گروه جامعه: جمعی از کارشناسان، فعالان، خبرنگاران و دوستداران محیط زیست کشور با ارسال نامهای خطاب به رئیسجمهور، از او خواستند عنوان «محیطزیستیترین دولت» را از کابینهاش پس بگیرد.
در این نامه آمده است: چون رویکردهای زیستمحیطی دولتهای یازدهم و دوازدهم هیچوقت از مقام شعار فراتر نرفته است، این دولتها شایستگی داشتن لقب «محیطزیستیترین دولت» را ندارند. این در حالی است که این لقب بارها از سوی خود رئیسجمهور، حامیان وی و برخی مقامهای ارشد اجرائی در تبلیغات انتخاباتی سالها 92 و 96 و دیگر سخنرانیها به دولت نسبت داده شده است. امضاکنندگان این نامه معتقدند سردادن شعارهای زیستمحیطی از سوی دولت، بازی با الفاظ است و آن را نوعی توهین به شعور مردم و دلسوزان محیط زیست تلقی میکنند.
آنها موافقت با پروژههای انتقال آب، انتصاب مدیران غیرمتخصص در سازمانهای «حفاظت محیط زیست» و «جنگلها، مراتع و آبخیزداری»، بیتوجهی به دیپلماسی آب و تأمین حقابههای کشور، نابودی بیشتر تالابها، مهارنشدن ریزگردها، تداوم رشد بیابانزایی، واگذاری مرجعیت کنوانسیون تنوع زیستی به وزارت جهاد کشاورزی و واردات بیرویه محصولات تراریخته را ازجمله دلایل خود برای مخالفت با عملکرد دولت در حوزههای محیط زیست و منابع طبیعی در شش سال گذشته عنوان کرده و از رئیسجمهور خواستهاند با توجه به این انتقادات، از «محیطزیستیترین دولت» خواندن کابینه خود دست بکشد.
در بخشهایی از این نامه خطاب به حسن روحانی که تعدادی از استادان و کارشناسان شناختهشده دانشگاهی آن را امضا کردهاند و روز گذشته و به مناسبت روز جهانی مقابله با بیابانزایی منتشر شده، آمده است:
با توجه به رویکرد شما نسبت به مسائل زیستمحیطی که هیچوقت از مقام شعار فراتر نرفته است، به نظر میرسد مردم باید برای آگاهسازی مدیران منصوب شما نسبت به مسائل محیطزیستی پا پیش گذارند.
به همین خاطر امضاکنندگان این نامه معتقدند شما باید در شعار «محیطزیستیترین دولت» تجدیدنظر کنید.
«بیایید با هم آیندهای سبز بسازیم» شعاری است که امسال برای روز جهانی مقابله با بیابانزایی در نظر گرفته شده است. نباید فراموش کرد چنین شعارهایی بارها از سوی شما در تبلیغات انتخاباتی و هنگام تشکیل کابینه یازدهم بیان شد و تاکنون نیز ادامه پیدا کرده است.
برای نمونه شعار «محیطزیستیترین دولت» نقطه امیدی بود برای بسیاری از فعالان و دلسوزان محیط زیست کشور، اما به دلیل اتخاذ تصمیمهای نامناسب و بیتوجهی به توسعه پایدار و ارزیابیهای واقعی زیستمحیطی در اجرای پروژهها، میتوان به این نتیجه رسید که ادعای «محیطزیستیترین دولت» تنها با اهداف کاملا سیاسی مطرح شد.
در کمال تأسف میتوان اذعان داشت که در دولت شما، در حوزههای منابع طبیعی و محیط زیست، نهتنها شاهد حرکتی رو به جلو نبودهایم، بلکه عقبگرد نیز داشتهایم. حتی برخی مسئولان ارشد دولت در گفتار و رفتار خود درباره مسائل محیطزیستی مرتکب اقدامات نسنجیدهای شدهاند که از نظر علمی، مدیریتی و حتی منافع ملی قابل دفاع نیست.
