این نویسنده درباره ادبیات متعهد و ادبیات روشنفکری اظهار کرد: ادبیات متعهد ژانری است که در کشور ایران تعریف شده است و نمونه این ژانر در کشورهای دیگر تعریف دیگری دارد. ما ادبیات متعهد را اینگونه تعریف کردهایم که نویسندگانی که در این حوزه کار میکنند پیرو ادبیات اثباتی هستند. ادبیات اثباتی نیز ادبیاتی است که نویسنده آرمان و افکاری را مد نظر دارد و سپس ادبیات را در خدمت آن آرمانها قرار میدهد. یعنی هدفشان هنر برای هنر نیست بلکه از عنصر هنر استفاده میکنند تا بتوانند به اهداف و باورهای خود در بستر سیاسی و اجتماعی دست پیدا کنند.او افزود: در بخشهایی این موضوع شباهت بسیاری با ادبیات روس دارد. در شوروی سابق ادبیات متعهد و آرمانی وجود داشت و داستانها خلق میشد تا در خدمت اهداف کمونیستی قرار بگیرد.پارسینژاد با بیان اینکه تعریف ادبیات متعهد در کشور ایران با سایر کشورها فرق دارد، گفت: نویسندههایی در این حوزه فعالیت میکنند که در درجه اول متعهد به اخلاق باشند و سعی کنند از مواردی که داستان را به سمت مسائل غیراخلاقی سوق میدهد اجتناب کنند. حتی آنها تلاش میکنند اشاعهدهنده مضامین اخلاقی در داستان باشند که این موضوع شدت و ضعف دارد؛ ممکن است نویسندهای به صورت نامحسوس این مسائل را مطرح کند که هنر او را نشان میدهد و یا ممکن است به صورت شعارگونه بگوید.
او درباره ادبیات روشنفکری نیز گفت: ادبیات روشنفکری ژانر خاص خود را دارد. تقابل ادبیات روشنفکری و ادبیات متعهد خط و ربط سیاسی دارد. در خیلی مواقع حاکمیت سیاست بر ادبیات باعث میشود ادبیات از مسیر اصلی خود دور بشود و این اشتباه است. ادبیات باید مسیر خود را برود و اگر به سیاست تمایل دارد اشکالی ندارد.این نویسنده در ادامه بیان کرد: زمانی که سیاست برای ادبیات تعیین تکلیف کند، اشکال ایجاد میشود و اجازه نمیدهد آثار به صورت خودجوش و از دل نویسنده به وجود بیاید. ادبیات روشنفکری به تعبیری که در کشور ما وجود دارد اصلا معنا ندارد، مگر اینکه بخواهیم طیف و گروه خاصی را در نظر بگیریم و بگوییم اینها داستان مینویسند. ادبیات روشنفکری یک ژانر ادبی حساب نمیشود و در کشورهای غربی نوع نگرش متفاوتی که در ایران هست وجود ندارد، بنابراین در کشورهای دیگر ادبیات روشنفکری نداریم اما ادبیات متعهد داریم؛ ادبیاتی که در خدمت نظام حکومتی است، میشود ادبیات متعهد و در همه کشورهای جهان وجود دارد. زمانی که نویسندهها سیاست را بُلد میکنند میگوییم ادبیات متعهد.
او خاطرنشان کرد: ادبیات روشنفکری برگرفته از خود جامعه ایرانی است که پیشینه آن به اعزام دانشجویان به خارج برمیگردد که از زمان امیرکبیر و در دوره قاجار شروع شد و طیف منورالفکران وارد کشور شدند و یکدفعه تفاوت و اختلاف فرهنگی ایجاد شد؛ دانشجویانی که با فرهنگ غرب آشنا شدند و در ایرانی آمدند که آن فرهنگ را ندارد.این نویسنده سپس اظهار کرد: نمیتوان چیزی را به ادبیات روشنفکری نسبت داد. مثلا بگوییم که ضددین مینویسد یا میخواهد فرهنگ غرب را القا کند. به نظرم چنین چیزی وجود ندارد و این موضوع باعث بیمهری به طیف خاصی از نویسندگان میشود. مثلا نویسنده کتاب «اندکی سایه» نوشته احمد بیگدلی که برگزیده جایزه «کتاب سال جمهوری اسلامی ایران» شد به زعم بسیاری روشنفکر بود در حالی که این کتاب درباره قیام مردم ایران در ایام محرم و ضد حکومت پهلوی بود، پس نمیتوانیم بگوییم ادبیات روشنفکری که نمایندهاش بیگدلی است همیشه ضددین کار میکند، در حالیکه این نویسنده در بستر فرهنگ جامعه خود این کتاب را نوشته است. این خطکشیهایی که در ادبیات بهوجود آمده اشتباه است و معنایی ندارد.
او سپس در پاسخ به این سوال که اگر ادبیات را در خدمت یک ایدئولوژی قرار دهیم محدودیتهایی برای آن ایجاد میکنیم یا خیر، گفت: اگر ادبیات در خدمت یک نظام و باور فکری قرار بگیرد به صورت ناخواسته برایش محدودیتهایی به وجود میآید و دست نویسنده برای بیان بسیاری از مسائل بسته میشود. نویسنده متعهد هر کاری هم انجام بدهد متفاوت با نویسندهای است که داستانی خلق میکند و در آن میخواهد بیطرفی خود را نشان بدهد. نویسنده گروههای سیاسی مختلف را در داستان بیان میکند اما هیچگونه درشتنمایی در بخش فکری نمیکند زیرا قصدش این است که مخاطب با حقایق مواجه شود. در اینجا دست نویسنده بازتر است و به همه مسائل نگاه میکند اما در ادبیات اثباتی و متعهد به خاطر نگاهی که وجود دارد، ادبیات ابزار استفاده میشود و محدودیتهایی وجود دارد که طبیعی است. در کشورهای دیگر تارخنگاران یا فیلسوفان از ابزاری به نام داستان استفاده میکنند تا افکار خود را در آن قالب به خواننده ارائه دهند، ادبیات متعهد نیز همین است و نویسنده میخواهد افکار خود را که ممکن است مذهبی، سیاسی و یا ملی باشد از طریق داستان به مخاطبان ارائه دهد.