گروه سیاسی-رسانه ها: در شرایطی كه بدیل اصلاحطلبی نه اصولگرایی كه براندازی است و در زمانهای كه در فضای مجازی با انبوهی از افراد بینام و نشان و عنوانی مواجهیم كه هیچ معیار و استدلالی برای نقد اصلاحطلبان و رادیكال كردن فضا ندارند باید به دنبال معنا و مرام تازهتر و جدیتری برای اصلاحطلبی بگردیم. معنایی متناسب با این دوران ملتهب و دگرگونشده.سعید حجاریان در مورد مهمترین دغدغههای امروز جریان اصلاحطلبی با «اعتماد» گفتگو کرده است.در ادامه این گفتگو را می خوانید:
اخیرا نامهای با امضای صد نفر از جوانان اصلاحطلب خطاب به رییس دولت اصلاحات منتشر شد. محتوای این نامه را چگونه ارزیابی میكنید؟
بهنظرم دو نكته محوری در نامه وجود داشت؛ اولین آنها بحث ورود مستقیم رییس دولت اصلاحات به عرصه مدیریت اصلاحات بود. در اینباره معتقدم افراد باید در نهاد اصلاحات ادغام شوند چرا كه اصلاحات پیشوابردار نیست. دومین محور نامه درباره سیاستگذاری بود كه من ترجیح میدهم آن را سیاستگزاری بنویسم؛ همانطور كه در مقالهای تمایزات میان این دو واژه را توضیح دادهام. به اعتقاد من سیاستگزاری در زمره امور فردی نیست بلكه عملی دستهجمعی است كه با كمك گروههای مختلف فكری صورت میگیرد و باید با تضارب آرا قوام بیابد. پس باز هم نیازمند نهاد هستیم.
علاوه بر اینها بحث كمرنگ شدن آرمان اصلاحطلبی نیز مطرح بوده است. حاملان این دیدگاه، چه در نامه مذكور و چه به طرق دیگر، مصادیق مختلفی برای این مدعا ذكر میكنند و در مجموع خواستار بازگشت اصالت به اصلاحات هستند...
بله، موضوع اصلاح اصلاحات سابقه نسبتا زیادی دارد، آنگونه كه میبینیم تاكنون گفتارها و مقالات نسبتا زیادی دراینباره تولید شده است. این موارد غالبا جنبه تئوریك داشته و بعضا در مواردی بهصورت تاكتیك درآمده است ولی به هر ترتیب آنچه تاكنون مطرح شده نتوانسته به بعضی مطالبات پاسخ بگوید.
شما اشاره داشتید كه افراد باید در نهاد ادغام شوند؛ نهاد مدنظر شما از جنس شوراهای موجود است یا شكل متفاوتی دارد؟
نهاد مدنظر من «هسته سخت اصلاحات» است كه از مدتها پیش، شاید سال ٨٤، باید شكل میگرفت؛ این هسته مانند مغناطیس عمل میكند تا افراد از مدار اصلاحطلبی خارج نشوند. كاركرد این هسته دووجهی است؛ وجه اول اینكه اصول اصلاحطلبی و خطوط قرمز آن مشخص شود و وجه دیگر اینكه آنهایی كه مدعی اصلاحطلبی هستند، به این اصول التزام داشته باشند.
اگر به گذشته نهچندان دور بازگردیم، میبینیم این قبیل پروژهها حتی به شكل رادیكال مطرح شده و به اجرا درآمده است. و اگر چه به شكل صوری موفق ظاهر شده اما نتوانسته مشروعیت لازم را كسب كند.
بله، اما با نگاه به كاستیهای گذشته میتوان تمهیداتی اندیشید كه این پروژه همسرنوشت با پروژههای پیشین نشود. فكر میكنم، لازم است از افراد اصلی این هسته سخت حداقل سه آزمون گرفته شود. اولین آنها آزمون «از كجا آوردهای؟» است؛ یعنی افراد بیایند و توضیح دهند كه مایملك خود و بستگان درجه اولشان، از ابتدای انقلاب تا الان، چگونه به دست آمده است. دومین آزمون كلامی است و به مواضع سیاسی افراد مربوط میشود؛ یعنی باید روند فعالیت سیاسی افراد دقیقا مورد بررسی قرار بگیرد و چند مورد مهم مشخص شود؛ اول اینكه افراد در طول این سالها میان چپ و راست رفتوآمد نكرده باشند. دوم اینكه موضع ضداصلاحات اتخاذ نكرده باشند و سوم اینكه كرنش نكرده باشند. یعنی در یك كلام مذبذب نباشند. آزمون سوم عملی است؛ یعنی افراد به قول امام حسین(ع) كه فرموده است، «فإِذا مُحِّصُوا بِالْبلاءِ قلّ الدّیانُون» باید روند تمحیص را طی كرده باشند.
