گروه جامعه: معلمی شغل انبیا و معلم امانتداری است که انسان امانت اوست، معلم چراغ هدایت است و صدها بیان دیگر که حتی گوشهای از عشق و محبت به جایگاه معلم را نمیتواند توصیف کند.
به گزارش ایسنا، تختهسیاه، نیمکت، همکلاسیها و معلمی که با لبخند وارد کلاس میشد؛ خاطرههایی روشن از روزهای درس و کتاب، روزهایی که با لبخند معلم خوشحال میشدیم و با اخمش در خود فرومیرفتیم، چون میدانستیم کاری که نباید انجام دادهایم ولی این روزها همهچیز تغییر کرده و معلمان برای حفظ سلامتی دانشآموزانشان کلاس درس را در فضای مجازی برگزار میکنند و هرروز دانشآموزان و معلمان برای برگزاری کلاسهای درس آنلاین میشوند.در این روزهای سخت بسیاری درصحنه خدمترسانی بوده و در تلاش هستند تا باری از دوش هممیهنان خود بردارند، شخصی در نقش پزشک و پرستار در خط مقدم، دیگری در قامت نیروی جهادی در هرجایی که نیاز و ضرورت باشد، آن دیگری در قامت نیروی امنیتی، همه و همه یک هدف را دنبال میکنند و آن پیروزی در این جنگ است تا گامی دیگر برای ساخت ایران قوی برداشته شود.در این میان و میدان مبارزه، گروهی هم برای بعد از پیروزی در این جنگ نفسگیر برنامهریزی میکنند و با عشق تمامنشدنی از طریق امواج، کلاسهای درس را از تعطیلی نجات داده و به تربیت آیندهسازان این مرزوبوم مشغول هستند.در این روزهای پر دغدغه برای معلمان، معلمان دانشآموزان استثنایی بیش از سایر معلمان دغدغه آموزش دارند و آموزش از راه دور برای آنان و دانشآموزانشان سختتر از سایرین است و فقط فداکاری و علاقه یک معلم است که میتواند این مسیر را هموار کند.
وقتی سخن از دانشآموزان با نیازهای ویژه به میان میآید، بیتردید به معلمانی میرسیم که عاشقانه پای در میدان دانایی گذاشتهاند تا با آموزش افرادی که به علت مشکلاتی باید در مدارس خاص تحصیل کنند، چرخه یادگیری متوقف نشود.معلمان بیادعایی که هر آنچه در توان دارند در طبق اخلاص میگذارند تا به آنها که خاص هستند، آموزش دهند، آنها که یادگیری، پرورش استعدادها و توانمندیهایشان و بهرهمندی از همه امکانات شهروندی حقشان است و صدالبته این وظیفه سنگین و ویژه بر دوش معلمانی است که آنها هم در آموزش و شیوه رفتار با دانشآموزان ناتوان، خاص هستند.هفته معلم بهانهای است تا پای صحبت یک معلم دانشآموزان استثنایی بنشینیم. او آرام و با طمأنینه صحبت میکند و تن صدایش مانند همه معلمان است و صبوری که در طی سالها معلم روزگار بهواسطه شغلش به این معلم آموخته بود، بیش از هر چیزی جلوهگری میکرد.اعظم نوری، معلم چهلسالهای است که ۱۴ سال سابقه معلمی حقالتدریس دارد و از سال ۹۴ به کودکان استثنایی درس میدهد.
- چه شد که معلم کودکان استثنایی شدید؟
من فارغالتحصیل مقطع کارشناسی ارشد رشته روانشناسی هستم و در دوران تحصیل به اقتضای رشته، با کودکان استثنایی آشنا شدم و به خواسته خودم از سال ۹۴ به اداره آموزش استثنایی منتقل شدم و کار خود را با کودکان اوتیسمی آغاز کردم و علاقه زیادی به کار با کودکان اوتیسمی دارم.
