فعال سیاسی اصلاح طلب معتقد است کناره گرفتن از کارزار انتخابات نه به نفع کشور نه جریان سیاسی متبوعش. وزیر آموزش و پرورش دولت دوم اصلاحات می گوید: تنها مسیری که می تواند به اصلاح در جامعه منجر شده و خواسته های مردم را محقق کند؛ مسیر صندوق های رای است. او گرچه معتقد به کاهش آرای اصلاح طلبان است اما در قیاس با رقیب همچنان اصلاحات را پیشتاز رای مردم می داند و عنوان می کند: همچنان معتقدم پایگاه رای اصلاح طلبان نسبت به دیگران بالاتر است.بخش هایی از گفتگوی او را در ادامه بخوانید؛
*اگر بخواهیم بر اساس نسبت تحلیل کنیم من همچنان معتقدم پایگاه رأی اصلاح طلبان نسبت به دیگران بالاتر است. اما اگر بخواهیم به تعداد حساب کنیم؛ بله تعداد آرای اصلاح طلبان کاهش داشته است اما این کاهش درباره رقبا هم وجود دارد.
*وقتی جریان سیاسی از مردم میخواهد که به نامزدهای مدنظر خود رأی دهد باید به همان مردم هم پاسخگو باشد.الان به درستی موضوع بررسی عملکردها مطرح شده است؛ هم در شورای شهرهایی که اغلب اصلاح طلب هستند و هم در مجلس و تا حدی هم ریاست جمهوری. برای این منظور کارگروهی در شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان تشکیل شده است. ضوابط این کارگروه تدوین شده و بناست تک تک نمایندگان و شورا را ارزیابی کنند تا مشخص شود کدامیک از این نمایندگان عملکرد قابل قبول و دفاعی داشته است. هر کس در لیست حمایتی اصلاح طلبان بوده باید مورد ارزیابی قرار گیرد و البته این ارزیابی باید بر اساس معیارها و گذشته فکری شخص باشد. بخشی از اعضای فهرست امید از ابتدا اعلام نکرده بودند که اصلاح طلبند؛ آنها به قصد همراهی آمده بودند و اینکه میزان همراهی قابل قبول بوده یا نه، باید در همان کارگروه پایش مورد ارزیابی قرار گیرد.
* اگر تشکیلات قوی حزبی فعالیت جدی در کشور داشتند این حساب کشی و حسابرسی جدی تر هم خواهد بود. کارگروه به صورت مستقل کار خود را انجام میدهد و گزارش پایش را به شورای عالی سیاستگذاری اعلام خواهد کرد. معتقدم کارگروه ۷۰ تا ۸۰ درصد تحت تأثیر شورای سیاستگذاری قرار نخواهند گرفت اما نباید فراموش کرد کشور ما، کشور رودربایستیها و تعارفات نیز هست.
*عملکرد آقای عارف به عنوان نماینده در کارگروه پایش مورد ارزیابی قرار گرفته و نتیجه به شورای عالی سیاستگذاری ارائه میشود که آقای عارف تنها یک رأی در آن شورا دارد. اگرچه ترجیح بر منفک و مجزا بودن این دو تشکیلات بود اما فعلاً به عنوان گام اول در ارزیابی فکر میکنم حتی ارزیابی ۷۰ تا ۸۰ درصدی هم قابل قبول است.
*{درباره رایزنی با شورای نگهبان}: از این رویکرد استقبال میکنیم البته نمیدانم افق دید دوستان چگونه خواهد بود. ما الان در شرایطی هستیم که همه خواهان حضور و همدلی و همراهی هستند بنابراین اگر طیف عظیمی از مردم را که میزان اثرگذاری آنها را در انتخابات گذشته دیدیم، به بهانههای غیرقابل قبول کنار گذاشته شوند؛ دیگر سخن گفتن از اتحاد و همدلی چندان معنا پیدا نمیکند. باید نشان دهیم که با وجود همه دلخوریها، فاصلهای وجود ندارد. معنای دلخوریهای مردم پشت کردن به نظام نیست و نباید اجازه دهیم دوگانگی ایجاد شود، دنیا باید حضور مردم را ببیند.دوستان ما در شورای نگهبان باید به این مهم توجه داشته باشند و فضا را برای گرایشهای مختلف مردمی بازتر کنند.
*{درباره تشکیل جلسات گفتگوی ملی}: دو طیف بزرگ سیاسی کشور به این نتیجه رسیده اند که باید باهم گفت وگو کنند؛ این خود نتیجه نخست است. اینکه آیا در استراتژیهای اصلی اداره کشور هم به توافق برسند یا نه؟ نتیجه دیگر و دوم است که بعداً باید منتظرش بود. اما اینکه دوستان اصولگرای ما به این نتیجه برسند که حذف راه حل نیست و باید همدیگر را به رسمیت بشناسیم و تحمل کرده و گفت وگو کنیم در قدم اول خوب است و باید قدر دانسته شود.