آزمونهای دوم و سوم بهنظر بدون مشكل انجام میشوند ولی درباره آزمون اول ابهامی وجود دارد و آن اینكه بعضی افراد، مثلا جوانان، بهراحتی از این آزمون موفق بیرون میآیند چرا كه اغلب اندوخته و مایملكی ندارند.
بله؛ جوانان البته آنهایی كه سودای رانتخواری در سر نداشته و ندارند، بهراحتی قبول میشوند. بنابراین میتوان تبصرهای اضافه كرد و گفت، آزمون اول برای افرادی است كه طی این چهار دهه در معرض رانت و امتیازات سیاسی قرار داشتهاند
هسته سخت اصلاحطلبی از لحاظ شكلی فیالمثل تعداد افراد و... چگونه است؟
صفت سخت به این معناست كه تعداد افراد این هسته نباید زیاد باشد؛ مثلا در حدود یازده نفر. البته در صورتی كه افراد زیادی از آزمون سربلند خارج شدند، میتوان رایگیری محدود انجام داد. حال ممكن است این پرسش مطرح شود كه تفاوت این جمع با سایر جمعهایی كه تا امروز وجود داشته و دارد، چیست؟ در پاسخ باید گفت، افرادی كه در این هسته قرار گرفتهاند، متر و معیار هستند. البته اعضای این هسته نمیگویند سایرین بد یا بدلی هستند ولی به ترتیب باید اختلاف مركز و پیرامون هسته شفاف و مدرج شود؛ آنگونه كه هسته یازده نفره در مركز قرار بگیرد و سایرین لایههای بعدی بایستند.
فعالیت این هسته معطوف به چه اهدافی است؟
شاید مهمترین هدف آن شفاف كردن مواضع جریان اصلاحات باشد. ببینید! اكنون درباره یك موضوع واحد، چندین و چند موضع متفاوت و بعضا متضاد مطرح میشود؛ همگی هم با صفت اصلاحطلبی. این روند باید متوقف شود و اصلاحات درباره مواضع ایران در سوریه و یمن و عراق و...، حداقلهای لازم برای شركت در انتخابات، چگونگی مواجهه با شورای نگهبان، ارتباط با دولت و خلاصه مسائل جاری موضع قرص و محكم داشته باشد. از اینها مهمتر باید توضیح داد كه رابطه اصلاحات و مردم چیست؟ متاسفانه باید گفت، سرعت وقایع زیاد و فرصت اصلاحطلبان كم است. چنانكه مشاهده میكنیم، اكنون دیگر رقیب اصلاحات نه جناح راست بلكه براندازان هستند. با این فرض باید بحث شود كه اگر اوضاع به سمت هرجومرج رفت، ترامپ موضع سختتری گرفت یا از سوی دیگر نظامیان قدرت را قبضه كردند، تكلیف مردم چه خواهد شد. تشكیل هسته سخت و پالایش شده برای چنین زمانی است؛ زمانی كه مردم رها شدهاند و نیاز به پشت و پناه دارند. البته ممكن است، مردم جملگی اصلاحطلبان را پس بزنند و میان هسته سخت پالایش شده و دیگر اصلاحطلبان تمایزی نگذارند؛ اصلاحطلبان در صورت قرار گرفتن در چنین وضعیتی باید سیاستهای خود را بهتعبیر مولانا از دهان غیر مطرح كنند. به این معنا كه سیاستهایشان را نخست با گروههای مرجع جدید شامل هنرمندان، مشاهیر و... در میان بگذارند و پس از دریافت بازخوردها و اعمال تغییرات احتمالی، سیاستها توسط همان گروههای مرجع جدید در جامعه منعكس شود. یعنی عملا اصلاحطلبان در این فاز در پشت صحنه قرار بگیرند.
