«این روزها برخی اظهاراتی در رسانههای کشور بیان میشود که باید اندکی در پشت پرده آن تامل کرد. در همین راستا پایگاه تحلیلی خبری عصر ایران روز پنجشنبه سوم خرداد ۹۷ نوشتاری را با نام«سوم خرداد و سوءتفاهم تاریخی» از فردی به نام حسن احمدی منتشر کرد. به باور نویسنده این مطلب «رضا شاه در سال ۱۳۱۶ بر پایه انگیزههای شوونیستی، نژادپرستانه و باستانگرایانه نام محمره را با هدف حذف همه فرهنگهای غیر فارسی و بر خلاف نظر و مخالفت مردم این شهر به خرمشهر تغییر داد. مطالبه مردم بازگشت نام محمره است؛ چنان که امام جمعه شهر نام محمره را به کار میبرد.» اینک باید چند جستار را به نویسنده این مطلب گوشزد کرد.
۱-خرمشهر در تاریخ دیرینه سال خود نامهای بیشماری داشته که بیگمان محمره یگانه نام نبوده است. ایلامیها نخستین مردمانی بودند که در پنج هزار سال پیش از میلاد در پیوستنگاه کارون به اروندرود شهری به نام «ناژیتو» ساختند. پس از گذشت سدهها به جای ناژیتو، هخامنشیها «اگنیس»، سلوکیها «آنتیوش» و ساسانیان «بارما» «استرآباد اردشیر» و«پیان» را پایه گذاری کردند.
به گفته ابوزید بلخی پس از آمدن اعراب مسلمان به خوزستان، خلیفه دوم فرمان داد این شهر را «بیان» بخوانند. به گفته وی شاید این نام عربی شده «پیان» باشد که در زبان خوزی به معنای مردان است. در سده سوم هجری قمری اعراب این شهر را «محرزه» و سپس در سده سیزدهم یعنی نزدیک به ۲۰۰ سال پیش در سال ۱۲۴۲ غبث بنآلکعب آن را «محمره» نامید. اگر بنا بر رویکرد به پیشینیان باشد، همه نامهای این شهر جایگاهی برابر داشته و هیچکدام را بر دیگری برتری نیست اما باید پرسید که نویسنده گرامی چرا با تاریخ این شهر گزینشی برخورد کرده و تنها بخشی از آن را پیش روی خوانندگان قرار داده است؟
۲- فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سال ۱۳۱۴ خورشیدی نامهای تازهای را برای بسیاری از شهرهای کشور به دولت پیشنهاد کرد. دو سال بعد هیات وزیران نیز این نامها را پذیرفت. جا به جایی نام محمره به خرمشهر در یک فرآیند قانونی انجام گرفت؛ در حالی که پیش از آن هر شیخی، هر فرمانروایی و هر کسی که آمد به اراده خود نامی برای این شهر برگزید. به زبانی دیگر رضا شاه کاری را کرد که دیگران نیز بارها انجام داده بودند.
