چندی قبل دختر ثروتمندی با پلیس تماس گرفت و از سرقت وسایل خانهاش خبر داد. دختر جوان در تحقیقات گفت: در سایت همسریابی با پسر جوانی بهنام شهاب آشنا شدم. خودش را خلبان معرفی کرد ومدعی شد که قصد ازدواج با مرا دارد. وضع مالی خوب و شغل مناسب شهاب باعث شد تا به او پاسخ مثبت بدهم.تا اینکه چند روز قبل شهاب گفت خواهرش میخواهد مرا ببیند. بههمین دلیل آنها را به خانهمان دعوت کردم. برای شهاب و خواهرش آبمیوه آوردم و اما خواهرش از من خواست یک لیوان آب به او بدهم. به درخواست دختر جوان برای او آب آوردم و چند لحظه بعد آبمیوهام را خوردم که بیهوش شدم. زمانی که به هوش آمدم متوجه شدم که وسایل با ارزش و مقدار زیادی پول و دلار از خانهام به سرقت رفته و از میهمانان نیز خبری نبود.
سرنخی در صحنه سرقت
با شکایت دختر جوان تحقیقات آغاز شد و در بازرسی از صحنه سرقت، مأموران موفق شدند یک کارت عضویت در باشگاه رزمی را پیدا کنند که متعلق به دختر جوان نبود. با این احتمال که کارت از کیف خواهر شهاب افتاده است، تحقیقات خود را ادامه داده و بدین ترتیب موفق به شناسایی خواهر شهاب شدند.
سرقت به خاطر سفر اروپایی
دختر جوان به دستور بازپرس پرونده بازداشت شد و راز سرقت را برملا ساخت. او گفت: من خواهر شهاب نیستم او را مدت هاست که میشناسم، پسر همسایهمان بود، به خواستگاریام آمد و با هم نامزد کردیم. از آرزوهایم گفتم و اینکه دلم میخواهد برای ماه عسل به ایتالیا برویم.همین آرزوی من باعث شد تا شهاب پیشنهاد دهد برای تأمین هزینه سفر باهم سرقت کنیم. اول مخالف بودم اما او گفت پولدارها هیچ نیازی به پولی که ما از آنها سرقت میکنیم ندارند. بالاخره راضی شدم و قرار شد نقش خواهر شهاب را در این سرقتها اجرا کنم.در سایت همسریابی دختران دم بخت و ثروتمند را شناسایی میکردیم. شهاب خودش را خلبان معرفی و بعد از مدتی هم ماجرای ازدواج را مطرح میکرد. بعد به بهانه اینکه من خواهرش هستم و میخواهم دختر مورد علاقه برادرم را ببینم به خانه آنها میرفتیم و با ریختن داروی بیهوشی در آبمیوه و شربت، دختران جوان را بیهوش کرده و سرقت را انجام میدادیم.در این مدت موفق شدیم از دو دختر سرقت کنیم.با اعتراف دختر جوان، شهاب بازداشت شد و به جرم خود اعتراف کرد. تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.