صادق زیباکلام دربارهی چرایی اتفاقاتی مثل مسالهی استعفای شهردار، به خبرنگار انصاف نیوز گفت: اولین نکتهای که میخواهم عرض کنم این است که بخشی از جریان اصولگرایی -حالا اسمشان را تندرو بگذاریم یا دلواپسان یا هرنام دیگری- اینها متوجه شدند که هیچ شانسی برای اینکه بتوانند قدرت را از طریق صندوق رای به دست آورند، ندارند و اگر انتخابات صحیح برگزار شود، چه انتخابات ریاست جمهوری چه انتخابات شوراها و چه انتخابات مجلس، اینها هیچ شانسی ندارند؛ مردم نشان دادهاند که با جریان تندرو به هیچوجه همراهی نمیکنند. بنابراین، این جریانات مدتها است از اینکه بتوانند از طریق صندوق رای وزارت کشور در قدرت باشند، دستشان را شستهاند. هر قدر هم که شورای نگهبان از طریق مکانیزم رد صلاحیت، کسانی که یک مقداری تعهد و جسارت دارند را از بودن در مجلس و شوراها منع کند، ولی باز هم دو – سه نفری به هر حال به مجلس میآیند و مسایلی را مطرح میکنند.
وی افزود: بنابراین، بخش تندروی جریان اصولگرا متوجه شده است که دشمن اصلیاش نه آمریکا است، نه اسراییل است و نه داعش، بلکه دشمن اصلیاش صندوق رای وزارت کشور و مردم و انتخابشان است. بنابراین، آرامآرام دیگر آن شرم و حیا را کنار گذاشتهاند و دیگر خیلی راحت میگویند که باید حسب میل و مراد ما باشد. زیباکلام در ادامه گفت: من یادم است که ما در زمان کودکی در محله و کوچهمان یارکشی میکردیم برای فوتبال، بعضی بچههای محل که هیکلشان درشت بود و زورشان خیلی بیشتر بود، اینها در یارکشی اول بازی نبودند، وسط بازی میآمدند و میان زمین میایستادند و میگفتند «تا ما نشه، بازی نشه»، این جملهای بود که من از دوران کودکی به یاد دارم و واقعا نمیگذاشتند که بازی ادامه پیدا کند و میگفتند که دومرتبه باید یارکشی شود!
این تحلیلگر سیاسی تصریح کرد: عملکرد برخی جریانات سیاسی درست شبیه به حکایت آن بچههای زورگوی محلهی کودکی من است؛ میگویند «تا ما نشه، بازی نشه»؛ فلان مسوول مشخصا دارد چنین کاری را میکند و میگوید چون ما نمیخواهیم آقای نجفی شهردار باشد پس نباید باشد و دومرتبه احضارش میکنیم که مثلا چرا چهارتا دختربچهی ۵-۶ ساله داشتند میرقصیدند؛ این مصداق همان تا ما نشه بازی نشه است. یا آقای حسین الله کرم میگوید که یک نظامی باید قدرت را در دست بگیرد تا تکلیف روشن شود.
نهادها و ارگانهایی در وضعیت بازار ارز دخیلند
وی همچنین دربارهی وضعیت بازار ارز گفت: همین وضعیتی که برای ارز پیش آمده؛ خب چه کسی میتواند دلار ۵۰۰۰ تومانی را آنقدر خرید کند که بشود ۵۲۰۰ تومان یا ۵۴۰۰ تومان، چه کسی؟ کدام نهاد و کدام ارگان میتواند دلار ۶۰۰۰ تومانی بخرد. ببینید اگر دلار ۶۰۰۰ تومان خریداری نشود، اگر دلار ۵۸۰۰ تومان خریداری نشود دیگر بالاتر نمیرود، چون کسی نمیخرد. ولی وقتی دلار ۵۸۰۰ تومانی را هم میخرند میشود ۵۹۰۰ تومان. سوال مهم این است که کدام ارگان و کدام نهاد چنین توانایی را دارد که دلار را حتی در بالاترین قیمتش میخرد؟! گفتن اینکه صرافها و دلالان و آنکه سر چهارراه استابول ارز میخرد قیمت ارز را به اینجا رسانده جای سوال دارد، مگر این اشخاص چقدر توان دارند؟! مگر صرافیها چقدر توان دارند؟ چند ماه پیش هم که تعداد زیادی از صرافها را گرفتند و تشکل پرونده دادند. این نشان میدهد که به هر حال، آن نهاد، سازمان و قدرتی که میتواند بیاید و دلار ۵۸۰۰ تومانی بخرد بسیار نیرومند است. نتیجهاش هم میشود سقوط دولت روحانی. دولت آقای روحانی وقتی با چنین بحرانی مواجه شود با صورت به روی زمین خواهد آمد.
