گروه فرهنگ و هنر: اگر با صراحت اعلام شود جایزهای با توجه به بار مالیاش به کسی اهدا نمیشود اتفاقا خیلی هم خوب است، اما روش و شیوه برخورد مسئولان این جایزه به شکل دیگری است.
آن گروه از جشنوارههای ادبی فعال در انتخاب کتاب سال که به نوعی به دستگاههای دولتی وابسته هستند، در انتخابهای خود لیستهای تقریباً یکسانی را ارائه می دهند که همین موضوع باعث کسالت و یکنواختی در این جشنوارهها میشود و عملاً هیجان مورد انتظار را از این رویدادهای ادبی دور میکند. با نزدیک شدن به ماههای پایانی سال تراکم جشنوارههای ادبی هم به نوعی افزایش مییابد. این ایام به برگزاری مراسم اختتامیه چند جشنواره انتخاب کتاب سال ختم میشود که برای اهالی ادبیات، این فصل جزو ایام به یاد ماندنی به شمار میرود. طی این ایام خوانندگان کتاب در ایران با چند اثر منتخب از سوی داوران جشنوارهای مختلف مواجه میشوند که میتواند به تکمیل آرشیو و کتابخانه شخصی آنها منجر شود.
انتظار طبیعی در این گونه مواقع این است که با برگزاری چند جشنواره که در اصل باید از حضور داوران متعدد با سلیقههای ادبی گوناگون بهره بگیرند، آثاری با گرایشهای متنوع و سلیقههای مختلف انتخاب و به خوانندگان ادبیات معرفی شوند. اما در عمل، گاه این گونه نمیشود و روند ماجراها اغلب بر خلاف میل خوانندگان پیش میرود. به بیان دیگر، انتخابهای صورت گرفته با سلیقهها متفاوت خوانندگان جور در نمی آید.
اگر بخواهیم واضحتر از این حرف بزنیم، مسئله این است که در بسیاری از موارد، سلیقه خوانندگان کتاب که در اصل مخاطبان واقعی این آثار هستند در فاکتورهای داوری لحاظ نمی شود، چون مسئولان برگزاری این جشنوارهها از قبل فاکتورهای معینی را تهیه و در اختیار داوران انتخابی! که اغلب ثابت و گاه دائمی هستند قرار میدهند و آنها هم بر حسب این فاکتورها آثاری را انتخاب میکنند که معمولاً پیش از اعلام رسمی از سوی خوانندگان قابل حدس و پیش بینی است. در چنین شرایط نمی توان به تاثیر گذاری مطلوب این جشنوارهها امید چندانی داشت، چرا که تکلیف خوانندگان با آثار انتخابی در این جشنوارهها تا حدودی معلوم است.
از دیگر مواردی که به این جشنوارهها وارد است، انتخابهای یکسان و مشترک در چند جشنواره همسو است. در این گونه مواقع، خود این جشنوارههای انتخاب کتاب سال به اعتبار همدیگر لطمه میزند. به عنوان مثال، در بین نامزدهای دو جشنواره انتخاب کتاب سال؛ جلال آلاجمد و شهید حبیب غنیپور، که یکی از آنها، جایزه ادبی جلال بدون انتخاب هیچ اثری به کار خود پایان داد و دیگری، جشنواره کتاب سال شهید حبیب غنیپور به تازگی نامزدهای کتاب برتر سال را اعلام کرده است، فهرست تقریباً مشترکی دیده میشود که تا حدودی هم قابل حدس بوده است.
بنابر این، تعدد این جایزهها چندان دلپذیر نخواهد بود و فقط برای پر کردن بیلان کاری نهادهای مربوطه خوب است. هر چند مسئولان جایزه شهید غنیپور میگویند به هیچ نهادی وابسته نیستند و متعلق به مسجدی هستند که از آن برخاستهاند.این نوع انتخابهای مشترک و یکسان با توجه به تقدم زمانی جشنوارههای قبلی مانند جلال آلاحمد که اخیراً برگزار شد، انتخابهای جشنواره بعدی(شهید غنیپور) را عملاً از تازگی و طراوت دور خواهد کرد.
نکته بعدی و قابل توجه، رو راست نبودن برخی مسئولان این جشنوارهها با اهالی کتاب در جامعه است. به عنوان مثال، با توجه به وضعیت نابسامان مالی که اکنون سایه آن بر سر بسیاری از نهادهای فرهنگی گسترده شده است، برای کسی که در این جامعه زندگی میکند قابل حدس است که امسال قرار نیست جایزه بزرگ و 110 سکه بهار آزادی از طرف برگزارکنندگان جایزه ادبی جلال آلاحمد به هیچ یک از نویسندگان تعلق بگیرد. اگر این موضوع با صراحت اعلام شود اتفاقا خیلی هم خوب است، اما روش و شیوه برخورد مسئولان این جایزه به شکل دیگری است. آنها اعلام میکنند هیچ یک از کتاب های داستانی چاپ شده توسط نویسندگان کشورمان در طول یک سال حتی ارزش قابل تقدیر بودن را هم ندارند.
حالا مقایسه کنید این اعلام موضع داوران و مسئولان در کشورمان را با همتایان آنها در کشورهای دیگر که طبعا اصلا قابل مقایسه نیست. آنها در هر حال اثری را به عنوان برتر انتخاب میکنند و اگر آن اثر نسبت به آثار سالهای قبل ضعیفتر باشد داوران و مسئولان جایزه میگویند بضاعت این سال همین بوده است. به نظر میرسد خوب است گاهی بعضی چیزها را از دیگران یاد بگیریم. چه ایرادی دارد گاهی ضعفها و مشکلاتمان را قبول کنیم و به شکلهای عجیب و غریب فرافکنی نکنیم.