انبری درباره علل و عوامل افزایش خشونت درسطح جامعه اظهار کرد: جاری شدن خشونت در جامعه به هر شکل، چه در حد درگیریهای لفظی و چه در حد استفاده از سلاح گرم دارای دلایلی است. این دلایل می تواند در سطوح کلان یا در سطوح خرد باشد.وی درباره سطوح کلان افزایش خشونت در جامعه اظهار کرد: سطوح کلان برای جامعه شناسان از اهمیت ویژهای برخوردار است. میتوان گفت که سه دسته از موضوعات با خشونت ارتباط مستقیم دارند، یعنی به میزانی که آن موضوعات در جامعه افزایش پیدا میکنند خشونت هم در جامعه افزایش پیدا می کند.این جامعه شناس دسته اول موضاتی که با خشونت ارتباط مستقیم دارند را «تضاد ها» عنوان کرد و درباره این دسته گفت: زمانی که بین ارزشهای گروههای اجتماعی، هنجار هایی که در جامعه وجود دارد و میان سبکهای زندگی افزاد تضاد ایجاد می شود، زمینهای برای شکل گیری خشونت ها فراهم میشود. این خشونت می تواند از نوع کلامی یا درگیریهای شدید و ارتکاب قتل و .. باشد.
وی گفت: بنابراین زمانی که تضادهای ساختاری و تضادهای ارزشی ایجاد می شود افراد رفتار های مخاطره آمیزی را بروز می کنند و دراین شرایط بحرانهای اجتماعی افزایش مییابد که یکی از مصادیق آن خشونت است.انبری افزود: گاهی افرادی که وارد جامعهای نوین می شوند باور های سنتی خود را حفظ می کنند و نمیتوانند باور های سنتی و جامعه مدرن را همزمان با یکدیگر پیش ببرند، و نمیتوانند تضاد های بین این دو موضوع را مدیریت کنند، در این هنگام مسائل اجتمای رشد کرده و خشونت افزایش مییابد.
انبری با بیان اینکه همانطور که افزایش برخی از تجهیزات، تکنولوژی در جامعه موجب افزایش استفاده از آن می شود وجود سلاح در جامعه نیز موجب افزایش استفاده از آن می شود گفت: زمانی که سلاح در یک جامعه از هر طریقی افزایش پیدا کند احتمال استفاده از آن نیز خود به خود بیشتر می شود، و با افزایش وجود برخی از تجهیزات یا سلاح ها نیز احتمال استفاده مخاطره آمیز از آن ها نیز افزایش پیدا می کند. بنابراین در سیاست گذاریها و برنامه ها نیز باید به این موضوع توجه کرد.این جامعه شناس در ادامه یکی دیگر از علل افزایش خشونت در جامعه را «تعصبها» بیان کرد و گفت: یکی از موارد دیگری که در تمامی جوامع با خشونت رابطه مستقیم دارد بحث تعصب ها است. این تعصبها می تواند در اتباط با موضوعات قومیتی، مذهبی، جنسیتی و ... باشد. زیاده رویهایی که ما اسم آنها را تعصب گذاشتهایم میتواند خشونت را میان افراد افزایش دهد. برای مثال ممکن است یک نفر نگاه کاملا مردسالارانه داشته باشد و تاکید کند که تنها نگاه خودش درست است، این موضوع در حوزه خانواده باعث وجود مشکل اجتماعی می شود که حتی گاهی موجب می شود فردی دست به انجام خشونتهایی از قبیل استفاده از سلاح بزند.
انبری یکی از عوامل مهم دیگری که منجر به افزایش خشونت می شود را «دشواریهای معیشتی» دانست و تصریح کرد: زمانی که افراد برای تامین نیاز های اولیه زندگی، مقابله با دشواری های اقتصادی و مشکلات اقتصادی خود را ناتوان می بینند، خود به خود به سوی خشونت رو میآورند. زمانی که افراد نمیتوانند منشاء برخی از مشکلات به وجود آمده در این زمینه را کنترل کنند، از خود رفتار های پرخاشگرانه نشان میدهند.در تئوریهای روانشناسی نیز بر این موضوع بسیار تاکید می شود که بسیاری از ناکامی ها تبدیل به زمینه پرخاشگرانه می شود.وی با بیان اینکه بیکاری میتواند یکی از مصداق های گرفتاریهای معیشتی باشد گفت: داشتن شغل نامتناسب، شغل غیر آبرومند، شغل ریسک آور و مخاطره آمیز و ... نیز میتواند از منشاءهای گسترش خشونت باشد. همچنین ورود به شغلهای نادرست از جمله انجام انواع قاچاق نیز میتواند از عوامل بروز خشونت باشد. در علوم اجتماعی و جامعه شناسی مشکل وجود دارد که نمیتوانیم میزان اثر گذاری هر عامل را مشخص کنیم.