گروه جامعه:«تو برای من خطر محسوب میشوی همنوع!» این پیامی است که فرزندان بشر بعد از ظهور کرونا به یکدیگر میدهند. اما چطور؟ با ماسک زدن به چهره.
از زمان شیوع کرونا در جهان مشخص شد که ارتباطات فیزیکی به انتقال بیشتر ویروس کمک میکند. بنابراین حضور ناقل انسانی کافی بود تا چرخش ویروس تا ابد ادامه یابد. اولین راهکاری که انسان در مواجهه با کرونا برگزید دوریگزینی از همنوع بود. انتخاب بین زنده ماندن یا زندگی اجتماعی مثل سابق انتخاب سختی است، اما وقتی پای جان آدمی در میان باشد ناگزیر دست به انتخاب میزند.
این دوریگزینی هرچند به صورت قرنطینه سراسری در ایران اجرا نشد، اما با تغییر برخی مشاغل و روابط به طور محسوسی نمایان شد. مردم به ماسک زدن تشویق و در عوض از دست دادن، نزدیک شدن به هم و در آغوش گرفتن منع شدند. هشدار برای لغو تجمع، دورهمی و سفر نیز اضافه شد. محرومیت در برقراری روابط اجتماعی در کنار انتشار اخبار متناقض، وعدههای تحققنیافته مسئولان، مقصرانگاری مکرر مردم و... زنجیرهای از عوامل را برای فشار روانی هرچه بیشتر ایجاد کرد. به طوری که به گواه سازمان بهزیستی و رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور، مردم پس از شیوع کووید بیش از هر دورهای تحت تاثیر آسیبهای روانی قرار گرفتهاند.
به گفته مدیرکل مشاوره و امور روانشناختی سازمان بهزیستی، بررسیها نشان میدهد در طول ۶ ماه اول شیوع کرونا ۹ تا ۱۱ درصد استرس، اضطراب و افسردگی شدید و متوسط گزارش شده و این رقم اکنون به ۱۶ درصد رسیده است. روز بعد رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور هم مدعی شد مساله سلامت روان برای متولیان، امری حاشیهای است.
علی نیکجو، متخصص روانپزشکی و رواندرمانگر تحلیلی، این روند را بررسی میکند و میگوید ادامه چنین وضعیتی باعث میشود مردم از رعایت پروتکلها و مقابله با کرونا دست بردارند. این رواندرمانگر تحلیلی میگوید همه آنچه در این مدت- از لحاظ روانی- بر ما گذشته دیدنی نیست.
*آقای نیکجو، موانعی که ویروس کرونا بر سر راه زندگی عادی قرار داد متعدد است. از انزوا و دوری از جمع گرفته تا سایر مواردی که به نظر میرسد بر روان انسان بیتاثیر نیست و در پرسشهای بعدی هم به آنها خواهیم پرداخت. این آثار اکنون قابل مشاهده است؟
طی مدتی که از شیوع کووید-۱۹ میگذرد به طور وحشتناکی شاهد فروپاشی روانی مراجعان بودهایم. اختلالات روانی در افرادی که از قبل مراجعه داشتهاند شعلهورتر شده است. همچنین افرادی که قبلاً دچار ثبات در وضعیت روانی خود بودهاند تحت تاثیر قرار گرفتهاند. به علاوه افرادی هم به عنوان موارد جدید مراجعه میکنند.
*این اختلالات روانی که نام میبرید چگونه بروز میکند؟
انسانها تحت تاثیر تغییرات بعد از شیوع کووید-۱۹ دچار عارضه افسردگی، اضطراب، حملات پنیک، بیخوابی، کابوسهای شبانه، وسواس ذهنی و عملی شدهاند. تمام این اختلالات روانی سیستم ایمنی را هم تضعیف و راه را برای ابتلا به کووید-۱۹ باز میکنند. مسائل روانشناختی تنها زمینگیر شدن انسان از نظر ذهنی و روانی نیست. تاثیرات جسمانی این اختلالات روانی در شرایط بعد از شیوع کووید قابل مشاهده است؛ یعنی ضعف سیستم ایمنی بدن که افراد را مستعد ابتلا به کووید۱۹ میکند و مقاومت بدن آنها را در برابر این بیماری کاهش میدهد.