- لطفاً تعریفی از کودکانی که استثنایی خوانده میشوند و در مدارس استثنایی تحصیل میکنند، بفرمایید:
دانشآموزان استثنایی، کودکان آموزش پذیری هستند و در کل، کودکانی بهعنوان کودکان استثنایی شناخته میشوند که به خدمات آموزشی ویژه و حمایتهای گسترده نیاز دارند تا از کل استعداد خود استفاده کنند. آنها به دریافت خدمات آموزشی نیازمند هستند؛ چون اکثر آنها در یک یا چند مورد با یکدیگر تفاوت دارند. بهطور مثال آنها ممکن است کمتوانی ذهنی، ناتوانیهای یادگیری، آشفتگیهای هیجانی، ناتوانیهای جسمی، اختلالهای گفتار و زبان، آسیب شنوایی یا آسیب دیداری داشته باشند یا در مقابل سرآمد و بااستعداد باشند.همچنین کودکانی که آموزش پذیر نیستند ولی تربیتپذیر هستند توسط بهزیستی آموزش میبینند تا بتوانند بخشی از کارهای خود را بهتنهایی و با حداقل همکاری سایرین انجام دهند.
خانم معلم که حالا برای پاسخگویی به تلفن یکی از دانشآموزانش، تماس را به حالت انتظار درآورده پس از شروع دوباره مصاحبه میگوید: در حال حاضر مشغول به تدریس در پایه سوم ابتدایی در مدرسه شهید (قاصدی) هستم و یازده دانشآموز دارم که ۹ نفر از آنان در شهر زنجان و دو نفر آنان در روستا هستند و تحت تعلیم معلم روستا هستند ولی من آموزش آنان را پیگیری میکنم.بیشتر دانشآموزان من دچار سندرم داون هستند. بچههای مبتلا به سندروم داون بسیار دوستداشتنی و مهربان هستند. کار کردن با آنها لذتبخش است. البته گاهی کار سخت میشود. دانشآموز لجبازی میکند ولی باید بدانیم که این رفتارها را چطور کنترل کنیم و کودک را در مسیر آموزش قرار دهیم. تفاوت کار معلمان استثنایی با کودکان عادی در این است که در کلاس درس باید هم معلم باشیم هم روانشناس. کمی باید روانپزشکی هم بدانیم تا متوجه شویم که کودکان آیا داروهای خود را بهوقت خوردهاند یا نه، چون در برخی موارد واکنشهای کودکان و بههمریختگی در کلاس درس ناشی از خلل درمان کودک است که برخی خانوادهها به آن توجه ندارند. خلاصه معلم کودکان استثنایی باید همهفنحریف بوده و چهارچشمی مراقب کلاس باشد.من همواره به دنبال آن هستم که بیش از اینکه یک معلم برای آنان باشم، یک دوست برای دانشآموزانم باشم ولی همواره حدی را برای دوستیمان نگه میدارم تا این دوستی، دوستی خاله خرسه نشود و دانشآموزانم از تحصیل به بهانه دوستی عقب نمانند.
- چه نوع دروسی به دانشآموزان استثنایی در مدارس ارائه میشود؟
علاوه بر دروسی از قبیل الفبا، خواندن و نوشتن، ریاضیات در حد جمع و تفریق ساده در مقاطع ابتدایی، مهارتهایی نیز به کودکان آموخته میشود. مهارتهایی که به آنان در انجام امور شخصی خود کمک کند. به آنان بستن دکمه و زیپ لباس، نقاشی، تا کردن لباس، بستن بند کفش و ... آموخته میشود و هرچه مقاطع تحصیلی بالاتر میرود، مهارتها نیز پیچیدهتر میشود و درمجموع آموزش برای بچههای اوتیسم، کمتوان ذهنی، جسمی، نابینا و ناشنوا متفاوت است.
