گروه اقتصادی:روزنامه آفتاب یزد بادکتر «ابراهیم رزاقی» اقتصاددان درباره شرایط اقتصادی ایران گفتگو کرده است.
وی میگوید: در صورت موفقیت این مذاکرات، ایران به سرعت میتواند تولید و صادرات نفت خود را افزایش دهد که این موضوع در صورت مقاومت سایر تولیدکنندگان برای کاهش تولید، ممکن است قیمت نفت را تضعیف کند. وی در پاسخ به این پرسش که در مجادله بین دو طیف موافق و مخالف کاهش یا تثبیت نرخ ارز میگوید: «در این رابطه قاعدتا اگر از دایره دید تولیدکننده به مسئله توجه شود یک بحث است و اگر از دید استقلال اقتصاد کشور نگاه گردد، یک موضوع دیگر. این نوع مباحث هم فقط در کشور وابسته به نفت خام حاکم میشود. وقتی تولیدکنندگان ما مونتاژکار هستند، باید به این پرسش پاسخ داده شود که این روند تا چه زمان ادامه خواهد داشت؟
به زودی جمعیت کشور نیز به ۱۰۰میلیون نفر میرسد. از زمانی که تورم در سال ۴۸ در کشور ایجاد شد، دلار ثابت ۷ تومان نگه داشته شد. کار به جایی رسید زمانی که انقلاب شد ۱۴ میلیارد دلار واردات بود و صادرات غیر نفتی کشور ۵۰۰ میلیون دلار بود. این نرخ به معنای واقعی یعنی غارت. در حال حاضر دلالها در عرصه اقتصاد کشور بیشتر منتفع میشوند و این سیاست منجر به واردات هزاران میلیارد دلار کالا و خدمات شد. در حالی که باید حدود ۱۵۰ میلیون شغل یا حداقل ۷۰ میلیون شغل ایجاد میشد، اما ۱۱ میلیون شغل ایجاد شد. آیا این جز رویکرد غالب واردات بوده است؟رزاقی با بیان اینکه در واقع دو اهرم برای کوبیدن کشور ما توسط دولتهای خارجی وجود داشته است میافزاید: تجربه ثابت کرده است اگر دولتهای خارجی نفت و پتروشیمی ما را نخرند و کالاهای مورد نیاز ما را ندهندمشکلات مضاعف اقتصادی و حتی اجتماعی مشاهده خواهد شد.
بنابراین باید از نرخی در دلار استقبال کرد که نیازهای ایران در داخل کشور تولید شود. لذا سیاست ارزی فارغ از اینکه تا چه اندازه گشایش اقتصادی ایجاد خواهد شد، باید به نحوی باشد که شرایط را تولیدکننده داخلی تعیین کند، نه تولیدکننده خارجی! برای نرخ دلار باید از این دید که مانع واردات به ایران شود، نگاه کرد، نه تسهیلکننده واردات به ایران. زمانی این اتفاق رخ میدهد که دلار بالاتر از نرخ تورم ایران قیمتگذاری شود. درست است که با دلار بالا قیمت کالاها گران میشود، اما نباید تمام کالاهای وارداتی نیز گران شود. وی با بیان اینکه در حال حاضر فضای اقتصاد کشور مناسب نیست و رکود بر اقتصاد کشور حاکم است اظهار میدارد: حدود ۳۰ میلیون نفر در کشور از شرایط مناسب معیشتی برخوردار نیستند لذا بقای اقتصاد به تولید است، اما متاسفانه و در نقطه مقابل این مسئله به محض فراهم بودن شرایط ارزی به واردات اولویت داده میشود.
کما اینکه دولت در خدمت برخی واردکنندگان است و اینگونه است که اقتصاد ضداشتغال و ضدتولید اداره میشود که این روند آشکارا زاینده تعداد بیکاران است.این اقتصاددان با استناد به رویدادهای مشابه تاریخی که بعد از امضای برجام عرضه زیاد شد و قیمت نفت کاهش یافت، میافزاید: در دوره احمدینژاد یک بشکه نفت ١۶٠ لیتری ١۴٠دلار بود، اما امروز چند دلار است. با فرض که این نرخ باز هم افزایش یابد تا چه دولتها خود را از تکیه بر درآمد نفت دور خواهند کرد؟ به نوعی تجربه نشان داده ارز بسیار ارزان به تولید داخلی ضربه میزند و درایت مدیریت قیمت ارز به نحوی که برخی کالاهای لازم برای واردات با ارز ارزان وارد و کالاهای تولید مشابه در داخل بازار خود را داشته باشد، اعمال نشده است.
وی با توجه به همین تجربه، افزایش قیمت نفت و کاهش نسبی قیمت دلار را تضمینکننده افزایش قدرت اقتصادی و بهبود وضعیت اشتغال و رشد اقتصادی کشور ندانسته و میگوید: در واقع اقتصاد کشور زمانی به رشد پایدار و اساسی خود خواهد رسید که تمام سیاستهای حاکم بر اقتصاد کشور متمرکز بر تولید داخلی و تشویق بازار به استفاده از تولیدات داخلی و هدایت سرمایهها به سمت تحقیق و توسعه باشد.