۳-نویسنده مطلب بر پایه کدام گزارشهای تاریخی از «مخالفت مردم» با رضاشاه درباره نام خرمشهر سخن میگوید؟ مگر ۹۱ سال پیش جامعه شهری ما چقدر گسترده بود؟ چقدر مردم از حقوق شهروندی آگاهی داشتند؟ مگر هنگامی که بزرگان قبیلههای مجدم ادریس و نصار در سال ۱۳۲۰ قمری در نزدیکی آبادان و خرمشهر به دست شیخ خزعل کشته شدند. مردم به پا خاستند؟
۴-به گفته نویسنده، عربزبانان این شهر در گفتوگوهای روزانه خود نام «محمره »را بر زبان رانده اما در سخن گفتن با دیگران «خرمشهر» را به کار میبرند. این سخن به آن معناست که آنان هر دو نام را پذیرفتهاند. اکنون باید پرسید پس این همه هیاهو برای چیست؟ وقتی مردم این شهر درباره این نامها به تفاهم رسیدهاند، پس این همه پافشاری برای چیست؟
۵-بر پایه کدام همهپرسی یا گردهمایی گفته میشود که مردم خرمشهر خواستار بازگشت نام محمره شدهاند؟ کدام یک از نمایندگان آنان در همه سالهای گذشته خواهان چنین کاری بودهاند؟ آیا شهیدان این شهر مانند جهانآرا، بهنام محمدی، عبدالرضا موسوی، محمد ملحاوی، رضا جمیلپور، قاسم داخلزاده، غلامرضا آبکار، سیفا... پازند، عبدالمهدیآهکی، اسماعیل خسروی و... به دنبال نام محمره بودند؟ خانوادههای آنان چنین هستند؟ به راستی نویسنده به نمایندگی چه کسانی آرزوی بازگشت نام محمره را دارد؟
۶-کاش نویسنده میگفت اقوام «غیر فارسی» که فرهنگ آنها نادیده گرفته میشود در کجا زندگی میکنند؟ و «فارسها »نیز چه کسانی هستند؟ به گواه تاریخ یونانیها رومیان و اروپاییها سرزمین ایران و مردم آن را پارسپرس پرسیا میگفتند، اعراب نیز ملوک عجم بلاد فرس و ملوک فارس را به کار میبردند؛ چنان که در واژهنامهی عربی «المنجد» نام «فارس» برای همه مردم ایران آمده است. نامهایی چون سلمان فارسی و خلیج فارس در همین راستا بوده است. از سویی همه جغرافیدانان مسلمان از مقدسی گرفته تا ابنحوقل و از یاقوت حموی گرفته تا ابنبطوطه سرزمین ایران را فارس خواندهاند. آیا در آن هنگام پهلوی اول بود؟ آیا مردم آن روزگار بااندیشههایی چون پانایرانیست و شوونیست آشنایی داشتند؟
۷- آیا حجت الاسلام موسویفر و علی شمخانی افزون بر جوامع محلی و عشایر در مجامع رسمی هم نام «محمره» را بر زبان میآورند؟ آیا اینکار برای آرام کردن آن مردم نبوده است؟ چرا نویسنده چهرههای مهمتری را الگو قرار نداده است. آنجایی که آیتا... موسوی جزایری نماینده ولی فقیه استان، همه استانداران خوزستان و نمایندگان این شهر نام خرمشهر را به کار بردهاند و از همه مهمتر مقام معظم رهبری هر سال سوم خرداد را با نام خرمشهر شادباش میگوید. آیا فراموش کردهایم که امام خمینی(س) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران گفت که خرمشهر را خدا آزاد کرد؟ چرا نویسنده گرامی از این نمونهها سخن نگفته است؟
۸- درست میگوید نام محمره هیچ پیوندی با عراق ندارد اما برای نخستین بار عبدالکریم قاسم نخستوزیر و رییس شورای انقلاب عراق در سال ۱۳۳۸ خورشیدی خواهان بازگرداندن «محمره» به جهان عرب شد. پس از آن در سال۱۳۴۲ اتحادیه عرب با پافشاری عراق لیبی، کویت و مصر نام عربی شهرهای خوزستان را به رسمیت شناخته و آنها را بخش جدایی ناپذیر سرزمین اعراب دانست. در همان سال جبهه التحریره الاحواز (سازمانآزادی بخش خوزستان) با پشتیبانی عراق و با انگیزه جدایی خوزستان پدید آمد.
چنانکه در سال ۱۳۵۵ خورشیدی صالحمهدی عماش وزیر کشور عراق میگوید «محمره عبادان خفاجیه و.....بخشی از خاک عراق هستند که در دورهای ضمیمه ایران شده است.» از آنجا که برای نخستین بار عراق به «محمره » آرمان و آرزوی عربی بخشیده و خواهان بازگشت آن شد خواسته و ناخواسته مردم این نام و هواداران آن را به عراق و جداخواهان پیوند میزنند.
۹-تمامیت ارضی تنها به معنای آب وخاک نیست و نام رودها، آبها و شهرها نیر بخشی از آب و خاک به شمار میآیند. از این رو نام خرمشهر با ارزشهای ملی و انقلابی ما سخت گره خورده است. نام این شهر را نه در چارچوب قبیله و طایفه که باید در یک ساختار بزرگ به نام ایران جستوجو کرد.»