گروه فرهنگی: آمن خادمی (طراح لباس و مدیر مجموعه فرهنگی هنری ماهورا) که پیشتر او را به عنوان طراح و احیاگر عروسکهای تاریخی میشناختیم چندی است به حوزه طراحی لباس ورود کرده و درصدد تابوشکنی در حوزه مدلینگ برآمده است.ماجرا از آنجا آغاز شد که «لیلی» عروسک لر به عنوان یکی از عروسکهای تاریخی کشور، ثبت ملی شد و در این راستا، لیلیهای مختلف ساخته و روانه بازار شدند. این عروسکها نیازمند لباس بودند و خادمی درصدد طراحی لباس برای آنها برآمد. بعد از مدتی لباسهایی که تن عروسکها بود مخاطبان خود را پیدا کرد و آنها خواستار دوخت این لباسها در ابعاد واقعی شدند. اینگونه بود که خادمی کار طراحی لباس را به صورت تجربی آموخت و سپس آموزشهای لازم را با گذراندن دورههای تخصصی پشت سر گذاشت و این روزها پروژه جدیدی در حوزه مدلینگ لباس آن هم با حضور قربانیان اسیدپاشی را در مرحله اجرا دارد.
دوخت لباس سنتی برای عروسکها از اهمیت زیادی برخوردار است. شاید همین امر راه را برای ورود به عرصه طراحی لباس باز کرده باشد. چطور شد برای معرفی طرحها و لباسهایت به سراغ قربانیان اسیدپاشی به عنوان مدل رفتی؟
زمانی که کارم را به عنوان طراح لباس شروع کردم، از مدلهایی استفاده میکردم که مورد نقد قرار میگرفتند. برخی میگفتند چرا این مدلها آرایش ندارند، چرا تپل هستند، چرا سنشان زیاد است و... این درحالی است که من معتقد هستم ذات یک زن فارغ از لاغری، کوتاهی، بلندی، اندام و پوستش در هر حال زیباست از این رو بر آن شدم تا از مدلهایی برای معرفی لباسهایم استفاده کنم که کمترین آرایش، عمل زیبایی و.... را روی اندام و صورت خود داشته باشند.اینگونه در جامعه جا افتاده است که مدل باید یکسری ویژگیهای خاص داشته باشد. برای قد، رنگ چشم، رنگ پوست، مدل مو و... استانداردهایی تعریف کردهاند که فقط در همان چهارچوب پذیرای مدلینگ هستند. این درحالی است که زن چیزی فراتر از قد، اندام، زیبایی چهره و رنگ چشم و پوست و مو و ... است. زن زیباست.در ادامه روند معرفی لباسهای جدیدمان برآن شدم تا برای برخی از لباسها با توجه به طراحی خاصی که دارند، از آرایشهای خاص و به نوعی منحصر به فرد استفاده کنم به طور مثال قصد داشتم به جای چشمهای مدل، یک پرنده یا گل بکشم و طراحی کنم یا طرحهایی خاص از این دست را مد نظر داشتم. درواقع بحث کانسپچوال آرت را مد نظر داشتم.انتخاب آرایشهای منحصر به فرد برای معرفی برخی از لباسها مرا برآن داشت از افرادی به عنوان مدل استفاده کنم که به صورت طبیعی این ظاهر را داشته باشند از این رو به فکر قربانیان اسیدپاشی افتادم و مشارکت مدنی و مسئولیت اجتماعی مرا برآن داشت تا با انجمن قربانیان اسیدپاشی ارتباط برقرار کنم و این ایده را در آذر ماه سال ۱۳۹۸ با آنها مطرح کردم تا شاید بتوانم درعین معرفی طرحهای جدید لباسها، به موضوعی مانند خشونت علیه زنان نیز بپردازم. چراکه وقتی شخصی به روی یک زن اسید میپاشد، نخستین چیزی که مورد حمله قرار میدهد، زیبایی آن زن است. میخواهد با این کار، آن زن را خانه نشین کند و به قولی او را از جامعه دورکند.دلم میخواست با این طرح خط بطلانی بر روی این عقیده پوسیده بکشم و بگویم که یک زن، یک زن است و فقط این زیبایی ظاهری او نیست که به او اجازه حضور در جامعه را میدهد بلکه ذات و شخصیت اوست که این امکان را برایش ایجاد میکند. برای بیان این عقیده و حمایت از قربانیان اسیدپاشی، هنر بهترین راه است. میتوان گفت قرار گرفتن یک فعالیت فرهنگی -هنری در کنار یک معضل اجتماعی میتواند در بیان این معضل به شکلی دیگر در جامعه کمک کند. نخستین شخص که از این طرح بسیار استقبال کرد معصومه عطایی بود.
