احمد هاشمی
در خبرها آمده است که رییس جدید فیفا فدراسیون ما را تهدید کرده است که در صورت تداوم محرومیت بانوان از حضور در استادیوم، تحریمهایی علیه فوتبال ایران اعمال خواهد کرد. ظاهراً این مقام محترم خبر ندارد این ملت به انواع تحریم و تعلیق عادت دارند که ما را از تعلیق فدراسیون میترساند. ما هر روز صبح که از خواب بیدار میشویم، اولین کارمان این است که رادیو را روشن کنیم ببینیم بالاخره جنگ شد یا نه. البته که کار به آنجا نخواهد رسید و ما راه دور زدن تحریم و تعلیق و حتی جنگ را بلدیم. در فقره اخیر هم اگر تا الآن دوام آوردهایم، از این به بعد هم همچنان استوار به راه خود ادامه میدهیم. مشکل رئیس فیفا این است که خیال میکند ما با همان ترفندهای قدیمی قرار است دورش بزنیم و نمیداند که «هزار باده ناخورده در رگ تاک است»!
روش قدیمی این بود که چند نفر از بانوان داوطلب را وارد ورزشگاه میکردیم و آنها را در جای مناسب مستقر میکردیم. فرض کنید بازرس فیفا به ورزشگاه آزادی آمده، چهار خانم در چهار طرف او مینشینند، بنابراین هر طرف که سرش را بچرخاند یکیشان را میبیند. تازه همسر خودش هم هست و او را هم راه دادهایم. اگر این آقا در نیوکمپ هم بود، همین تعداد خانم یا فوقش دو نفر بیشتر را در اطراف خودش میدید. از اینجا به بعد فقط لازم است در گزارش خود بنویسد که خانمها هم در ورزشگاه بودند که دروغ هم نیست. فقط تعدادشان را نگفته. تا چند وقت پیش مسئولین فیفا با همین کلکهای ساده گول میخوردند. فوقش اعتراض میکردند و ما میگفتیم داریم بسترها را آماده میکنیم و فعلاً فقط برای همین چهار نفر بستر آماده شده است به اضافه همسر شما!
مدتی است که مسئولین فیفا پیشرفت کردهاند و فیلمهای ورزشگاه را هم بررسی میکنند یا حتی این مسئله که بلیتفروشی برای بانوان انجام شده یا نه. بلیت فروشی که سادهترین کار است. چهل پنجاه هزار بلیتِ با نام برای بانوان رزور میکنیم، بعد در روز مسابقه به تعداد همان افراد گواهی پزشک صادر میکنیم و میگوییم شوربختانه همهشان یکدفعه ویروس ناشناختهای گرفتند و نتوانستند بیایند. ممکن است بپرسید آیا مسئولین فیفا باور میکنند این تعداد آدم با هم بیمار شوند؟ واقعیت این است که همه این سالها گواهیهایی که برای ورزشهای مختلف بردهایم از این رقم بیشتر بوده و حتی یک بار هم نشده باور نکنند. البته روش گواهی پزشک را در این حجم چند بار بیشتر نمیتوان تکرار کرد و بالاخره صدایشان درمیآید.
راه بعدی این است که همین تعداد خانم را استخدام کنیم و به حالت آمادهباش نگه داریم و به محض اینکه متوجه شدیم قرار است بازرس فیفا به ورزشگاه بیاید همه را راهی ورزشگاه کنیم. ظاهراً بازرس مربوطه دو ساعت قبل از بازی درباره آمدن خود گزارش میدهد. دو ساعت فرصت کمی نیست. از طرفی وقتی بیاید به ورزشگاه و ببیند همه بانوان به لباس متحدالشکل یک جا نشستهاند، دو نمره هم بابت انضباط به کارنامه فدراسیون فوتبال اضافه میکند. حتماً بازیهای تیم کره شمالی را دیدهاید. خلقالله همه لباس سربازیشان را پوشیدهاند و از اول تا آخر بازی سرودهایی در مدح کیم پدر و پسر و نوه میخوانند. کاری هم ندارند که کی زده و کی خورده. همچنین بانوانی که با هماهنگی ما به ورزشگاه میروند آموزش دیدهاند که به آن قسمت برآمدگی بین ران و ساق پا که بین شورت و جوراب است و پوشیده نیست نگاه نکنند و بنابراین ظن مفسدهای هم نمیرود. البته بازیکنها در ورزشگاه به اندازه یک مورچه دیده میشوند، ولی خب احتیاط شرط عقل است. یک وقت دیدید اجداد یکی عقاب است و چشمش بیش از اندازه تیز است!
روش کمهزینهتر این است که تعدادی از مردان لباس زنانه بپوشند و در بین جمعیت پخش شوند. این راه ردخور ندارد و موجب هیچ مفسدهای هم نمیشود. تنها مشکل ریش و سبیل آقایان است که آن هم توجیه دارد. میتوانیم عکس بانوانی را که پیش از این با ریش و سبیل مصنوعی به ورزشگاه رفتهاند نشانشان دهیم و بگوییم ریش گذاشتن زنان موقع رفتن به ورزشگاه یک سنت قدیمی است و اصلاً در فرهنگ ما سبیل داشتن جزو زیباییهای زن است. ممکن است آنها بگویند ما مردی را نداریم که از زن سبیلو خوشش بیاید. ما میگوییم چرا نداریم، همین آقای ناصرالدین شاه! راه آخر هم این است که واقعاً خانمها را به ورزشگاه راه بدهیم، ولی شوربختانه هیچ دور زدنی در آن نیست و بنابراین منتفی است.