جالب است نظایر این اقدامات حتی در دولتهای نهم و دهم که مدیرانش محیط زیست را مسئلهای فانتزی تصور میکردند نیز اتفاق نیفتاد. حال با توجه به اینکه از نظر امضاکنندگان این نامه، رویکرد بازی با الفاظ و سردادن شعارهای زیستمحیطی، نوعی توهین به شعور مردم و دلسوزان محیط زیست تلقی میشود و حتی از نظر سیاسی نیز سبب لطمهدیدن وجهه دولت شده است، از شما میخواهیم عنوان «محیطزیستیترین دولت» را از کابینه خود پس بگیرید.
در میان امضا کنندگان، نامهای استادان دانشگاه و محققان شناخته شدهای چون حسین آخانی، اسماعیل کهرم، پرویز کردوانی، اصغر محمدی فاضل، عبدالحسین وهابزاده و فعالان و کارشناسانی چون هدیه تهرانی(بازیگر)، محمد درویش و علیمحمد شاعری(نماینده مجلس) و تعداد زیادی از خبرنگاران حوزه محیط زیست دیده میشود.
در ادامه، به برخی تصمیمهای اشتباه که به دلیل انتخاب نامناسب مدیران بهویژه در سازمان حفاظت محیط زیست و وزارت جهاد کشاورزی اتفاق افتاده و ما را بر آن داشته که این نامه را بنویسیم، اشاره شده است.
موافقت با پروژههای انتقال آب مانند طرح انتقال آب خزر به سمنان، خلیج فارس به یزد و دریای عمان به مشهد.
اظهارنظرهای شعاری و غیرعلمی درباره پروژههای انتقال آب و سدسازی بخصوص بعد از وقوع سیلهای اخیر .
بیتوجهی به شرایط فعالان محیطزیست و فراهم نکردن بستر لازم برای فعالیت سازمانهای مردمنهاد این حوزه و وجود بوروکراسی و نگاه امنیتی به فعالیت این سازمانها.
انتصاب مدیران غیرمتخصص در سازمانهای تخصصی «حفاظت محیطزیست» و «جنگلها، مراتع و آبخیزداری» .
بیتوجهی به پژوهشهای علمی و استفاده نکردن از نتایج تحقیقات در برنامهریزی و ارزیابی پروژههای زیستمحیطی.
بلاتکلیفی مدارس طبیعت به عنوان الگویی مناسب برای آموزشهای محیطزیستی به کودکان .
بیتوجهی به دیپلماسی آب و تامین حقابههای کشور، در نتیجه نابودی بیشتر تالابها مانند هامون، انزلی و هورالعظیم .
مهار نشدن ریزگردها در بیشتر استانها و تداوم رشد بیابانزایی در کشور.
زوال اکوسیستم زاگرس و به رسمیت شناخته شدن نسق زراعی اراضی زیرآشکوب زاگرس.
واگذاری مرجعیت کنوانسیون تنوع زیستی به وزارت جهاد کشاورزی.
واردات بیرویه محصولات تراریخته.
کاهش ۷۲هزار هکتار از وسعت مناطق چهارگانه و پایبند نبودن به معاهدات بینالمللی مثل معاهده ناگویای ژاپن برای افزایش وسعت مناطق حفاظتشده محیطزیست.
تبدیل بخشی از اراضی ملی به قرقهای اختصاصی شکار.
محدود شدن حمایت از محیطبانان و جنگلبانان به انجام اقدامات نمایشی.
واگذاری مناطق حفاظتشده مانند منطقه حفاظتشده لشگردر ملایر به معدن سرمک.
اجرای طرحهای گردشگری بیضابطه در زیستگاههای بکر مانند جزیره آشوراده و منطقه حفاظتشده خاییز.
تداوم روند آلودگیهای هوا در کلانشهرها به دلیل بیتوجهی به توسعه ناوگان حملونقل عمومی و حمایت نکردن سازمان حفاظت محیطزیست از ترویج دوچرخهسواری.
بیتوجهی به مساله مدیریت پسماند در سراسر کشور بخصوص در استانهای ساحلی شمال و جنوب.
ادامه روند سدسازی به ویژه در جنگلهای هیرکانی.
جولان کشتیهای صید ترال چینی در آبهای جنوبی کشور.