گروه جامعه: تاریخ تفریحات و سرگرمیهای بشر، تاریخی بلند و عجیب و غریب است. از جنگ گلادیاتورها در روم باستان گرفته تا جنگانداختن حیوانات و دیگر تفریحات را، میتوان در این ژانر از اوقات فراغت بشر مشاهده کرد. امروزه نیز غالباً بهصورت غیرقانونی، جنگانداختن حیوانات در سراسر دنیا وجود دارد و برگزار میشود؛ هرچند رفتاری غیرانسانی است و توسط مدافعان حقوق حیوانات نیز علیه این برنامهها فعالیتهایی صورت میگیرد. با همه این اوصاف، در گوشه و کنار دنیا از این دست رقابتها، چه برای تفریح محض و چه برای شرطبندی و... به چشم میخورد. با هم چند مورد را بررسی میکنیم.
جنگ سگها
یکی از کشورهایی که در آن، نبردهای حیوانات شیوع زیادی دارد، افغانستان است. ازجمله اینکه نبرد سگها و بزها و حتی شترها در این کشور طرفدارانی دارد. یکی از این نبردهای حیوانات که در این کشور طرفداران خودش را دارد، همین نبرد سگهاست. البته با وجود اعتراضاتی که طرفداران حقوق حیوانات دارند، ولی بهواسطه ضعف نظارت قانونی در این کشور، هنوز چنین مواردی وجود دارد و به چشم میخورد. جنگ سگها در افغانستان از قدیم وجود داشته است، اما زمانی که بخش اعظمی از این کشور زیرسیطره طالبان رفت، این کار را ممنوع اعلام کردند. بعد از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ بود که این کار دوباره شروع شده و به فهرست سرگرمیهای مردم راه یافت. تا سالها نیز حتی در شهرهای بزرگ افغانستان نبرد هفتگی سگها در زمینهای خاکی برگزار میشد. البته این جنگ سگها گاهی در کشورهایی دیگر ازجمله ایران هم برگزار میشود.
جنگ خروسها
از دیگر نبردهای رایج حیوانات در دنیای امروز، جنگ خروسهاست. البته خروسها روی همرفته چندان وحشی حساب نمیشوند، اما بهمنظور استفاده در اینگونه نبردها، خروسهایی را به نام خروس جنگی پرورش میدهند که کارشان، حضور تهاجمی در این نبردهاست. روی همرفته جنگ خروسها، برای تفریح و غالباً در مناطق روستایی و بعضی وقتها نیز بهصورت شرطبندی برگزار میشود. غالباً این جنگ خروسها به کشتهشدن یک یا هر دو خروس جنگی شرکتکننده در آن میانجامد. میگویند اولینبار فردی به نام جورج ویلسون در سال ۱۶۰۷ عنوان خروس جنگی را بهکار برده است. غالباً هم این مراسم در بیشتر کشورها وجود دارد و فقط قواعد برگزاریاش تفاوت میکند، هرچند مشترکات زیادی هم دارد. زمانی حتی در نقاطی از تهران هم این جنگ خروسها برگزار میشد که در برخی گاراژها بود و جنبه غیرقانونی داشت.
جنگ بزها و بزکشی
از دیرباز، جنگ بزها و میشها و... نیز رایج بوده است و حتی در داستان برخی از پادشاهان، میخوانیم که بزها را به جان هم میانداختند تا تفریح در خوری داشته باشند. امروزه هم در کشورهایی، چون افغانستان و...، چنین جنگهایی وجود دارد که یا جنبه سرگرمی دارد، یا جنبه شرطبندی؛ درست مثل همان نبرد سگها و خروسها. اما یک مسابقه جالب دیگری که با موضوع بزها در افغانستان برگزار میشود، مسابقه بزکشی است. این مسابقه گاهی گروهی است و گاهی هم انفرادی. در این بازی، گروهها یا بازیکنان جسد سربریده یک بز یا حتی گوسفند را دارند. سپس سوارکاران آن را از دایرهای در یک سرزمین یا میدان برداشته و به آن سر دیگر میدان بازی میبرند. زمان رسیدن به دایره اصلی و انداختن جسد بز یا گوسفند و...، مشخص میکند که برنده و بازنده کیست. گاهی خود جسد بز یا گوسفند بهعنوان جایزه، باعث میشود تا این رقابتها از هیجان بیشتری برای شرکتکنندگان برخوردار باشد.
