علی میرزامحمدی
انتخابات ریاست جمهوری 96 در لایههای زیرین و پنهان خود مبارزهای نفس گیر علیه پوپولیسم بود. احزاب سیاسی اصول گرا و اصلاح طلب هرکدام به نوعی از پدیده اجتماعی- سیاسی پوپولیسم آسیب دیده اند؛ در نتیجه در مبارزه با آن نوعی اجماع نسبی در میان اصول گرایان معتدل و اصلاح طلبان شکل گرفته است. جلوه تظاهری پوپولیسم در ایران در قالب تقدیس رجل سیاسی و وعدههای مبهم اقتصادی با تکیه بر تودههای محروم بوده است. با تداوم رشد گفتمان «شفافیت طلبی» در ایران ضربهای مهلک به این جلوههای پوپولیستی وارد آمده است. پردهها از بزرگنمایی چهرههای سیاسی با نشانههای دینی (مقدس نمایی) گشوده شده است و افرادی که روزگاری مدعی بودند فلان نامزد انتخاباتی و چهره سیاسی با عالم غیب پیوند دارد و یا اینکه انتخاب او مورد پسند معصومین است تحت فشار پرسشگری عامه مردم قرار گرفته اند.
در انتخابات 96، تظاهر اقتصادی پوپولیسم با وعدههای غیرمنطقی اقتصادی و معیشتی مانند افزایش یارانهها و یا ایجاد میلیونی شغل به چالش کشیده شد. اما دولت دوازدهم تحت فشار هدایت شده اقشار پایین جامعه قرار دارد. فشارهای هدایت شدهای که شعارهای انتخاباتی نامزد شکست خورده را همانند چماقی بر سر دولت دکتر روحانی به کار میگیرند و آه و افسوس سر میدهند که چرا فلانی که قول مسکن و شغل داده بود انتخاب نشد؟ ! این موضوع با القای ناکارآمدی در دولت جدید، موج نارضایتی را در جامعه تشدید کرده است. خطر بزرگی که در این شرایط برای خروج از موج القای ناکارآمدی دولت توصیه میشود استفاده از حرکتهای پوپولیستی است. توصیه به حرکتهای پوپولیستی حتی اگر نیت خیرخواهانه هم داشته باشد حرکتی روبه عقب و مرتجعانه است و نباید دولت به آن تن بدهد چراکه دولتی که به ویروس پوپولیسم آلوده شود دیگر نخواهد توانست به جنگ بیماری اجتماعی پوپولیستی برود؟ !
هرچند پوپولیسم در معنای کلان و ملی خود ضربه جدی دیده است اما این پدیده آسیب زا در سطوح و جلوههای دیگر به ویژه سطوح خرد میتواند به حیات خود ادامه بدهد. سطحی که ما آن را «پوپولیسم شهرستانی» نامیده ایم. به دلایل زیر مبارزه با «پوپولیسم شهرستانی» دشوارتر از پوپولیسم سطح کلان کشوری است:
نخست آنکه «پوپولیسم شهرستانی» بیشتر در تیررس و توجه رسانههای محلی و محدود است و رسانههای با قابلیت پوشش کشوری، کمتر به اینچنین مسائلی اشراف دارند و به آنها میپردازند.
دوم اینکه «پوپولیسم شهرستانی» جلوههای متنوعتری دارد؛ به ویژه در هم تنیده شدن مسایل مذهبی و اقتصادی در مطالبات قومیتی، زبانی و حتی زیست محیطی، اشکال پیچیدهتری از پوپولیسم شهرستانی خلق میکند که پرده برداشتن و نقد آن توسط منتقدان و صاحبنظران و تفسیر عامه پسند آن کار چندان آسانی نیست!؟
همین پیچیدگیها در انتخابات مجلس موجب میشود که کار احزاب در انتخاب افراد مورد حمایت و اعلام آن به مردم منطقه بسیار دشوار باشد. شاید تناقض نتایج انتخابات مجلس با ریاست جمهوری در برخی شهرستانها را بتوان با همین پیچیدگیها تبیین نمود. وضعیت نابسامان اقتصادی کشور، رکود اقتصادی و مهمتر از هم بیکاری اقشار تحصیل کرده در کنار تشدید مسایل زیست محیطی اقوام مختلف ایرانی و مطالبات هویت طلبانه آنها همانند آموزش به زبان مادری بستری مناسب برای پوپولیسم شهرستانی در مناطق مختلف ایران است.
این جلوه از پوپولیسم در انتخابات سال 1398 بازیگران سیاسی جدیدی را به صحنه خواهد آورد که اگر از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند احزاب سنتی اصول گرا، اصلاح طلب و اعتدال گرا را با چالشی جدی مواجه خواهند نمود. ممکن است برخی از این بازیگران سیاسی جذب گرایشهای سه گانه سیاسی کشور بشوند اما اینچنین افرادی همانند برخی افراد مطرح در «لیست به اصطلاح امید» پس از راهیابی به مجلس، به اصول گرایشهای سیاسی جذب شده وفادار نخواهند ماند!؟ تجربه نشان میدهد افرادی که با رویکرد پوپولیستی در صحنه سیاسی ورود میکنند هم مردم و هم حاکمیت را با مشکلات پیش بینی نشده درگیر میکنند که نتیجه آن در یک بعد، از دست رفتن سرمایههای اقتصادی کشور، و در بعدی دیگر نابودی سرمایه اجتماعی و در خطر قرار گرفتن مشروعیت نظام است.
پناه بردن عامه مردم به دامان پوپولیسم بیشتر در نتیجه استیلای جو ناامیدی و رنگ باختن اعتبار و یا انزوای خود خواسته یا اجباری گفتمان هایی است که در داخل خود نظام، مدعی اصلاح و تحول هستند. اما تجربه تلخ اما ارزشمند نیمه دوم دهه 80 برای همگان نشان داد که در دامن پوپولیسم نمیتوان آتش گرفتن سرمایههای کشور را جشن گرفت! پوپولیستهای شهرستانی در سالهای آخر دهه 90، جلوههای دیگری را برای فریب مردم مطرح خواهند نمود. بر این اساس تا زمانیکه مبارزه با پوپولیسم به باور عمومی مردم تبدیل نشود اینچنین افرادی دوباره به بازیگران مهم سیاسی کشور تبدیل خواهند شد.