این داستاننویس درباره ورود سلبریتیها به عرصه ادبیات اظهار کرد: من نمیتوانم موافق یا مخالف نوشتن کسی باشم، در واقع هیچکس نمیتواند موافق یا مخالف ورود فردی به عرصه ادبیات باشد بلکه این خود فرد است که معین میکند وارد عرصهای بشود یا نه، در واقع هر فردی این آزادی را دارد که وارد هر عرصهای بشود. همانطور که ممکن است من نقاشی کنم و وارد عرصه نقاشی بشوم؛ اگر بتوانم خودم را در آن عرصه جا بیندازم عرضه دارم.او با بیان اینکه معتقد است در عرصه هنر هیچکس جای دیگری را تنگ نمیکند، افزود: به نظرم هرکس که توانایی داشته باشد میتواند وارد عرصه ادبیات شود، اما با توجه به وضعیت اقتصادی ناشران، ورود به این عرصه برای افراد ناشناخته خیلی سخت شده است، ولی سلبریتیها راحتتر وارد این عرصه میشوند، زیرا قبلا در جای دیگری مطرح شدهاند. من در ۷۰-۸۰ سال اخیر به ندرت سلبریتیای را دیدهام که وارد ادبیات شده باشد و مطرح شود؛ تعداد افرادی مانند بهمن محصص بسیار کم است که مثلا هم یک نقاش درجه یک باشند و هم یک مترجم درجه یک.
نویسنده رمان «چیدن باد» سپس خاطرنشان کرد: زمانی که سلبریتیها وارد عرصه ادبیات میشوند خوانندگانی پیدا میکنند، که این خوانندگان قبل از اینکه سلبریتیها وارد ادبیات شوند خواننده ادبیات نبودهاند، یا اگر خواننده ادبیات بودهاند، خواننده ادبیات عامهپسند بودهاند نه ادبیات جدی. در واقع این سلبریتیها هستند که برای این دسته از خوانندگان جذابیت دارند نه کتاب؛ سلبریتی بودن برای خوانندگان جدی ادبیات هیچ جاذبهای ندارد. ممکن است کتاب این سلبریتیها به چاپ چندم هم برسد زیرا تعداد خوانندگانشان کم نیست، اما زمانی که سلبریتیها کنار بروند این خوانندگان نیز کنار میروند؛ در واقع آنها خوانندگانی بالقوه هستند که به صورت مستمر مشتری ادبیات نیستند.
او با تأکید بر اینکه خوانندهها و منتقدان جدی به کتابهای سلبریتیها توجه نمیکنند، بیان کرد: شما چند سلبریتی سراغ دارید که از عرصههای دیگر وارد ادبیات شده باشند؟ تعدادی از سینما مانند داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، رضا کیانیان و چند نفر دیگر وارد این عرضه شده و کتاب چاپ کردهاند اما کارهایشان به اندازه سینما مطرح نشد یا مثلا بهاره رهنما کتاب چاپ کرده است و هیاهو هم دارد، اما واقعا کتابهای این افراد جدی گرفته میشود؟ این افراد با وودی آلن فرق دارند؛ وودی آلنی که هم مینویسد و هم فیلم میسازد، در واقع در هر دو زمینه فعالیت میکند نه اینکه در عرصه سینما به شهرت رسیده باشد و بعد کتاب بنویسد.محمد قاسمزاده تأکید کرد: ورود سه یا چهار سلبریتی به عرصه ادبیات نمیتواند تعیینکننده باشد. کتابهای این افراد به اندازهای مطرح میشود که کتاب ارزش دارد. کسی نمیگوید که فلان بازیگر رماننویس یا داستاننویس مطرحی است. او کتاب چاپ میکند همانطور که خانم فهیمه رحیمی کتاب چاپ میکرد؛ هر کتاب فهیمه رحیمی ۱۰هزار نسخه داشت و چندینبار هم تجدید چاپ میشد اما حالا کسی سراغی از کتابهای او میگیرد؟ آیا کسی نام فهیمه رحیمی را وارد ادبیات ایران میکند؟ نه.
وی گفت: یا هرکسی میتواند خاطرات خود را بنویسد، زیرا برخی از افراد زندگی پرتلاطمی داشتهاند؛ مثلا ایران درودی خاطرات خود را نوشت، اما ادعای ادبی نداشت. فلان بازیگر چه اتفاقی برایش افتاده که بخواهد خاطره بنویسد، در حالی که سنش هم هنوز به حدی نیست که خاطره بنویسد؛ خاطره را کسی مینویسد که تقریبا کار اصلی خود را انجام داده است.او در ادامه با بیان اینکه حضور سلبریتیها را موثر نمیداند، گفت: به نظرم سلبریتیها برای آزمون وارد عرصهای میشوند و بیشتر خودنمایی میکنند. آنها حتی موجکی هم ایجاد نمیکنند، موجی که یک نویسنده تازهکار هم میتواند ایجاد کند؛ به همین دلیل من اصلا و ابدا حضور این افراد را موثر نمیدانم. این موضوع یک جنبه تفننی دارد و ممکن است برای ناشر یک منبع درآمد باشد؛ شاید این موضوع بد هم نباشد. خود من چهار پنج نفر سلبریتی بیشتر در عرصه ادبیات نمیشناسم که به نظرم حضورشان در این عرصه جدی نیست.