*آیا خودِ ابتلا به کووید-۱۹ هم اختلالات روانی ایجاد کرده است؟
ابتلا به کووید-۱۹ با درگیری ذهنی، مغزی و روانشناختی همراه است. هرچه بیماران کووید-۱۹ به صورت شدیدتر، طولانیتر و به طور چند ارگانی (چند دستگاه از بدن) درگیر بیماری شده باشند، عوارض بیشتری را هم تجربه میکنند. افراد زیادی پیش از ابتلا به کووید-۱۹ زندگی عادی داشتهاند. با ابتلا و بهبود، وضعیت جسمانی آنها به حالت سابق برگشته، اما خستگی، بیمیلی به زندگی، بیخوابی، ضعف مفرط و اختلال عملکرد در آنها به وجود آمده است؛ به عبارتی وضعیت روانی آنها به حالت سابق برنگشته است. آنچه از نظر روانی برای برخی از مبتلایان به کووید-۱۹ پیش آمده، PTSD یا «اختلال هیجانی بعد از آسیب عمیق» است که در جنگ به زبان عامیانه «موجزدگی» نامیده شد. این اختلال با مولفههایی همراه است. ترس همیشگی یکی از این مولفههاست. این موضوع که «مبادا خودم دوباره به این بیماری مبتلا شوم» یا «عزیزان و نزدیکانم درگیر این بیماری شوند» یا «یکی از عزیزانم را به علت ابتلا به کووید از دست بدهم» در فرد «ترس همیشگی» ایجاد میکند. او مدام صحنههایی را که از سر گذرانده میبیند. بیماران مبتلا به کووید-۱۹ که نیاز به دستگاه اکسیژن داشتهاند تجربیات بیشتری دارند. آنها حالت تنگی نفس (Dyspnea) را در خواب میبینند و این حالت بارها برایشان تکرار میشود.
*انتشار اخبار متناقض در رسانهها، خطاب قرار گرفتن مردم به عنوان عاملان افزایش آمار ابتلا و مرگومیر کووید، همینطور وعدههایی که درباره تولید واکسن داخلی یا تهیه واکسن خارجی داده شد، در حالی که جمعیت انبوهی از مردم هنوز واکسینه نشدهاند و همچنان به رعایت پروتکلها دعوت میشوند چه تاثیرات روانیای به همراه دارد؟
این رخدادها پس از شیوع کووید-۱۹ احساس بیافقی و استیصال در مردم ایجاد کرده که تاثیرات روانشناختی هم به همراه دارد. مردم اخبار دنیا را پیگیری میکنند و میبینند که دنیا در حال واکسینه شدن است؛ یعنی همه دنیا به دنبال راهکاری برای مواجهه با این مساله هستند تا مردم کمترین آسیب ممکن را ببینند. اما مردم ما به هر طرف سر برمیگردانند میبینند اتفاقی رخ نداده است. به همین علت استیصال به همراه «درماندگی خودآموخته» در مردم ایجاد شده است. این حالت از آن جهت قابل توجه است که باعث میشود مردم دست از محافظت از خود بردارند. اگر امروز از من بخواهید یک عامل مهم و تاثیرگذار را نام ببرم، آن عامل ناامیدی است. نتیجه امید بیپشتوانهای که سال گذشته برای تولید واکسن به مردم منتقل شد، ناامیدی بزرگی است که امروز در میان مردم دیده میشود. فرض کنید یک فرد زندانی میداند بعد از ۱۰ سال آزاد میشود، اما فرد دیگری در بند است و نمیداند کِی وقت آزادی او فرا میرسد. ممکن است فرد دوم حتی ۶ ماه بعد آزاد شود، اما این بیخبری به او آسیب روانی بیشتری وارد میکند.
*در بخشی از صحبتهایتان گفتید ادامه این روند باعث میشود مردم از محافظت از خود دست بردارند. منظور این است که کاهش رعایت پروتکلهای بهداشتی عامل روانی دارد؟
این یک اتفاق شایع است. کسی که دچار بیافقی شود عملاً انگیزه درونی برای مقابله و محافظت از خود را کنار میگذارد. در واقع سپر را میاندازد و گارد خود را باز میکند. ما الان شاهد پیدایش این حالت در مردم هستیم. این رخداد پشتوانه انسانپژوهی دارد. وقتی افراد یا نهادهای حامی حمایت لازم را از مردم به عمل نمیآورند، مردم احساس بیپناهی میکنند. این حس بیپناهی، ضد انسان عمل میکند.
