اکنون و پس از پایان رسمی هشت سال فعالیت جواد شمقدری در دولت محمود احمدینژاد با برگزاری تودیعش، اظهارات صریح، جنجالی یا جالب وی را در جایگاه «مدیر منتقد» (88 تا 92) نقل میکند. دوره چهار ساله مدیریت جواد شمقدری بر سینمای ایران با فراز و نشیبهای بسیاری همراه بود. او درست یا غلط با خانه سینما، حوزه هنری و... وارد چالش شد. در این میان، انتقادات تند و تیزی هم از سوی سینماگران و رسانهها به عملکرد وی (مخصوصا به تئوری تعویض ریلهای سینمای ایران) وارد میشد که گاهی دیگر فراتر متن بود.
درباره وضعیت سینمای دفاع مقدس: 12 سال قبل مدیر سینمایی وقت در جلسهای اشاره کرد که بر کینههای قبیلهای ندمید و به این ترتیب بهطور واضح جلوی سینمای جنگ و دفاع مقدس گرفته شد و این تیرخلاصی بود، برای سینمای جنگی ایران. (26 دی 88)
در نامهای به ژیل ژاکوب، رییس جشنواره کن و در اعتراض به اخراج فونتریر از این جشنواره: رفتاری که جشنواره «کن» با آقای فونتریر انجام داد و مجبورش کرد که بارها به عذرخواهی بپردازد، انسان را به یاد گالیله میاندازد که صاحبان کلیساهای قرون وسطایی با تهدید مجبورش کردند نظریه علمیاش را که زمین کروی است انکار کند. (2 خرداد 89)
درباره سخنان مطرح شده پیرامون حضور سیدعلیرضا سجادپور در زندان اوین: ایشان برای حل مشکل سینماگران به اوین هم سر زدهاند و ما دنبال میکنیم که خبرنگاران هم به اوین بروند و از فضای زندان گزارشی تهیه کنند. ما آنجا را دیدیم مثل هتل بود، جوسازیهای منفی از آنجا میشود اما اینگونه نیست و زندانهای ایران مانند هتل است. (5 مرداد 90)
درباره بیاهمیت بودن مراسم اسکار: اسکار یک اتفاق سینمایی است که در کشور آمریکا اتفاق میافتد و جنس آن شبیه به جشن سینمای گچساران در چند روز اخیر است. (27 شهریور 90)
در واکنش به سخنان فرجالله سلحشور درباره فساد در سینمای ایران: همان دوست ما که سردمدار این
درباره لابی برای اهدای جایزه اسکار به «جدایی نادر از سیمین»: زمانیکه قرار بود مسئولیت سینمایی آن زمان را برعهده بگیرم از آقای احمدینژاد پرسیدم اگر بخواهید در یک جمله من را نصیحت کنید، چه میگویید ایشان گفتند برو سینمای ایران را بینالمللی کن و من گفتم اولین گام این است که اسکار بگیریم و او گفت خوب اینکار را انجام بده و این اتفاق افتاد. (30 بهمن 91)
بحثها شد و ظاهرا دوست دارد ادامه دهد، فیلمش را با همان سینماگران ایرانی ساخته و به احترام اینها حداقل نباید این گونه صحبت کند و به خاطر یک نفر نباید در مسجد را ببندند. (9 تیر 91)
در واکنش به یکی از سخنرانیهای محسن مومنی (رییس حوزه هنری): من نمیتوانم قبول کنم وقتی سینماهای حوزه به شدت درصدد اکران «گشت ارشاد» بودند و قبل از آن هم در اکران فیلمهای آنچنانی مشتاق بودهاند، یک شبه دلسوز فرهنگ و انقلاب و ارزشها شده باشند. (12 تیر 91)
پیشنهاد برای تحریم اسکار در واکنش به انتشار فیلم موهن به پیامبر اکرم (ص) در فضای مجازی: بدیهی است تحریم اسکار 2013 تا زمانی است که این آکادمی نسبت به این فیلم موهن واکنش مناسبی انجام دهد و خود را از سازندگان آن مبرا سازد. (3 مهر 91)
درباره کمک حوزه هنری به خانه سینماییها: بالاخره آنهایی از خانه سینما که بیرون آمدند یک جایی را میخواستند که در آن خانهشان را برپا کنند، به خاطر همین خانهشان را در حوزه هنری برپا کردند. (16 آبان 91)
در واکنش به بیانیه کانون کارگردانان قبل از جشنواره فیلم فجر سال 91: شما از درون مجموعهی خود سینما میگویید سینما مرده است و بعد انتقاد میکنید به یک فرد سیاسی یا ... که چرا به سینما تعرض میکنی! (30 بهمن 91)
درباره تغییر سیاستهای مدیریت سینمایی در دوره خودش: تلاش کردم تا شاهنشینها از شاهنشینی پایین بیایند و در کنار دیگران قرار بگیرند... دلیلی ندارد سالها بگذرد و این شاهنشینها از این رانتها برخوردار شوند. ما سعی کردیم کمی این معادله را بهم بزنیم. (30 بهمن 91)