- بارها شنیدهایم که معلمان دانشآموزان استثنایی کارشان بهقدری سخت است که گاهی نوازش دانشآموزانشان بر تنشان نشسته است، شما نیز چنین تجربهای دارید؟
خانم معلم برای لحظهای سکوت کرده و بعد با لبخند آرامی میگوید: اینکه عادی است چون دانشآموزان ما مثل سایر بچهها، رفتار عادی ندارند و من بارها تجربه این اتفاق را داشتهام.در یکی سالهایی که در مدرسه کودکان اوتیسمی تدریس میکردم، از پنج دانشآموزی که در کلاس داشتم، چهار نفر آنان به اوتیسم شدید مبتلا بودند. این کودکان دوستداشتنی هستند و نیاز به آموزش دارند تا بتوانند با محیط بیرون ارتباط گرفته و به زندگی خود ادامه دهند. آنها باید مهارتهایی را یاد بگیرند و نمیشود رهایشان کرد؛ البته در بین آموزش امکان اینکه کودک کنترل رفتار خود را نداشته و حرکات تکانشی داشته باشد وجود دارد. مثلاً یکبار در حین آموزش مطلبی، یکی از دانشآموزان بنا به دلایلی دستم را چنان گاز گرفته بود که خونریزی میکرد و تا مدتها اثر کبودی و خونمردگی بر روی دستم وجود داشت. البته این نکته را نیز نباید فراموش کنیم که این دانشآموزان باید در حین آموزش از سوی سیستم توسط خانوادهها نیز حمایت شوند تا درروند کار خللی پیش نیاید؛ هرچند سخت است ولی باید پذیرفت که این کودکان باید زندگی کنند، پس ما وظیفه سنگینی در قبال آنها داریم و نباید آنها به خاطر اختلالی که دارند، از موهبت زندگی محروم شوند.من کار کردن با کودکان اوتیسمی را دوست دارم و پس از به دنیا آمدن دخترم، به تشخیص همکاران از آن مدرسه به مدرسهای که فعلاً در آن مشغول به تدریس هستم، منتقل شدم.
- پس از شیوع کرونا و خانهنشینی دانشآموزان چگونه به دانشآموزانتان آموزش میدهید؟
قبل از اینکه شبکه شاد فعالیت خود را آغاز کند، در دیگر پیامرسانها با دانشآموزانم ارتباط داشتم و فیلمهایی که از تدریس در خانه ضبط کرده بودم به آنان میفرستادم که در اولین روز چون تختهسیاه یا وایت برد در خانه نداشتیم با استفاده از نایلونی به رنگ سفید بر روی یک صفحه چوبی، تدریس را آغاز کردم و چون نوشتهها پاک نمیشد، با استفاده از دستمال مرطوب، بهسختی پاک میکردم تا مطلب جدیدی بنویسم.چند روز بعد تدریس را بر پشت صفحه پازل دخترم که حالتی شبیه به وایت برد داشت، آغاز کردم و منتظر بازگشایی فروشگاهها بودیم تا بتوانیم ماژیکهای جدیدی تهیه کنیم. از اسباببازیهای دخترم و وسایل آشپزخانه و حتی حبوبات برای آموزش استفاده میکنم. باید آموزش را برای دانشآموزان باورپذیر کنم تا آنها از آن لذت ببرند. البته نکتهای که وجود دارد این است کودکان نیازمند به آموزش خاص از بازی بیشتر لذت میبرند و وقتیکه این بازی از طریق گوشی تلفن باشد لذتش برای آنها بیشتر است، به همین خاطر سعی میکنم با ایجاد فضای بازی مطلب را به آنها آموزش دهم، هرچند صدای دخترم تقریباً در همه فیلمها و ویسها وجود دارد و کمبود امکانات آموزشی و داشتن کودک خردسال از مشکلات تدریس در خانه است.
البته متأسفانه یکی از دانشآموزانم گوشی همراه هوشمند نداشته و توان مالی خرید گوشی جدید نیز ندارد، به همین دلیل بهصورت مکالمه تلفنی به او آموزش میدهم و یکی دیگر از دانشآموزانم نیز تاکنون به هیچیک از تماسها پاسخ نداده، به همین دلیل من و مدیر مدرسه پیگیر ارتباط با او و خانوادهاش هستیم تا از دیگر همکلاسیهایش عقب نماند.خانم معلم حرفهای زیادی برای صحبت کردن داشت. او از علاقه به شغل و دانشآموزانش سخن میگفت و گاهی نامهربانیهای اولیای دانشآموزانش. ولی وقتی صحبت از حقوق و مزایا شد، مشکل بزرگ معلمان حقالتدریس را حقوقهای پایین و بدون مزایا و حتی وجود تفاوت بسیار با سایر همکاران عنوان کرد ولی این را نیز عنوان کرد که هیچکدام از این موارد از عشق او به شغل و دانشآموزانش برای ذرهای نمیکاهد.معلمان، رسولان روشنایی هستند که آموزش آنان همانند باران ابر بهاری بر تشنگی گلبرگها میبارد و کلام آنان هیچگاه برای دانشآموزانشان بوی کهنگی نمیگیرد و خستگی کار و گرد گچ بر روی چهرهشان نمیتواند آنان را از مسیری که انتخاب کردهاند بازگردانند و حال این وضعیت برای معلمان کودکان استثنایی بیشازپیش است.