از پروژه پیش رو برایمان بگویید، قرار است چه ایدههایی در این پروژه اجرایی شود؟
از آنجایی که قرار بود پروژهای بزرگ اجرا شود و بیش از ۵۰ طرح در سه فرم از جمله لباس مجلسی و عروس، لباس فولکلور و لباس ماهور در نظر داشتم. طرحهایی که منحصر به فرد و خاص و کار دست هستند. دوخت و کار دست برخی از این لباسها حدود یک ماه طول کشیده است. از آنجایی که کشور ما مجموعهای از صنایع دستی را در خود جای داده میتوانیم طرحهای فوقالعادهای را به جامعه و عرصه بینالملل معرفی کنیم.قرار بود این پروژه با حضور سه مدل از قربانیان اسیدپاشی انجام شود اما در طول انجام کار با توجه به اتفاقاتی که رخ داد، طرح ما لو رفت؛ ناچار تغییراتی در ادامه روند کار بوجود آوردیم. اگر پروژه روند برنامه ریزی شده خود را طی میکرد به جای بهار امسال در بهار سال ۱۴۰۰ این لباسها معرفی میشدند و حداقل ۵ قربانی اسیدپاشی در این پروژه حضور پیدا میکردند.لباسهایی که توسط این مدلها معرفی میشوند بسیار خاص و منحصر به فرد هستند و درواقع میتوان گفت تمام این لباسها صنایع دستی و تک دوخت هستند. قیمت لباسها نیز از ۹۰۰ هزار تا ۱۰ میلیون تومان است.طی سالهایی که کار میکنیم تکه پارچههایی از لباسهایی که کار کرده بودیم باقی مانده بود و به اندازهای این پارچهها ارزشمند بود که میتوانست تبدیل به طرحی جدید شود. در مدت قرنطینه که به دلیل شیوع ویروس کرونا با آن روبه رو شدیم، این فرصت بدست آمد تا درخصوص طراحی و چگونگی استفاده از این پارچهها بیاندیشیم. از این رو از پارچههایی که داشتیم با حضور اعضای گروه، طرح چهل تیکه اجرایی شد. چند هدف در پس این طراحی وجود دارد. نخست آنکه از دورریز پارچهها و تولید زباله اجتناب کنیم و از دیگر سو بتوانیم با خلاقیت از داشتههایمان استفاده و طرحی جدید به جامعه معرفی کنیم.درحال حاضر ۲۰ طرح چهل تکه آماده و مورد استقبال قرار گرفت. قیمتها مناسب است تا عموم جامعه بتوانند از این طرح لباسها خریداری کنند. خوشحالم که علاوه بر احترام به محیط زیست و تولید زباله کمتر موفق شدیم طرحی جدید به جامعه معرفی کنیم.
با توجه به آنکه در حوزه مدلینگ با یک سری استانداردهای خاص روبه رو هستیم اما با انتخاب چنین پروژهای خود را در معرض چالشها و نقدهای مختلف قرار دادی، از تفاوت فعالیت در این حوزه و چالشهایی که با آن روبه رو شدید برایمان بگو.
