علیرضا حسینی پاکدهی درباره وجه تمایز تبلیغات و آموزش بیان کرد: تبلیغات، پوشش تعمدی و حساب شده است که برای شکلدهی به دریافت، دستکاری در ادراک و تغییر در رفتار چنان که مبلغ میخواهد در گیرنده پیام انجام میشود و او تمامی راههای مختلف برای تفکر، اندیشیدن و تمرکز بر روی پیام را از دریافت کننده پیام سلب میکند. همچنین تمام تکنیکهای مختلف را مانند فریب دادن و سرگرمکردن را به کار میگیرد که مخاطب منظور او را متوجه نشود؛ به همین دلیل این کار را به معنا و مصداق کامل یک فریب کاری هوشمندانه تلقی و به طور کامل رد میکنیم.او ادامه داد: مخاطب پیام، از قصد و نیت اصلی فرستنده پیام آگاه نمیشود و فرستنده نیت پیام خود را پنهان میکند و اطلاعات درست و اشتباه را در هم میآمیزد و به صورتی درمیآورد که زیبا و خوشایند جلوه کند. این استاد ارتباطات با بیان اینکه مساله تبلیغ با مساله آموزش کاملا متفاوت است، درباره ویژگیهای آموزش، اظهار کرد: در آموزش، فرستنده پیام نباید هیچگاه نیت اصلی خود را پنهان کند بنابراین باید کاملا تمام تلاش خود را به کار بگیرد که به معنای واقعی کلمه در خدمت دریافتکننده پیام باشد. همچنین آموزش، متوالی و تدریجی پیش میرود. بنابراین تا گام اول را پشت سر نگذارید، گامهای بعدی را نمیتوانید سپری کنید اما این اتفاق در طولانی مدت انجام میشود؛ در حالی که مبلغ در تبلیغات میخواهد فوری به نتیجه برسد.
حسینی پاکدهی ادامه داد: تعلیمدهنده و آموزشگر در آموزش تلاش میکند تا استقلال فکر و اندیشه برای دریافتکننده پیام ایجاد کند و یک ارتباط باز و متقابل در آموزش وجود دارد اما در تبلیغ هیچکدام وجود ندارد؛ یعنی پیام یکسویه است، هدف پنهان میشود، دستیابی به نتیجه فوری مدنظر است و استقلال فکر و اندیشه نه تنها به دریافت کننده پیام داده نمیشود بلکه تلاش میشود اگر دریافتکننده پیام حتی قصد فکر کردن را دارد تمرکز فکری از او گرفته شود و نتواند فکر کند؛ بنابراین متوجه قصد و نیت اصلی فرستنده پیام نخواهد شد. برای همین تبلیغات در این معنا را منفی تلقی میکنیم و با آموزش، یکسان در نظر نمیگیریم و متعارض و متضاد با آن میدانیم. فرستنده پیام در آموزش مانند یک معلم کاملا در خدمت دریافتکننده پیام است در حالی که مبلغ در تبلیغات میخواهد دریافتکننده پیام را مطیع، رام و در اختیار خود دربیاورد که کاملا متعارض هستند.این استاد ارتباطات با اشاره به تبلیغات کنکور در تلویزیون بیان کرد: تبلیغاتی که در صداوسیما برای کنکور صورت میگیرد و ظاهرا میگوید که کار آموزشی را برای بسط و گسترش آموزش انجام میدهد. البته این مساله یک خلط مبحث است و در آن تناقض ذاتی وجود دارد. صدا و سیما به خاطر مشکل خاص و عمدهای که در آن گرفتار شده است، این دو مبحث را خلط مبحث میکند و نهایتاً میخواهد هم به هدف خود برسد و هم ظاهرا با اهداف و رسالتهایی که بر اساس قوانین و حقوق به عنوان رسانه ملی به آن محول شده است، کنار بیاید اما نمیتوان همزمان هم به آب زد و هم خیس نشد.
حسینی پاکدهی تصریح کرد: سازمان صدا و سیما هم میخواهد درآمد تامین کند و نوعی تجارت انجام دهد. همچنین مدعی است که کار آموزشی انجام میدهد و به حدود یک میلیون نفر که هر ساله پشت کنکور هستند آموزش میدهد و ظاهرا کار تبلیغاتی هم میکند. این جا میان موسسات کنکور و سازمان صدا و سیما رابطهای شکل میگیرد و هر دو به کار تجاری به نام آموزش دست میزنند و در این قضیه کاملا منتفع میشوند اما در مرحله اول سر کسانی که پشت کنکور هستند، کلاه گشادی میرود و فراتر از آن سر جامعه کلاه میرود به این دلیل که کسانی که از طریق این مراکز و این نوع تبلیغات وارد دانشگاه میشوند، فاقد درک، شناخت و معرفت آموزشی هستند. آنها فقط تست زنی را یاد گرفتند و از راه میانبر میخواهند به دانشگاه وارد شوند بنابراین دانشگاههای ما در مرحله بعدی با دانشجویانی مواجه میشوند که فقط تکنیک تستزنی را بلد هستند و توانایی، دانش و شناخت لازم و کافی برای ادامه تحصیل به معنای واقعی را ندارند؛ بنابراین این مساله منجر به افول کیفی دانشگاهها و کیفیت آموزشی میشود.
او ادامه داد: درآمیختن تجارت با آموزش منطقی نیست و تا حدی در این راستا پیشروی کردهایم که آش شور شده و آشپز هم صدایش درآمده که چرا آنقدر تند میرویم.این استاد ارتباطات با انتقاد از هرگونه تبلیغ کنکور در تلویزیون اضافه کرد: صداوسیما از ۲۰ سال قبل که میخواست به عنوان رسانه ملی با توجه به وظایف خود در جامعه خدمت کند، باید به تبلیغات تجاری وارد نمیشد یا حداقل تجارت را با آموزش ادغام نمیکرد یا تجارت را به عنوان آموزش به خورد مردم نمیداد.حسینی پاکدهی با بیان اینکه صدا و سیما به بهانه نداشتن درآمد لازم، تبلیغات کنکوری را پخش میکند، گفت: چرا رسانه ملی به بهانههای متفاوت شبکههای مختلف را ایجاد کرد. صداوسیما میتوانست به جای ایجاد شبکههای مختلف که در میان راه باز میمانند و نمیتوانند هزینههای خود را فراهم کنند، شبکههای کمتر و برنامههایی با کیفیت بیشتر را در اختیار مخاطبان قرار دهد. وقتی شبکههای مختلف ایجاد میکنند، برنامه، هزینه، امکانات و منابع انسانی نیاز دارند که هزینهبر مادی و انسانی هستند. صدا و سیما راه بازگشتی ندارد و سخت است که اعتراف کند. به نظرم این مساله که تبلیغات را در تلویزیون نصف کنند، نشان از اعتراف به این مساله است که به راه خطا رفتهاند.