این هسته در مواردی كه اشاره داشتید، چه كمكی به مردم خواهد كرد؟
این هسته و هالههای پیرامونیاش كه تا بخشی از جناح راست امتداد مییابد، میتواند در شرایط بغرنج و بحرانی بهخصوص در قبال میلیتاریسم داخلی و خارجی چون سدی عمل كند و نیز مانع شود كه فشارهای اقتصادی، مردم را در مقابل مردم قرار دهد.
واقعیت این است نهادی شدن اصلاحات در این چندسال بدبینی زیادی به بار آورده؛ چه تضمینی است این هسته سخت به همان عاقبت دچار نشود؟
میدانیم كه در كنشهای انسانی نمیتوان از امر مطلق سخن گفت اما همزمان میتوان به احتمالات بسیار بالا امیدوار بود. من معتقدم اگر هسته سخت اصلاحات بهنحوی كه ذكر شد، تشكیل شود دیگر محال است برخی افراد جرات كنند و كار موازی انجام دهند؛ وقت دیدار خصوصی بگیرند و برای بستن لیست موازی بازیگر سناریوی غیر شوند. دیگر سخت است نیروهای درجه چندم، از موضع رهبری جریان اصلاحات سخن بگویند. در یك كلام با این كار هر فرد در جای خود قرار میگیرد. فارغ از این موارد، هسته سخت لزوما نباید در ویترین قرار بگیرد؛ میتواند نهادی بیسر و صدا باشد و دیگران را هدایت كند.
پروژه مدنظر شما از یك نكته مهم غافل شده یا تعمدا آن را نادیده گرفته است. امروز در فضای حقیقی و مجازی نسبت به مواضع و اقدامات پیشین و كنونی بعضی اصلاحطلبان نقدهای جدی وجود دارد؛ این نقدها بعضا رنگ و بوی تخریب بهخود گرفته است. با این موضوع چگونه باید مواجه شد؟
بهنظر میتوان عالم مجازی و حقیقی را از یكدیگر تفكیك كرد و صرفا به ابهامات و پرسشهای افراد با هویت پاسخ گفت؛ یعنی هویتهای جعلی و اتهامات بیمبنا را نادیده گرفت. البته این كار وقت زیادی میطلبد و موضوعی است كه به تصمیم افراد بستگی دارد. ولی میتوان از راهكاری دیگر نیز سخن گفت؛ به این نحو كه موضع مردم را نسبت به واقعه مورد ابهام مورد بررسی قرار داد. این رویكرد موضع سلبی و ایجابی اتخاذ نمیكند بلكه صرفا مبتنی بر آمار، رویكردها را شفاف میكند. مثلا در موضوع اشغال سفارت امریكا، جنگ یا حتی خود انقلاب باید در ظرف زمانی وقایع، موضع گروهها، چهرهها و مردم را سنجید و صرفاً به مواضع كنونی جامعه اكتفا نكرد.
درباره مواضع كنونی چطور؟
در این زمینه باید تحلیلها را شنید اما این بدان معنا نیست كه هر فرد هر چه را در لحظه به ذهنش میرسد، به عنوان تحلیل عرضه كند. مثلا یك نفر میگوید انقلاب پدیده خوبی بوده و دیگری آن را پدیده نامبارك میخواند؛ در این باره باید تحلیل افراد را بررسی كرد. اما درباره بعضی موارد، امكان مانور وجود ندارد. مثلا موضوع تعامل یا عدم تعامل با قدرت موضوعی نیست كه به سادگی از آن عبور كنیم؛ برخی افراد هر كارت دعوتی را مبارك میخوانند، در صورتی كه چنین صحبتهایی به هیچوجه راهبردی نیست. بعضی دولت را قدسی میدانند و نقد را مجاز نمیدانند، این موضوع نیز به دور از خرد سیاسی است. یكی دیگر از كارویژههای هسته سخت اصلاحات میتواند صدور مجوز برای احزاب منتسب به جریان اصلاحات باشد؛ به این شكل كه استانداردهایی تعیین شود و احزاب برای مدتی مورد آزمایش قرار بگیرند چنانچه استانداردها و شروط را رعایت كردند، اصلاحطلب نام میگیرند در غیر این صورت خیر. هسته سخت اصلاحات نباید لزوما منتظر كمیسیون ماده ١٠ احزاب بماند و باید رأسا به مقوله احزاب ورود كند.