حقیقتا کار با این دوستان سخت نبود بلکه برخوردها بسیار صمیمی، دوستانه و امیدوارانه بود. البته ممکن است گرفتن فیگورهای یک مدل برای این فراد سخت باشد چراکه بالاخره آماتور هستند و برای گرفتن عکسها زمان بیشتری نیاز دارند اما تنها مواجهه با این قضیه، واکنش عموم جامعه بود چراکه تقریبا نخستین بار است که چنین پروژهای آن هم در حوزه مدلینگ لباس با حضور قربانیان اسیدپاشی برگزار میشود. خوشبختانه این پروژه نه تنها از سوی رسانهها تایید شد بلکه در بطن جامعه نیز بسیاری از آقایان از این پروژه حمایت کردند. این روزنه امیدی است که بتوانیم در آینده با فرهنگ سازی، دیگر شاهد اتفاقاتی از این دست در کشورمان نباشیم.
چگونه میتوان با استفاده از حوزههای فرهنگی و بخصوص هنر، خشونت علیه زنان را در جامعه کمتر کنیم؟
میتوان از دو نگاه دراین خصوص صحبت کرد. قانونگذار نقش مهمی دراین خصوص دارد. قوانینی تصویب و لحاظ شود که اشد مجازات برای اسیدپاشها در نظر گرفته شود. اگر چنین قوانینی اجرا شود، دیگر کسی جرات نمیکند اسیدپاشی کند. همچنین نگاه دیگر به فرهنگسازی در جامعه و تربیتی بازمیگردد که اتفاقا زنها در این حوزه میتوانند نقش پررنگی داشته باشند.کودکان چه دختر و چه پسر در دامن مادران بزرگ و تربیت میشوند، مادران میتوانند با تربیت درست، حس زنستیزی را در فرزندان خود کاهش دهند و درصدد تربیت نسلی نو برآیند. وقتی یک مادر در تربیت فرزندانش سعی کند داشتن نگاهی منطقی به زن را نهادینه کند. به او آموزش دهد که باید به خواست و تصمیم زنان چه خوب یا بد احترام بگذارد و از قدرت و خشونت خود در قالب اسیدپاشی و حتا بریدن سر در رختخواب برای ابراز عقیده خود استفاده نکند، آنگاه نخستین گامها برای داشتن جامعهای عاری از خشونت علیه زنان برداشته میشود.ضمن آنکه همین فرزندان میتوانند قانونگذاران آینده باشند و قوانینی در راستای جلوگیری از خشنونتی که علیه زنان وجود دارد وضع کنند.سعی ما برآن است تا حضور قربانیان اسیدپاشی در پروژه مدلینگ لباس، نگاه جامعه را نسبت به این افراد تغییر دهیم. با حضور این افراد در بخشهای مختلف جامعه، نگاه ترحم برانگیز جامعه نسبت به آنها کاهش مییابد و پرسشها به این سو میرود که چرا شاهد بروز چنین اتفاقاتی در جامعه هستیم و مسئول این کار چه کسی است و چراهای دیگر مطرح میشود.در تمام دنیا حوزه مدلینگ، استانداردهای خاصی دارد. زمانی که شاهد حضور قربانیان اسیدپاشی به عنوان مدل جلوی دوربین هستیم، یک نوع تابوشکنی در این حوزه اتفاق میافتد و نظر عموم جامعه به این فعالیت جلب میشود. از این طریق علاوه برآنکه حضور قربانیان اسیدپاشی درجامعه راحتتر و قابل پذیرشتر میشود، عموم جامعه نیز خود را برای حضور و مواجهه با این افراد آماده میکند.نباید فراموش کرد که قربانیان اسیدپاشی نیز حق دارند این امکان راداشته باشند تا بتوانند فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و هنری انجام دهند. این نیز یکی دیگر از اهداف این فعالیت است.