این شاهنامهپژوه درباره جایگاه شاهنامه در جهان و آثاری که با الهام از آن منتشر شدهاند، اظهار کرد: شاهنامه تا قرن هفدهم و هجدهم خیلی مورد توجه بیگانگان نبود و بیشتر در ایران شناختهشده بود؛ هرچند به زبان عربی هم ترجمه شده بود اما خیلی شهرت زیادی نداشت. از این قرن و در همان موقع بود که انگلیسیها در شبه قاره هند، هندوستان را گرفته بودند و متوجه ارزش و اهمیت شاهنامه شدند و آن را چاپ کردند. آن را از فارسی به انگلیسی ترجمه کردند و این سبب شد تا در بین انگلیسیها شهرت پیدا کند.او افزود: مترجمان و دانشمندان انگلیسی به مرور بخشهای مختلفی از شاهنامه را ترجمه کردند تا این که بالاخره برادران وارنر کل شاهنامه را ترجمه کردند و همزمان انگلیسیها فارسی شاهنامه را هم چاپ کردند و توجه جهان به شاهنامه جلب شد.
بعد از آن در فرانسه ژول مول شاهنامه را به فرانسوی ترجمه کرد. در آلمان نیز تئودور نلدکه تحقیقاتی روی شاهنامه انجام داد و این زمینه را فراهم کرد که در اروپا و در زبانهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی شهرت شاهنامه بر سر زبانها افتاد.این امر باعث شد تا عده زیادی هم که فارسی بلد نبودند توجهشان به شاهنامه جلب شود و حتی این شاهنامه بود که باعث شد عدهای فارسی یاد بگیرند تا شاهنامه را ترجمه کنند. عدهای دیگر نیز از طریق این ترجمهها با شاهنامه آشنا شدند و بعدا آثار دیگری را در زبان خودشان خلق کردند.یاحقی با اشاره به تاثیر ظرفیتهای داستانهای شاهنامه در خلق آثار نویسندگان غرب، بیان کرد: ظرفیتهای داستانی و دراماتیک شاهنامه توجه داستاننویسان، شاعران و ادیبان اروپایی را به خود جلب کرد. مثلا ادموند گاس، شاعر انگلیسیزبان با توجه به شاهنامه، که بخشهایی از آن را در انگلیسی خوانده بود، داستانی را با عنوان «فردوسی در تبعید» بر اساس این کتاب نوشت که فردوسی را خیلی بر سر زبانها انداخت.
این استاد دانشگاه سپس به داستانهایی هم که درباره زندگی فردوسی توسط نویسندگان غربی نوشته شده است، اشاره کرد و افزود: یک نویسنده انگلیسی به نام متیو آرنولد توانسته است داستان رستم و سهراب شاهنامه را با عنوان «سهراب و رستم» به انگلیسی در آورد که بسیار هم توجه انگلیسیزبان و غیرانگلیسیزبان را به خود جلب کرده است و حتی به عنوان اثر ادبی خاص مطرح شد. سی. اس. لوئیس نویسنده دیگری است که داستانی بر اساس نپذیرفتن هدیه سلطان محمود توسط فردوسی و بخشیدن آن به دیگران با عنوان «سخاوت فردوسی» نوشته است. او در اینباره ادامه داد: شاهنامه بدین ترتیب نام فرهنگ و زبان ایرانی را در زبانهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی جاودانه کرد، چرا که در این زبانها تقلیدهای زیادی از شاهنامه شده است. حتی در زبان روسی هم نویسندگان با توجه و اقتباس از شاهنامه تحقیقاتی درباره او انجام داده و آثاری را با تقلید از او خلق کردهاند. این نویسندگان برداشتهای خوبی از بخشهای مختلف شاهنامه کردهاند. البته دیدگاههای فردوسی نسبت به مسائل انسانی برای هر کس که به شاهنامه نگاه میکند حرف تازهای دارد و هر کسی میتواند از این طریق دست به خلق اثر جدیدی بزند، این کاری است که نویسندگان غربی با استفاده از «شاهنامه» انجام دادهاند.