دولت آقای روحانی وقتی با چنین بحرانی مواجه شود با صورت به زمین خواهد خورد
به هیچ وجه نمیتوان گفت که برجام کاملا منتفی است
زیباکلام دربارهی تاثیر وضعیت برجام بر بازار ارز گفت: من نمیخواهم عوامل دیگر را در خصوص بازار ارز کنار بگذارم؛ نه! بیم اینکه آمریکاییها از برجام خارج شوند هم دخیل است؛ اینکه تحریمهای موشکی جدیدی علیه ما اعمال شود و در نتیجهی بیرون رفتن آمریکا از برجام دور جدیدی از تحریمها آغاز شود هم دخیل است. قبول دارم که اینها هم هست، ولی به هر حال آمریکاییها یک ماه دیگر باید تصمیم بگیرند؛ اروپاییها تا به این نقطه تلاش زیادی کردند که آمریکا را در برجام نگاه دارند.آنها [اروپاییها] گفتند که ما ایران را وادار میکنیم که اینجا و آنجا امتیازاتی دهد و دارند تلاش میکنند که به نوعی ما و آمریکاییها را به یک مصالحه برسانند؛ کمی ما کوتاه بیاییم و کمی آنها و برجام باقی بماند. یعنی به هیچوجه نمیتوان گفت که برجام کاملا منتفی است.
حال آمدیم و حدود یک ماه دیگر آمریکاییها از برجام خارج شدند. خب هنوز اروپا هست، اروپا هنوز نگفته است که اگر آمریکاییها خارج شوند از برجام و هر تحریمی را علیه ایران تصویب کنند ما اروپاییها هم میگوییم سمعا و طاعتا و با آنها همراهی میکنیم. روسها هم هستند، چینیها هم هستند، هندیها و کاناداییها هم هستند، ما هنوز خیلی با وضعیتمان در سال ۸۹-۹۰-۹۱ فاصله داریم. بنابراین من ضمن اینکه قبول دارم که یک مقداری بیم و اضطراب و نگرانی خروج آمریکاییها از تحریم تاثیر گذاشته است ولی این را تنها عامل بالا رفتن وحشتناک و باورنکردنی قیمت ارز نمیدانم و معتقدم که جدای از این نگرانی اینکه به هر حال نهادها و قدرتهایی هم در این امر دخیل هستند را من نمیتوانم نادیده بگیرم.
آقای روحانی! چرا شما با مردم مشکلات و مسایل جدی مملکت را در میان نمیگذاری؟
آقای روحانی مردم خسته شدند از بس شما حرفهای قشنگ زدی
وی در پاسخ به اینکه با این شرایط باید چه کرد و راهکار چیست، گفت: انتقاد بزرگی که من به آقای روحانی وارد میکنم این است که: آقای روحانی! چرا شما با مردم مشکلات و مسایل جدی مملکت را در میان نمیگذاری؟ شما چه فکر میکنی آقای روحانی؟! فکر میکنی اگر مثلا مشکلات را با مردم در میان نگذاری و به آنها بگویی که امیدواریم که انشاالله در این فصل بهار خداوند نزولات جوی را نازل کند، همه چیز حل میشود؟! آقای روحانی مردم خسته شدند از بس شما حرفهای قشنگ زدی؛ آخر مردم حرفهای قشنگ شما را میشنوند ولی بعد فردا صبحش میبینند که ۱۰۰- ۱۵۰ تومان قیمت دلار بالا رفته است.
این استاد دانشگاه در ادامه تاکید کرد: بنابراین معتقدم زمان آن فرارسیده و حتی دیر هم شده که آقای روحانی یک سری واقعیت را با مردم در میان بگذارد. حال سوال این است که چه چیز را؟ اولین نکتهای که آقای روحانی باید با مردم در میان بگذارد میزان اختیاراتش است؛ باید این روشن شود که ایشان به عنوان رییس جمهور، اگر درآمد کشور را ۱۰۰ اسکناس تک تومانی بگیریم، چقدر از این ۱۰۰ تومان در اختیار قوهی مجریه است، حال هرکسی که رییس جمهور باشد، و چقدر از آن در اختیار نهادهای دیگر است که پیدا و پنهان هستند ولی نه پاسخگو هستند و نه مشخص است که چگونه دارند هزینه میکنند. اولین چیزی که آقای روحانی باید مشخص کند به نظر من همین مساله است. بهایی که ما از محل منافع ملیمان، بهخاطر بودنمان در سوریه، بهخاطر حمایتمان از حماس، بهخاطر حضورمان در یمن و حمایتمان از حزب الله میدهیم چیست؟ آیا مردم میدانند که ما برای این سیاستها چه بهایی میدهیم. اینها باید روشن شود.
