به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۱۸:۱۲
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۰ ساعت ۲۲:۱۸
کد مطلب : ۱۸۵۰۵۷

پاسخ احمد زیدآبادی به گنجی و جلایی‌پور

پاسخ احمد زیدآبادی به گنجی و جلایی‌پور
گروه سیاسی: احمد زیدآبادی «فعال ملی-مذهبی» که چند روز قبل اکبر گنجی «اصلاح‌طلب مقیم آمریکا!» را بخاطر مقاله جنسی علیه حکومت شاه به باد انتقاد گرفت و روش‌های نوشتاری او را غیراخلاقی دانست؛ این بار خطاب به یکی دیگر از اصلاح‌طلب‌ها که اظهاراتش را جعل کرده نوشت‌: «دوست گرامی محمدرضا جلایی پور در نوشته‌ای مرا با غلامعلی حداد‌عادل در دو سوی متقابل یک طیف گذاشته تا لابد خود و دوستانش را حد اعتدال تعریف کند! نمی‌دانم جمله‌ای که او از من نقل کرده از کجای سخنرانی‌ام در آورده است! من گفته‌ام که حذف نفت از اقتصاد ایران، نظام سیاسی را به ناچار وادار به پاره‌ای اصلاحات خواهد کرد و این ناخواسته به سود جریان اصلاح‌طلب است! حال این کجا و جمله‌ای که محمدرضا به من نسبت داده کجا!» گفتنی اینکه، جلایی پور به نقل از زیدآبادی نوشته بود: «فشار خارجی فرصتی برای تحول‌خواهان برای گرفتن امتیاز از نظام است»!

زیدآبادی دو روز پیش در یادداشت دیگری نوشت: امروز مقاله‌ای بسیار بلند از دوست گرامی اکبر گنجی در برخی سایت‌ها منتشر شده که شرح اصطلاحاً "زن بارگی"های محمد رضا شاه است. از نظر من، ورود به اینگونه مقولات چه مربوط به شاه و اطرافیانش باشد و چه برخی مقام‌های کنونی کشور، افزون بر آنکه شأن دوستانی مانند گنجی نیست، با موازین اخلاق و مواریث معنوی تاریخ ما نیز همخوانی ندارد. ظاهراً انگیزۀ گنجی از تهیه و انتشار مقاله، نوعی مبارزه‌جویی با جریانی است که با نوستالژیک نشان دادن دوران سلطنت پهلوی، در صدد ایجاد موقعیت سیاسی تازه‌ای برای بازماندگان آن خاندان است.
به نظرم اگر صِرف این مبارزه‌جویی در میان بوده باشد، راه‌های مناسب‌تری هم پیش روی گنجی وجود داشت و نیازی به ورود او به این عرصۀ "پرمخاطره" نبود. گفتم پرمخاطره، زیرا اگر تجسس - از هر راهی- در این امور باب شود که متأسفانه باب هم شده است، نخستین چیزی که قربانی می‌شود حیا و کرامتی است که بدون آنها زندگی پوچ خواهد شد. شاید گنجی به شیوۀ مألوف خود، بحث "کشف حقیقت به عنوان نخستین وظیفۀ روشنفکر" را برای دفاع از کار خود به میان آورد! اما این درست همان نقطه‌ای است که من با او به شدت اختلاف نظر دارم؛ چرا که روشنفکری همیشه برملا کردن حقیقت- در اینجا به معنی واقعیت - نیست، بلکه در بسیاری موارد از قضا پرده‌پوشی و نادیده‌انگاری است. اگر جز این بود "پرده دران" به عنوان برجسته‌ترین روشنفکران شناخته می‌شدند و خداوند نیز به دلیل ستاری‌اش ستایش نمی‌شد!