*اگر به این توجه داشته باشیم که هم در اصولگرایی و هم در اصلاح طلبی دیوار بتنی مرزها را مشخص نکرده و طیفهایی در میان این دو جریان هستند و نقاط مشترک زیادی وجود دارد که میتوان بر آنها تاکید کرد شرایط فرق خواهد کرد. البته بعضی تندرویها وجود دارد که مثلاً گروهی گروه دیگر را مسلمان نمیداند و گروه مقابل آنها را واپسگرای غیرقابل تحمل میخواند. اما این میان جریانی هم وجود دارد که میتواند آنها را به هم نزدیک کند؛ همان لیست ائتلاف گونهای که در لیست امید اتفاق افتاد نشان میدهد که امکان نزدیک تر شدن جریانها و گروههای سیاسی وجود دارد.موضوع مهم منافع ملی و مصالح کشور است که اگر به آن توجه کنیم میتوانیم به هم نزدیکتر شویم. دو طرف باید احساس کنند که مادر این انقلاب هستند. اصلاح طلبان احساس مادری به این انقلاب دارند و اگر موضوعی به این کودک لطمه بزند؛ کوتاه میآیند که صدمه نبیند. این احساس در طیف میانه رو اصولگراها است. البته وسواسهای خناسی هم این میان وجود دارند که حساب آنها جداست.
*شخصاً اصلاً اعتقادی به فاصله گرفتن از انتخابات و صندوق رأی ندارم. بنابراین کنار کشیدن و حتی شرکت مشروط هم از نظر من مردود است. ما برای چه کسی میخواهیم شرط بگذاریم؛ کشور و نظام خودمان است و بیگانهای برای شرط گذاری وجود ندارد. مسئولان تصمیم گیر باید خود متوجه شوند که اگر حضور مردم در انتخابات کم رنگ شود کشور صدمه میبینید. بنابراین معتقدم باید فعالانه و با انگیزه بیشتر در انتخابات شرکت کنیم.
*طیف اصلاح طلب باید دائماً به دنبال نوآوری، ایدهها و چهرههای جدید باشد. وقتی مردم چند شخصیت مشخص و تکراری ببینند و حرفهای تکراری آنها بشنوند؛ حتماً دلسردی هم به وجود میآید. چهرههای و حرفهای نو میتواند نشاط و علاقمندی بیشتر مردم را ایجاد کند و مردم را بیشتر جذب کند. نو اصولگرایی فکر خوبی است در اصلاحات هم زمزمهها و حرکتهایی هم انجام شده است. فقط ما باید خودمان را کنار بکشیم و منتظر نمانیم با قانون مجلس ما را بازنشسته کنند. جوانان هم باید خود را اثبات کنند اما آیا در بین نسل اول کسانی نبودند که نشود به آنها اعتماد کرد؟ حتماً بودند؛ به نظرم اعتماد به ریسکش میارزد.
*{درباره پرونده نجفی}: شورای شهر که خبر نداشتند من با بعضی از اعضای شورای شهر هم که حرف زدم از این موضوع اطلاعی نداشتند. اگرچه ممکن است از کانالهای غیررسمی حرفهایی مطرح شده باشد. درباره تصمیم گیریهایی مانند انتخاب شهردار، وقتی از مرجع مطلعی استعلام میشود؛ انتظار این است که آن مرجع به جای اعلام به صلاح نبودن یا مخالف بودن؛ دلایل مخالفت را اعلام کند. به نظر میآید برخی مراجع به جای اعلام نظر مصلحت اندیشی میکنند در این صورت تصمیم گیر هم میگوید من مصلحت را بهتر از شما تشخیص میدهم.
*در پرونده آقای نجفی اینکه بخشی از جریانهای اصلاح طلب و یا اصولگرایان به بهانه این پرونده اتهام زنی کنند و برخی دیگر را ملکوک کنند؛ این غیراخلاقی است. آقای نجفی سالها در سمتهای حساسی سالها فعالیت کرده است و ایشان سلامت نفس قابل قبولی داشتند که توانستند در آن سمتها موفق باشند. در این پرونده هم گاهی شیطان میدان پیدا میکند و مشکل ایجاد میکند و موضوع آقای نجفی مسئله شخصی است. در لحظهای عنان اختیار از دست داده و به این اتفاق ناخوش آیند و بد منجر شده است.
*از پشت پرده این موضوع و اینکه آیا آن خانم به قصد تخریب وارد زندگی آقای نجفی شده یا نه نمیتوان به راحتی قضاوت کرد و به آن خانم تهمت زد. حداقل من نمیتوانم و کسی که جزئیات پرونده را میداند باید نظر دهد؛ در کل به نظرم این پرونده را باید یک موضوع شخصی تلقی کرد. و دادگاه هم ان شاءالله بی توجه به اسم و رسم و سابقه کاری آقای نجفی به پرونده رسیدگی کند.
*میان بخشی از کارگزاران و آقای نجفی اختلاف نظرهایی وجود داشت که از این فرصت استفاده کردند و گفتند ما درست گفتیم و شما اشتباه؛ اما روزی که درباره شهرداری آقای نجفی جلسه تشکیل شده بود این گونه نبوده که آنها مخالف حضور باشند و اتحادیها نظر موافق خود را تحمیل کرده باشند. برخی از افرادی که آقای کرباسچی مدعی است که به آنها درباره شهرداری آقای نجفی هشدار داده، این موضوع را تأیید نمیکنند. ممکن است ایشان بنابر دلایلی با شهرداری آقای نجفی مخالفتی داشته اند اما درباره دلیل آن صحبتی نشده است. مشخص نیست که آیا آقای کرباسچی دلیل مخالفت خود را موضوع سو اخلاقی آقای نجفی اعلام کرده و دیگران مخالفت کرده اند که بعید است چون در ایران اخلاق شرط است. ایشان تمایل داشت آقای محسن هاشمی شهردار شود اما شوراییها هم عهد شده بودند که از داخل شورا کسی شهردار نشود که پرونده آقای هاشمی از این جهت کنار گذاشته شده است.
{در پاسخ به این سوال که کارگزاران را حزب اصلاح طلب میدانید؟}: نزدیک به اصلاحات.