وی با اشاره به هزینههای صرف شده برای انرژی هستهای در کشور، گفت: آیا مردم میدانند که انرژی هستهای چه هزینهی هنگفتی را ظرف ۱۰-۲۰ سال گذشته بر گردهی مملکت گذاشته؟ ببینید که ما چقدر برای فردو خرج کردیم، الان فردو چه شده است؟! من به شما میگویم؛ الان فردو یک انباری شده است. در حال حاضر هزاران سانترفیوژ که میلیاردها دلار هزینه برداشته بودند فعلا در انبار هستند تا ۵ سال، ۱۰ سال و یا ۱۵ سال دیگر دومرتبه راه بیافتند. آن موقع شما درنظر بگیرید که چه پیشرفتی در صنعت هستهای شده است و این سانترفیوژها مگر چقدر به درد خواهند خورد؟ میخواهم بگویم که اینهمه هزینهای که برای هستهای کردیم در دو دولت آقای احمدی نژاد، اگر لازم بود، چرا پس ما آبسنگین اراک را سیمان گرفتیم؟! چرا پس فردو انباری شده است؟! چرا پس سانترفیوژها همه اوراق شدهاند و همه منتظر هستند برای ده سال دیگر دوباره بهرهبرداری کنند؛ اگر هم که لازم نبود، خب چرا این هزینهی سنگین را متحمل شدیم؟
میانگین هزینهی تولید برق در کشور – این را وزارت نیرو میگوید – چیزی حدود ۸۰ تومان است، یعنی هر کیلووات ساعت برق حدود ۸۰ تومان تمام میشود. آیا مردم ایران میدانند که این ۱۰۰ مگاوات برق بوشهر چقدر تمام میشود؟ من هم نمیدانم، اما این را میدانم که هزاران برابر ۸۰ تومانی است که متوسط هزینهی تولید برق است. آیا مردمی که هزینهی هنگفت نیروگاه بوشهر را دارند میدهند، راضی هستند؟
از همهجا دارد صدا درمیآید الا مجلس
زیباکلام دربارهی نقش مجلس در روشن کردن برخی سیاستهای کلان کشور، گفت: اینها همه وظیفهی مجلس بوده است. مجلس است که باید در راس امور باشد، مجلس است که باید بگوید که ما برای حمایت از آقای بشار اسد چه هزینهای را داریم میپردازیم. ما برای حضورمان در یمن و حمایت از حزب الله چه هزینهای را داریم میپردازیم، ما برای شعار «اسراییل را باید نابود کنیم» چه هزینهای را داریم میپردازیم. اینها را مجلس باید روشن کند. آیا مردم ایران میخواهند این هزینهی گزاف را بپردازند که ما اسراییل را نابود کنیم؟ از همهجا دارد صدا درمیآید الا مجلس، اصلا انگار نه انگار که مجلس است. شما نگاه میکنید و میبینید که در هند، فرانسه، انگلستان، این مجلس است که حکومتها مجبور هستند که در برابرش توضیح دهند که دارند چه میکنند و چه نمیکنند. شما ببینید در قبال سیاستهای مهم مملکت تا بحال چه کسی آمده و به مجلس توضیح داده؟ اصلا مجلس از چه کسی خواسته که در این موارد توضیح دهد؟ اینها به نظر من مشکلات و مسایل جدی ما هستند.