درباره لابی برای اهدای جایزه اسکار به «جدایی نادر از سیمین»: زمانیکه قرار بود مسئولیت سینمایی آن زمان را برعهده بگیرم از آقای احمدینژاد پرسیدم اگر بخواهید در یک جمله من را نصیحت کنید، چه میگویید ایشان گفتند برو سینمای ایران را بینالمللی کن و من گفتم اولین گام این است که اسکار بگیریم و او گفت خوب اینکار را انجام بده و این اتفاق افتاد. (30 بهمن 91)
در واکنش به اهدای خرس نقرهای جشنواره برلین به جعفر پناهی: (ساخت) این فیلمها جرم و رفتارهای غیرقانونی است اما تاکنون نظام جمهوری اسلامی در برابر این رفتارهای غیرقانونی صبوری کرده است. سازمان سینمایی حوزه نظامی و انتظامی نیست و برخورد با رفتارهای غیرقانونی جزو وظایف ما محسوب نمیشود. (اول اسفندماه 91)
درباره بعضی از انتقادات: بخشی از جریانات اصولگرا و مذهبی و مومن و دغدغهمند نسبت به مسائل دینی، تازه به حوزه سینما ورود پیدا کردند. متاسفانه اشکال ما این است که دوستان میآیند و بعدش (بزودی بیرون) میروند. اینها به محض ورود با پدیدههایی در سینما روبرو میشوند که از دیدشان خیلی با فرهنگ عمومی جامعه و آرمانها
در واکنش به حضور محسن مخملباف در جشنوارهی فیلم رژیم صهیونیستی: جا دارد ساحت موزه سینمای ایران از لوث یادگاریهای این فیلمساز تا زمانیکه در این وادی ضلالت میلغزد پاک و منزه شود. (23 تیر 92)
تناقض دارد و بلافاصله واکنشهای طبیعی خود به خود رخ میدهد و بعضی وقتها عقبههای سیاسی و بعضی از دیدگاهها هم کنارش قرار میگیرد که به شکل دیگری واکنشها بازتاب پیدا میکند و منجر به این میشود که در بعضی از ارزیابیهایشان شمقدری را به عنوان کسی که انحرافیست یا ملحد است یا راه گم کرده است مطرح کردهاند. (8 اسفند 91)
درباره خط و نشان عسگرپور، تبریزی، میرکریمی و مجیدی: در دوره اول ریاست جمهوری آقای احمدینژاد و زمانی که هنوز ایشان در دفتر ریاست جمهوری مستقر نشده بود، یک گروهی از این افراد پیش ایشان رفتند و برای ایشان خط و نشان کشیدند... اسامی این افرادی که در اختیار من است مشخصا آقایان عسگرپور، تبریزی، میرکریمی، مجیدی و چند نفر دیگر هستند. صریحاً مطرح کردند که مبادا شمقدری و تفکری که من به آن پایبند هستم در سینما حاکم شود. (13 اسفندماه 91)
درباره اختلافش با احمدینژاد در بستن خانه سینما: آقای احمدینژاد وقتی دید خانه سینما تعطیل شده است، مخالفت خود را هم به آقای وزیر و هم به من اعلام کرد. آقای احمدینژاد معتقد بود که ما عجله کردیم و بازهم باید صبر میکردیم. (21 خرداد 92)
درباره انتقادهای بیاساسی که پیرامون فروش نامناسب یک فیلم ارزشی شد: بنده بیشترین حمایت را بهعنوان رییس سازمان سینمایی از «شکارچی شنبه» انجام دادم اما وقتی که مردم نمیروند و فیلم را ببینند من چه تقصیری دارم؟ «شکارچی شنبه» فیلمی نیست که بر خلاف «اخراجیها» مردم بخواهند آن را ببینند و من مگر چقدر میتوانم آنرا در اکران نگه دارم؟ (31 خرداد 92)
در واکنش به حضور محسن مخملباف در جشنوارهی فیلم رژیم صهیونیستی: جا دارد ساحت موزه سینمای ایران از لوث یادگاریهای این فیلمساز تا زمانیکه در این وادی ضلالت میلغزد پاک و منزه شود. (23 تیر 92)
درباره مبدا اختلافش با صفارهرندی در دولت نهم: آقای احمدینژاد خطاب به آقای صفارهرندی و من گفت بروید با هم وزارت ارشاد را درست کنید، اما نهایتا هیچ اتفاقی نیفتاد و من به رییسجمهور گفتم ظاهراً ایشان هیچ تمایلی به همکاری با بنده ندارند و چون این موضوع خلاف نظر اولیه آقای احمدینژاد بود، دلخور شدند. (3 شهریور 92)
درباره احتمال وزیر شدنش در دولت دهم: زمان انتخاب وزرای دولت دهم مرخصی گرفتم و 7-8 روز رفتم کوهپیمایی که حتی موبایلم هم آنتن ندهد. یکی از دلایلم
شمقدری خطاب به جنتی وزیر جدید گفت: از صمیم دل از ایشان تشکر میکنم که این مسوولیت را از روی دوش من برداشتند. چون اگر خودم بودم به راحتی ول نمیکردم و باید یکی من را به زور برمیداشت. در واقع در جمهوری اسلامی فرار از مسوولیت معنا ندارد.
