محمد توکلی
در روزهایی که از تقدیم لایحه بودجه 97 به مجلس میگذرد مطالب مختلفی به این بهانه مطرح شده است. از نقد جزییات بودجه97 تا توجه به تلاش دولت برای ایجاد شفافیت در بخش هایی از بودجه که در گذشته حداقل در سطح عمومی چندان به آن توجه نمیشد، از گفتههای رییس جمهور در هنگام تقدیم لایحه در خصوص بودجههای نظارت ناپذیر و تلاش دولت برای اصلاح این روند نادرست که در زمانی طولانی بر بودجه کشور سایه انداخته بود تا نقدهای مطرح شده به وضوع افزایش قیمت بنزین و تغییر در پرداخت نقدی یارانهها و. . .
با نگاهی به نقدهای مطرح شده شاهد آن هستیم که بخشی از فضای رسانهای و سیاسی کشور، چه آنان که همراهان سیاسی دولت محسوب میشوند و چه جریان منتقد دولت در روزهای ابتدایی تقدیم لایجه بودجه نسبت به پیشنهاد افزایش قیمت حاملهای انرژی، عوارض خروج از کشور و حذف گروهی از مردم از دریافت یارانه نقدی با موضعی منفی مواجه شد. سخن منتقدان به طور کلی در دو دسته قابل تقسیمبندی است؛ گروهی که به دلایل سیاسی و رقابتهای جناحی به طور مداوم مخالف هستند و این که دولت چه اقدامی را انجام میدهد چندان اهمیتی ندارد! آنان به طور خودکار با هر اقدامی از سوی دولت اعلام مخالفت میکنند، در نتیجه تفاوتی ندارد که اقدام دولت افزایش قیمت بنزین است یا کاهش آن، حذف بخشی از یارانه بگیران است یا اضافه کردن افراد دیگری به این فرآیند و. . . اما در کنار این مخالفان همیشگی گروهی دیگر هم به وجود آمدهاند که ظاهرا بیشتر از آنکه به دنبال مخالفت با دولت باشند در پی قرار گرفتن در جایگاه مخالف خوان و «ژست مخالفت» هستند. آنان که اتفاقا در طیف حامیان حسن روحانی در انتخابات96 هم تقسیمبندی میشوند تا چند روز پیش مخالف افزایش قیمت حاملهای انرژی بوده و تغییر در پرداخت یارانه نقدی را ظلم به مردم میدانستند اما امروز که مجلس همه این تصمیمات دولت را وتو کرده است مخالف تصمیم کمیسیون تلفیق مجلس هستند و درباره فواید افزایش قیمت بنزین و خسارتهای این نوع پرداخت یارانه قلم فرسایی میکنند!
اینکه از منظر اقتصادی کدام تصمیم به سود اقتصاد کشور است بحث دیگری را میطلبد اما آنچه در اینجا مطرح است نوع نگاهی است که برخی نسبت به تصمیمات اتخاذ شده از سوی مراکز رسمی تصمیم گیری دارند. ظاهرا برای این گروه تنها مخالفت کردن واجد اهمیت شده است و آنچه کمترین توجهی به آن نشان داده نمیشود دلیل و برهانی برای ابراز مخالفت است. این گروه از سیاسیون، اقتصاددانان و اهل رسانه آدمی را یاد آن منتقد مشهور برنامه سینمایی تلویزیون میاندازند که به طور پیشفرض با هر فیلمی «مخالف» بود و مخاطب هر چه بیشتر تلاش میکرد که از دلیل این حجم از مخالفت آگاهی پیدا کند کمتر به نتیجه میرسید. نقد و نگاه مخالف به تصمیمهای دولت، مجلس و سایر ارکان قدرت هنگامی که بدون ارائه دلیل همراه شود و در حد «مخالفت برای مخالفت» تنزّل یابد تنها سبب کم ارزش شدن منتقد و نقد خواهد شد. منتقدی که تنها برای آنکه ژست «اپوزیسیون» خود را حفظ کند به مرحله «مخالفت متناقض» میرسد تنها سبب آن میشود که صدای منتقدان واقعی نیز در «نِق زدن» های شبهِ نقد او گم شود.