من ۱۸ ماه محکوم شدهام به خاطر اینکه گفتهام تظاهرات دیماه خودجوش بوده
وی در ادامه با اشاره به اتهام ذکر شده در حکمش، گفت: بخش دیگر مشکلات ما هم از اینجا سرچشمه میگیرد که ما صورت مسالهی داشتن مشکلات را نمیخواهیم قبول کنیم. الان صادق زیباکلام محکوم شده است به ۱۸ ماه زندان و دوسال محرومیت اجتماعی و سیاسی و اینها؛ میدانید اتهام من چیست؟ اتهام من تبلیغ علیه نظام است و تشویش اذهان عمومی. خب من چکار کردهام و چه گفتهام؟! باورتان میشود که در حکمی که برای من صادر شده آمده است که آقای زیباکلام شما به دویچه وله گفتید که ناآرامیهای دیماه خودجوش بوده، در حالی که اینها خودجوش نبودند و توسط دشمنان سازماندهی شده بودند. یعنی من ۱۸ ماه محکوم شدهام به خاطر اینکه گفتهام تظاهرات دیماه خودجوش بوده و ربطی به پسرعمهی صدام و آمریکا و عربستان نداشته.
دست پنهانی در کار نیست
این تحلیلگر سیاسی دربارهی اعتراضات خوزستان گفت: ببینید درمورد مسالهی عربهای خوزستان و کردها و بلوچها و اهل سنت هم همینطور است. ما یکی از بدبختیهای بزرگمان این است که مشکلات را نمیخواهیم ببینیم و صورت مسایلمان را اصلا قبول نداریم. یعنی فرض کنید که سنیها به هر دلیلی اعتراض میکنند، ما میگوییم فلان دست پنهان در کار است؛ نه آقاجان! دستهای پنهان نیست، بلکه زورگویی است که ما در حق اهل سنت میکنیم، زورگویی است که ما در حق عربهای خوزستان میکنیم، زورگویی است که ما در حق کردها میکنیم. چرا یک کرد نباید در کابینه باشد؟ چرا یک اهل سنت نباید در کابینه باشد؟
رسانهها باید مطرح کنند که حرف مردم خوزستان چیست
وی افزود: بعد آنوقت میآییم یقهی اسراییل و آمریکا و سلطنت طلبها را میگیریم. به نظر من بعد از اینکه آقای روحانی باید خیلی از مسایل را با مردم در میان بگذارد، اتفاق دیگری که باید بیافتد و کار رسانهها است، این است که مشکلات و مسایل را مطرح کنند. باید اگر نارضایتی عمیقی در میان عربهای خوزستان یا کردها و یا اهل سنت وجود دارد، آن را بگویند. ما اینها را مطرح نمیکنیم و بنابراین وقتی به صورت انفجار در میآید آنوقت میگوییم کار آمریکا است و یا کار صهیونیستها است و یا عناصر وابسته به انگلیس باعثش بودند و کار جرج سوروس است. این دیگر ربطی به روحانی ندارد. این را دیگر انصاف نیوز باید بیاید و مطرح کند که «حرف مردم خوزستان چیست».
آقای روحانی و آقای نجفی باید به اتکای رای مردم قرص و محکم بایستند
از مردم بپرسند
زیباکلام درپیشبینی وضعیت کشور گفت: پیش بینی من این است که آقای روحانی و آقای نجفی باید به اتکای رای مردم قرص و محکم بایستند و بدانند که از پشتیبانی رایدهندگان برخوردارند. اما بیایند و مشکلات و مسایل را با مردم در میان بگذارند. ببینید یکی از کارهایی که آقای نجفی کرده و غیض و غضب تندروها را برانگیخته این است که ایشان آمده و گفته که آقای قالیباف میلیاردها تومان خرج راهپیمایی اربعین میکرده. و درست هم گفته است؛ یعنی هر سال آقای قالیباف از بودجهی شهرداری که مردم عوارض میپرداختند برای اینکه خدمات شهری دریافت کنند و مثلا فضای سبزشان بهتر شود و یا حمل و نقل عمومیشان بهتر شود، خب هرسال یک مقداری پول خرج راهپیمایی اربعین میشده است، یک مقداری پول هم منظما خرج پوسترهایی که مثلا رییس جمهور آمریکا را در هیبت شمر و خولی نشان دهد. سوال این است که آیا مردم تهران راضی هستند که پولی را که بابت عوارض به شهرداری دادند تا صرف مشکلات و مسایل شهریشان شود این پول خرج آن بیلبوردها و یا راهپیمایی اربعین شود؟ بپرسند از مردم؛ نظرسنجی کنند، اگر مردم گفتند که بله آقای قالیباف! بله آقای محمدعلی نجفی! ما دوست داریم عوارض شهرداریمان خرج این قبیل چیزها شود؛ بله، بیایند و همهی بودجهی شهرداری را خرج اربعین و پوستر و بیلبورد کنند. ولی آیا مردم میخواهند؟