این نویسنده درباره ادبیات روشنفکری و ادبیات متعهد اظهار کرد: قائل به این خطکشیها و جناحبندیهای ادبی نیستم.این جناحبندیها سوءتفاهمهایی را ایجاد کرده و باعث شده در چند دهه اخیر بین نویسندههای ادبیات داستانی کشور نزدیکی ایجاد نشود.او افزود: معتقدم هر نویسندهای اعتقاداتی دارد؛ یکی به ادبیات انقلابی متعهد است و دیگری به دیدگاه دیگری. اینها مهم نیست. نویسندهها میتوانند دیدگاههای سیاسی و اجتماعی متفاوتی داشته باشند اما حول محور ادبیات داستانی باشند و وارد این خطکشیها نشوند. زمانی که این خطکشیها مطرح نشود و ادبیات داستانی محور باشد، همزیستی بین نویسندهها بالا رفته و قرابت و تعاملها آنها بیشتر میشود.صحرایی خاطرنشان کرد: این بحثها فقط باعث فاصله میشود و فرقی هم ندارد؛ کسی که خود را روشنفکر میداند، خودش را ادبیات ناب معرفی میکند و کسی که خود را متعهد میداند میگوید من اصل، هدف و واقعیت هستم. باید حول ادبیات داستانی فصل اشتراکی برای پیوند داستاننویسان کشور ایجاد شود. کسی یا نهادی باید در این موضوع پیشگام شود. البته معتقدم کسانی که اعتقاد مذهبی دارند باید پیشگام شوند و ضمن حفظ ایدئولوژی خود برای شکوفایی ادبیات معاصر بین داستاننویسان دوستی ایجاد کنند و همدیگر را به رسمیت بشناسند.
او در ادامه بیان کرد: مشکل اینجاست که زمانی که این خطکشیها مطرح میشود طرفین یکدیگر را تکذیب میکنند؛ ادبیات متعهد خود را اصل میداند و ادبیات روشنفکری را منکر میشود و ادبیات روشنفکری ادبیات متعهد را وابسته میداند. این خطکشیها باعث فاصله زیاد و ایجاد دشمنیها میشود. اینکه انجمن داستاننویسی را تشکیل میدهیم و شرط میگذاریم کسانی میتوانند وارد انجمن شوند که متعهد باشند در ادبیات معاصر حفره ایجاد میکنیم و نتیجهاش این میشود که ادبیات نابی شکل نگیرد. چه بسا در جاهایی خیلی از واقعیتها را منکر میشوند. البته نمونههایی داریم که در دو گروه افرادی نزدیک به هم هستند.این نویسنده افزود: الان زمان آن است که نویسندههای هر دو گروه، چه روشنفکر و چه متعهد، فصل اشتراکها را پیدا کنند و یکدیگر را خوب بشناسند. چه اشکالی دارد در انجمنهای یکدیگر شرکت کنند؟ این اتفاقها نمیافتد و تا زمانی که این موضوع اتفاق نیفتد این افکار و اختلافها به شاگردانی که پرورش میدهند منتقل میشود. ضرر این دودستگیها و به رسمیت نشناختن طرفین از سوی یکدیگر متوجه ادبیات ناب ایرانی است و کسی باید جلودار شود.
او همچنین اظهار کرد: زمانی که کسی میگوید به ادبیات روشنفکری معتقد هستم یعنی خودم را حق میدانم و میگویم ادبیات من روشن و واضح و نور است و غیر از من تاریک است. زمانی که بگوییم به ادبیات متعهد معتقد هستیم یعنی بقیه تعهد ندارند و این میشود قضاوت. من در کتاب «حافظ هفت» (رمانی از سفر مقام معظم رهبری به شیراز) روشنفکری و این تقسیمبندی را توضیح دادهام. راوی روشنفکر مسیحی است و با نویسنده متعهد قرابت دارد و با او به پیوند مشترکی میرسد. این موضوع دغدغه من بوده و در آنجا آن را مطرح کردهام.اکبر صحرایی با بیان اینکه تقسیمبندی ادبیات به روشنفکری و متعهد تناقض دارد، گفت: این تقسیمبندی یعنی ادبیات روشنفکری با ادبیات متعهد در تضاد است. فکر میکنم کسی که متعهد است روشنفکر هم هست و کسی که روشنفکر است حقیقت را زودتر پیدا میکند و تعهد دارد. قرار دادن این خطکشیها خود شروع اختلاف است. زمانی که این خطکشیها را انجام می دهیم یعنی من هستم و دیگری نیست. نمیخواهم بگویم باید نسبت به همه چیز بیخیال شد اما باید خیلی چیزها را درنظر گرفت. اینکه خودت را حق بدانی و دیگری را نه، باعث سوءتفاهم میشود. چهار دهه است از این عنوانها استفاده میکنیم و طرفین یکدیگر را به رسمیت نمیشناسند. چرا؟ چون محور و قالب درستی نیست.