*تاثیرات روانی ابتلا به کووید-۱۹، دوریگزینی اجباری از دیگران، از دست دادن شغل، فعالیت کاری برای تامین معیشت با احتمال ابتلا و مرگ انکارناپذیر است. مدتهاست ارتباط چهره به چهره انسانها محدود شده. لمس دیگری به حداقل ممکن رسیده و اگر هم میسر شود، خطرزاست. عزاداری به صورت فیزیکی ممکن نیست. بازماندگان احساس گناه مکرر دارند که چرا به حد کافی برای محافظت از عزیزان خود قدرتمند نبودهاند. در شرایطی که انسانها به طور مکرر این فشارها را متحمل میشوند، چه نوع درمانهایی برای اختلالات روانی پیشنهاد شده و به کار میآید؟
تکتک مواردی را که ذکر شد در مواجهه با مراجعان تجربه کردهام. ما در درمان اختلالاتِ ایجادشده هم نیاز به دارودرمانی داریم تا فرد از حالت افسردگی خارج شود یا حملات پنیک در او کاهش پیدا کند، هم برای آموزش مهارتهای زندگی و مواجهه با وضعیت موجود، تراپیهای کوتاهمدت نیاز است. گذشته از این موارد، آثار روانشناختیای که کووید-۱۹ بر جای میگذارد نیازمند تراپیهای طولانیمدت است.
از آنجا که شرکتهای بیمه خدمات رواندرمانی را پوشش نمیدهند، عده زیادی از مردم از این خدمات محروم میمانند. از طرفی اعمال تحریمها بر ورود داروهای حوزه اعصاب و روان تاثیر گذاشته است. صنعت تولید دارو در ایران پیشرفت چشمگیری داشته، اما در حوزه تولید داروهای اعصاب و روان که بسیار هم حساس هستند پیشرفت لازم حاصل نشده است. بنابراین ما اکنون داروهایی در دسترس داریم که کارایی داروهای قبل را ندارند، در حالی که عوارض جانبی هم برای مُراجع ایجاد میکنند.
*با روندی که مشاهده میشود، افزایش اختلالات روانیای که سازمان بهزیستی و مشاهدات عینی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور بر آن صحه میگذارد، آیا میتوان تخمینی درباره وضعیت روانی جامعه به دست داد؟
جامعه متشکل از تکتک ماست. هر آنچه سلامت ذهنی ما- به عنوان اعضای جامعه- را تشکیل میدهد جامعه را هم شکل خواهد داد. زمانی که اعضای جامعه در معرض آسیب قرار گرفتهاند، حمله هراس را تجربه کردهاند، به یکدیگر بدبین شدهاند، میان خود و دیگران فاصله حس کردهاند و... طبیعتاً جامعه ساختهشده از چنین انسانهایی هم آسیب خواهد دید.
به این دقت کنید که ماسک به فاصلهای بین ما و دیگران تبدیل شده است. اما ماسک تنها ماسک نیست، چون یک معنای سمبولیک هم دارد. ماسک به دیواری میان ما و دیگران مبدل شده است. همین ماسک حاوی پیام است. پیامی که منتقل میکند این است که من بهذات میتوانم به تو آسیب برسانم و تو هم میتوانی به من آسیب برسانی. تصور نکنید که اگر همین فردا کووید-۱۹ از بین برود، ما ماسک را برمیداریم و همه چیز روبهراه میشود. این اتفاق آثار عمیقی روی سلامت روان جمعی گذاشته و خواهد گذاشت. آن فقدانهایی که یکشبه اتفاق افتادند، مخصوصا مرگهایی که در بهمن و اسفند سال ۹۸ بر اثر ابتلا به کووید-۱۹ رخ داد، برای بازماندگان بسیار دشوار بود. در اوایل شیوع این بیماری، برخی از فوتشدگان (مبتلا به کووید-۱۹) به نحوی دفن شدند که شاید امکانپذیر نبود که مراسم تدفین و حرمت متوفی، مثل سابق، به جا آورده شود. همین موضوع بر فشار روانی واردشده بر بازماندگان افزود. طی ۶ ماه اخیر برخی از هیجانها و سوگها به تازگی نمایان شدهاند.
این در حالی است که همه آنچه بر ما گذشته دیدنی نیست. دانش امروز میگوید ما ۲ دُز واکسن تزریق میکنیم و مرگومیر یا میزان ناقل بودنمان کاهش پیدا میکند. اما هیچ واکسنی وجود ندارد که تزریق کنیم و از آنچه بر سرمان آمده خلاص شویم. بنابراین حاکمیت باید در حمایت از مردم برای درمان ذهنی عزم جدی داشته باشد.