گروه سياسي: آیت الله سید محمد موسوی خوئینیها در کانال تلگرامی خود نوشت: حضرت آیتالله جنتی در «نشست هماهنگی برگزاری مراسم چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی» گفتهاند: «ما نیز باید هرچه میتوانیم به مردم برسیم و درد مردم را بفهمیم و صدای آنها را بشنویم، در کنار مردم باشیم همینطور که تاکنون مردم در کنار ما بودهاند ...»*
اکنون، با رعایت تمامی آداب و القاب خودساختهای که در محضر مقامات عالیه ادا میکنند، از دبیر محترم شورای نگهبان میپرسم که آیا جنابعالی و سایر اعضای محترم شورای نگهبان در رابطه با وظایفی که بر عهده دارید -بهویژه دربارهٔ تأیید یا رد صلاحیت افراد برای نامزدی در انتخابات مجلس خبرگان رهبری، مجلس شورای اسلامی و ریاستجمهوری- صدای اعتراض مردم را شنیدهاید؟ این سؤال تنها دربارهٔ رد صلاحیتها نیست، بلکه دربارهٔ تأییدشدگان ویژه نیز هست؛ یادآوری میکنم که جناب آقای جنتی در همین نشست گفتهاند: «... ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم صدای کسی در نیاید، مردم باید حرفشان را بزنند ...»
مایلم همینجا و کوتاه از جناب ایشان سؤال کنم که تاکنون چه کسی انتظار داشته است که صدای کسی درنیاید؟ آیا دولت فعلی و دولتهای گذشته چنین انتظاری داشتهاند؟ در این دولتها، حتی در دولت نهم و دهم، همواره صدای مردم از طریق رسانهها بر سرشان بلند بوده است؛ حتی رسانۀ ملیِ کشور صدای خودش را بیش از صدای مردم آنقدر بر ضد دولت فعلی بلند کرده است که صدای همه را درآورده است و این هم از ویژگیهای ماست که روزی نیست مگر آنکه رسانۀ ملی کشورمان بر ضد رئیسجمهور منتخب ملت یا دولت او برنامهای داشته باشد.
اکثر خطیبان نمازهای جمعه و از جمله آیتالله جنتی در فریادزدن بر سر دولتها و رؤسای جمهور -البته به استثنای رئیسجمهور محبوبشان- کم نگذاشتهاند و هنوز هم ادامه دارد و گویا تا چنین نکنند خطبهها شرعاً کامل نمیشود و نماز جمعه احتمالاً ممکن است باطل شود! پناه بر خدا. حضرت آقای جنتی نیک میدانند که تنها دروغ نیست که حرام است؛ مضاف بر آن، اگر گویندهای، در مقام بیان واقعیاتِ حکمرانی، سخن راست را هم نگوید و یا سخنانی غبارآلود و ابهامزا بگوید، آن هم حرام است.
اکنون برمیگردم و سؤال اول را پی میگیرم که آیا جناب آقای جنتی، در رابطه با انجام وظایفشان در شورای نگهبان، صدای اعتراض مردم را شنیدهاند؟ البته اظهارات ایشان در گذشته که از تلویزیون پخش شده است نشان می دهد که مقاماتی از امثال ایشان تحت تأثیر صدای اعتراضها قرار نمیگیرند و البته جناب ایشان صدای اعتراضها به عملکرد خود را «فشار» میدانند و فشار به دیگران را «صدای مردم»! ایشان گویا معتقدند چون به قانون و برحسب وظیفۀ شرعی عمل میکنند، دیگر مهم نیست مردم دربارۀ اقدامات آنان چگونه فکر خواهند کرد و چه عکسالعملی نشان خواهند داد، و گویا دیگران چون به وظایف قانونی و شرعی خود عمل نمیکنند در معرض اعتراض مردم قرار میگیرند.