نرگس عابدینزاده-روزنامه بهار
در یکی از روزنامههاي کثیرالانتشار خبری را ميخوانم: «مغازه داران پاساژی در تبریز به جای مانکن زن از پیکره قو برای تبلیغ لباسهایشان استفاده ميکنند.» بر جایم خشکم ميزند! توهین و اهانت به اصالت هویت زنانه. هر چند آنها این اقدام را واکنشی در مقابل اداره اماکن شهر تبریز عنوان ميکنند، اما بازهم ذره ایی از توهین صورت گرفته کاسته نمیگردد. جامعهای که مردانش به غیرت و جوانمرد بودن شهره هستند، انکار محض هویت زنانه بسیار تاسف بار مينماید.جامعهای که بزرگ بانوانی چون پروین اعتصامی را در دامان خود پرورد، این رفتار هرچند قابل توجیه از دیدگاه اقدام کنندگان، توهینی بزرگ به بانوان اصیل و توانمند تبریزی و بعد اهانت به اصالت زنانگی همه زنان جامعه است.
تاریخ وطن اجحافهاي بسیاری را در قبال بانوانش به یاد دارد. ظلمهایی که تمامی پیکره زنانه جامعه را زیر بار تازیانههاي بیرحمانه خود سالیان سال، به نابودی و فنا کشانده است.جامعه ایرانی تاریخی بسیار تاریک و تلخی را از سرکوبها و خفقانهای عظیم حضور انرژی زنانه توسط مردان خود به بهانه مذهب و سنت به یاد دارد.مادرانی که با وجود استعدادهای سرشار از تمامی علایق و خواستههاي خود گذشتند تا فقط و فقط کانون خانوادگی خود را حفظ نمایند.جامعهای که ضرب المثل معروف «با لباس سفید ميروی و با کفن سفید خارج خواهی شد» را آویزه گوش دختران و پسرانش کرد تا هر گونه حق حیاتی در راستای علایق ذاتی زن از او بستاند.
جامعه ایی که حتی حق انتخاب پوشش زنانش را هم باید مردانش تعیین کنند و به بهانه مذهب، سلیقههاي شخصی خود را بر پیکره ضعیف زنانه تحمیل نمایند. جامعه ایی که از یک طرف هر گونه حضور زن با خود واقعی اش و زیبایی فطریاش را به شدت سرکوب مينماید، اما از طرف دیگر کلیشههاي جنسیتی را ارج مينهد و گسترش ميدهد: پس هر چه زیباتر و جذاب تر، در نگاه مردان مقبول خواهی بود.جامعه ای که خاطرات خوبی از دوران مدرن ایران زمان پهلوی به خاطر ندارد و احساس حقارتی که این خاندان به جامعه تزریق مينماید، خود عامل خیزشهای مردمی علیه این خاندان ميگردد و سرنوشتی دیگر را برای بانوانش رقم ميزند: آنچه که از دوران کودکیهاي خود به یاد داریم عکسهای با حجاب دختران بسیار کوچک خردسال است که به لحاظ شرعی نیز حجاب بر آنها واجب نیست.به خاطر رویکردهای ایدئولوگ مدار پدران و مادران و جامعه بزرگسالان هرگونه ارتباط با همسن و سالان پسر در محیطهاي اجتماعی مذموم و نکوهیده شمرده ميشود.
به خاطر سختگیریها و تعصبهاي کور دوران انقلابی گریها هرگونه زیبایی فطری دخترانه و دلبریهای ذاتی دختران بسیار مشمئز کننده محسوب ميگردد. جامعهای که حتی اندیشیدن به جنس مخالف و آرزوی شاهزادهایی با اسب سفید برای دخترکانش به فراموشخانه سپرده ميشود. جامعهای که ظلم و ستم و بی مهری را در درون خانوادههاي خویش نهادینه نموده است، آنگاه که پژوهشهای دانشگاهی و علمی نشان دادهاند که یکی از علل فروپاشی خانوادهها، دخالتها و تحکمهاي بی مورد خانوادههاي زوجین است. مادرانی که اگر در دوران جوانی خود مورد بی مهری و ستم از طرف مادرانی دیگر قرار گرفتهاند، اینک خود در معرض چنین اختیاری قرار ميگیرد به جای گسترش خرد سراسر عشق زنانه، همان زخمهاي عمیق را بر روان نوعروسان خویش جاری سازند و زنجیره ظلم و ستم در خانوادهها و جامعه تکرار ميگردد، و هر بار به نوعی خود را بازتولید مينماید.
جامعه ایی که بانوی ورزشکاری در مقابل مخالفت همسرش از یک موفقیت بزرگ بینالمللی محروم ميگردد.خودخواهی و استبداد محض مردانه، رویای زیبای این بانوی ایرانی را در آتش حقارت و حسادت خود ميسوزاند و خاکستر مينماید.بانوی ورزشکاری که افتخار آفرین جامعه خود بوده است در اوج مظلومیت و سکوت محض پر ميکشد و به آسمانها ميرود. و بازهم ما ميمانیم و تلی از درد و رنج عظیم.اما اینک زمان عجز نیست. چرا که زنان ما با تمام توان به پاخواستهاند که خود برای خود تعیین کننده باشند و اصالت خود را با احساس ارزشمندی خود در جامعه بسط و گسترش دهند. لذا بر ماست که اعتراض و مخالفت خود را با هرنوع رفتار اهانتآمیز به جنسیت اصیل زنانه اعلام داریم.و همچنان با حضور اصیل خود در جامعه در بسط و توسعه رویکردهای صحیح کوشا باشیم.