر برخی مسئولان کشور از طرف بیگانگان ماموریت داشته اند. این انتظار از دستگاه قضایی و نهادهای انتظامی و امنیتی کشور وجود دارد که حالا و پس از این تاکید رهبری مبنی بر تفکیک میان افرادی که بر اساس هیجانات وارد این ماجرا شدهاند با کسانی که آدم کشتهاند با سرعت و دقتی بیشتر از گذشته به پروندههای بازداشت شدگان این حوادث رسیدگی کرده و خانوادههای آنانی که گناهی مرتکب نشدهاند و یا بر اثر هیجانات در این حوادث نقشی داشتند را با آزاد کردن فرزندانشان از نگرانی برهانند... از سوی دیگر با دقت در آنچه روز گذشته از سوی رهبری نظام بیان شد شاهد آن هستیم که میان مطالبات سیاسی و اقتصادی معترضان تفکیکی فرض نشده است و هر دو سوی این مطالبات مورد توجه قرار گرفته است؛ قاعدتا هنگامی که از اعتراض سخن میگوییم مقصودمان اعتراض است و نه آشوب و اغتشاش. واقعیت آن است که در اعتراضات هفته گذشته شاهد مطرح شدن دو طیف از مطالبات از سوی گروه هایی از مردم بودیم.
بخش اول مطالبات اقتصادی بود که در شعارهای اقتصادی مردم دیده میشد و بخش دوم این مطالبات به موضوعات سیاسی اشاره داشت و انتقادات بخش هایی از جامعه نسبت به ساختار سیاسی کشور، عملکرد صداوسیما، انحصارگرایی بخش هایی از قدرت و. . . را در بر میگرفت. این وجه دوم از اعتراضات تا به امروز از سوی تبلیغات رسمی مورد توجه قرار نگرفته بود و تنها شاهد آن بودیم که اعتراضات اقتصادی به دولت «اعتراضاتی به حق» خوانده میشد که باید شنیده شود و اعتراضات سیاسی به حاکمیت برابر با آشوب و اغتشاش نامیده شده بود. اکنون و پس از نکات مطرح شده از سوی رهبری این انتظار وجود دارد کهتریبون دارانی که اعتبار و جایگاه خود را مدیون انتساب به این مقام ارشد نظام هستند و همینطور صداوسیمایی که قرار بر ملی بودن است از تفکیک میان مطالبات بخشهای مختلف جامعه دست برداشته و خواستهها و اعتراضات موجود در متن جامعه را همان گونه که هست به مخاطبانشان منعکس کنند.
بنظرم بجز سركوب مداوم خواسته هاي اجتماعي اكثريت دليل اصلي ديگه اي نداره و كور ناميدن اين موج يا نااگاهيس يا تبليغات رسمي حكومت پسند با كمترين امكانات تبليغي و در عرض چندروز نصف شهرها معترض شدن و اتفاقا نشاندهنده يه خشم بزرگ درون جامعه اس (357429)