هم این بود که میترسیدم وزیر بشوم، چون وزارت ارشاد حوزهی تخصصیام نبود. (3 شهریور 92)
در انتقاد به عملکرد جعفریجلوه: کاش از دوره اول ریاست جمهوری آقای احمدینژاد در همین معاونت سینمایی بودم تا آن چهارسال اول سوخت نمیشد اما دست تقدیر اینگونه نخواست. (3 شهریور 92)
شعر «آن چیز که از هنر بَری بود/طوفان شن شمقدری بود» کار تیمی بود که آقای فراستی هم جزوشان بود. آنموقع که جوانتر بودم خیلی دلخور شدم اما الان به آن میخندم (3 شهریور 92)
در واکنش به انتصاب حجتاله ایوبی به سمت ریاست سازمان سینمایی دولت یازدهم: بیش از همه به مخالفان خودم تبریک میگویم که شاهد هستند فرد جدیدی برای سازمان سینمایی انتخاب شده است. (4 شهریور 92)
در واکنش به انتقاد اصولگرایان از تغییر رفتار احمدینژاد بین 84 تا 92: باید دید آیا این تغییرات بهنفع آن آرمانها، اهداف و انگیزههای اولیهای که ایشان با آنها وارد صحنه شد، بود یا به آنها ضرر زد. در آخرین گفتوگوهایم ... به آقای احمدینژاد گفتم که من نقدهایی به بعضی اقدامات و صحبتهای شما دارم که ایشان خندید و گفت شما مگر نقد هم داری؟ من هم پاسخ دادم بله دارم ولی الان وقتش نیست. (8 شهریور 92)
درباره احتمال برکناریاش از معاونت سینمایی بدون نامبردن از مشاور و رییس دفتر احمدینژاد: قبل از جشنواره فجر سال 89، در جلسهای رسما به من گفته شد که شما یا فلان کار را ظرف 6 ماه انجام میدهید یا از اینجایی که هستید برمیداریمتان. من هم خواهش کردم که تأخیر نیندازند و فرد مناسبشان را بگذارند، اما بعداً عذرخواهی کردند. (8 شهریور 92)
درباره شرایط بد روحی و روانی حاکم بر بعضی سینماگران در سال 88 بدون نام بردن از فیلمساز حتی یکی از این سینماگران در یک دیدار عمومی در حسینیه امام خمینی(ره) جلوی حضرت آقا – مقام معظم رهبری - گریه کرد و مدتها شرایط متاثرکنندهای داشت. تلاشهای زیادی مخصوصا از سمت دفتر رهبری شد که ایشان از حالت افسردگی خارج شود که خیلی هم موثر بود. (8 شهریور 92)
در مراسم تودیع از سازمان سینمایی: مدیریت در سینما کار سختی است و از همه سینماگران میخواهم کاری که با من کردهاند با مدیر بعدی نکنند. (9 شهریور 92)
شمقدری خطاب به جنتی وزیر جدید گفت: از صمیم دل از ایشان تشکر میکنم که این مسوولیت را از روی دوش من برداشتند. چون اگر خودم بودم به راحتی ول نمیکردم و باید یکی من را به زور برمیداشت. در واقع در جمهوری اسلامی فرار از مسوولیت معنا ندارد.
تشكر فراوان آقاي شمقدري ... واقعا وجود شما نشون ميده ما به هيچ وجه نيازي به دشمن نداريم! (120307)