جنگ شترها
شترها در کشورهای زیادی وجود دارند و هم از آنها برای حملونقل استفاده میشود، هم از شیر و گوشتشان نیز استفاده میکنند. اما این انسان دوپا، از این شترهای سودرسان میتواند استفادههای دیگری هم داشته باشد. در کشورهایی، چون کشورهای عربی، پاکستان، هند، افغانستان و... جنگ شترها رایج است و انجام میشود. شترها به واسطه جثهای که دارند و همچنین صدای بلندی که میتوانند تولید کنند، صحنههای رقتانگیزی را در مبارزه با هم خلق میکنند. اگر تصاویر و ویدئوهای این نبردها را دیده باشید، واقعاً متأسف میشوید که چرا انسان باید چنین کاری کند. در این نبرد غالباً از طریق آموزشهایی که دیدهاند، سعی میکنند پای شتر حریف را گاز گرفته و او را زمین بزنند. به محض اینکه احساس خطر برای شتر زمینخورده شود، با چوبهایی که در دست دارند، شتر مهاجم و پیروز را دور میکنند. البته این رقابت در جاهایی مثل هند و پاکستان حالت رسمی و قانونی ندارد و غیرقانونی برگزار میشود.
جنگ سوسکها
یعنی این آدمها اگر لازم باشد، برای تفریح خودشان و برای کسب درآمد از ناحیه شرطبندی، حتی سوسکها را هم به جان هم میاندازند. بله، همین سوسکهایی که با یک عدد دمپایی توی خانهتان کشته و به فاضلاب میسپارید، یکی از تفریحات کشورهای شرق آسیا هستند. این سوسکهای مبارز توسط صاحبانشان نگهداری شده و آموزش داده میشوند تا در رقابتهای سوسکی بتوانند به موفقیت برسند. انواع و اقسام این سوسکها هم وجود دارند. اما چیزی که در کشورهایی، چون تایلند رایج است، استفاده از سوسکهای کرگدنی است که هم به این منظور و هم بهعنوان نوعی حیوان خانگی، تایلندیها از آن نگهداری میکنند. مثلاً چنین است که کشاورزان تایلندی، سوسکهایی دارند و وقت تفریح که میشود، آنها را با خودشان به این رقابتها میبرند. هر کدام از سوسکها هم که بتواند حریفها را مغلوب کند، میتواند نفع زیادی به صاحب خودش برساند. کلیپهای این رقابتها هم که در اینترنت فراوان یافت میشود.
جنگ کبکها و بلدرچینها
میدانستید که ما مسابقات یا جنگ کبکها را هم داریم؟ یا حتی جنگ بلدرچینها؟ البته به قیافه آرام آنها نمیخورد که اهل جنگ باشند، اما به این منظور هم تمهیداتی اندیشیده شده است. مثلاً برای اینکه کبک را بهمنظور نبرد و جنگ آماده کنند، او را چند هفته در یک قفس تاریک که با پارچهای پوشانده شده است، حبس میکنند. وقت نبرد که میشود، او را بیرون میآورند و حیوان که حسابی وحشی شده است، بهحساب کبک روبهروییاش میرسد. در مورد بلدرچین هم البته چنین فرایندی تکرار نمیشود. کشاورزانی که بلدرچین دارند، معمولاً بلدرچین مورد نظرشان را در دست گرفته و او را تکان تکان میدهند. حیوان هم تحریک میشود که با بلدرچین حریف به مبارزه بپردازد و حسابی همدیگر را تکهپاره کنند. بالاخره اینها هم بخشی از تفریحات کشاورزان است؛ تفریحاتی که زیاد هم انسانی بهنظر نمیرسد. گفته میشود که هماکنون در افغانستان و... چنین جنگهایی رواج دارد.
جنگ گاوها
طبیعی است که با خواندن این عنوان، یاد مطلب اصلی ما درباره اسپانیا و البته گاوبازی معروف ماتادورها بیفتید. خب، این هم یکی از گاوبازیهای معروف دنیاست که در کشوری پیشرفته، چون اسپانیا جریان داشته و میگویند که سابقه دوهزار ساله هم دارد. اما گاوبازیهای رایج دنیا تنها این موردها نیستند. در کشورهای دیگر نیز به جان همانداختن گاوها رایج است، البته نه در حد و اندازه اسپانیا. مثل اینکه گاوهای نر را به جان هم میاندازند و از این بابت کلی تفریح میکنند. این گاوها هم به جان هم میافتند و حسابی به هم صدمه میزنند. جالب اینکه بخشی از این جنگ گاوها در جشنهای محلی هم برگزار میشود و باز هم جالبتر اینکه در مناطقی از ایران مانند گیلان و مازندران نیز چنین رقابتهایی وجود دارد؛ معروف به ورزا جنگ. جدا از این مورد، چند دهه قبلتر نبرد انسان و گاوهای وحشی هم وجود داشت؛ یعنی بین رزمیکارها و گاوهای خشمگینشده که جزو معروفترین رقابتهای زمان خودشان بودند.