گروه فرهنگی: بیستویکم خردادماه هرسال که از راه میرسد، بازهم زنده میشود غم از دست دادن خوانندهای که با امید به خواندن در میهن به ایران آمد، اما اجازه بازگشت به صحنه را نیافت و دور ماندن از جایی که به آن تعلق داشت، باعث شد بالاخره تابوتوانش تمام شود و در روستای کتالم رامسر برای همیشه چشمانش را به روی تلخیها و ناکامیهایی که برایش درست کرده بودند، ببندد؛ حبیب محبیان. صدای باس او، آهنگسازی آثارش که متأثر از موسیقی راک غربی بود و خوانش متفاوت شعر ازجمله ویژگیهایی بود که باعث شد او با انتشار همان آلبوم نخستینش در دهه پنجاه به یکی از خوانندگان شناختهشده ایرانی تبدیل شود. او را تا پایان هم البته با نام همان آلبوم یعنی مرد تنهای شب میشناختند. در دولت محمود احمدینژاد او نامهای خطاب به رئیسجمهور نوشت و در آن نامه از تمایلش به بازگشت به ایران نوشت.
با قولهایی که به حبیب داده شد او به همراه خانواده به ایران بازگشت و امید داشت که بتواند خیلی زود در ایران به روی صحنه برود. هرچند تا قبل از مرگ او هیچکس دراینباره حرفی نزد، اما بعد از درگذشت او همه مسئولان وقت، تقصیرها را به گردن هم انداختند. درنهایت صدای او بعد از غرق شدن کشتی سانچی از صداوسیما هم پخش شد. محرومیت موسیقی ایران از حبیب یا محرومیت حبیب از فعالیت موسیقایی، اتفاقی است که فرمان فتحعلیان از آن بهعنوان یک تراژدی تلخ یاد میکند. فتحعلیان معتقد است آنچه هنرمندان ایران را در این روزها، یکییکی از ما میگیرد، واژهای است به نام دق. در سالگرد درگذشت خواننده و موزیسین نامآشنای ایرانی با فرمان فتحعلیان گفتوگویی انجام دادهایم که شرح آن در ادامه آمده است:
از نظر فنی سطح موسیقایی مرحوم حبیب را در چه درجه و جایگاهی میدانید؟
مرحوم حبیب خودش را در دوره طلایی موسیقی پاپ قبل از انقلاب به جامعه ایران معرفی کرد. بزرگانی چون مازیار، اردلان سرافراز و استادان موسیقی، ترانه و خوانندگی در این دوره به موسیقی ایران معرفی شدند و آثار ماندگاری را ارائه دادند که هنوز هم شنیدنی است و خاطرهاش در ذهن و دل مخاطبان ایرانی باقی مانده است. حضور چهرههای جوان و بااستعداد در آن دوره باعث پررونق شدن موسیقی پاپ ایران شده بود و مرحوم حبیب هم یکی از جوانانی بود که در آن دوران حضور در عرصه موسیقی پاپ ایران را آغاز کرد. او بهعنوان یک خواننده در مقایسه با دیگر خوانندگان همدورهاش امتیاز منحصربهفردی داشت و آن جنس صدای او بود.
نکته بعد درباره ویژگی کارهای مرحوم حبیب انتخاب ترانهها و شعرهای بسیار زیبا بود که با جنس صدای او تناسب داشت. او کارگردانی قطعاتش را خودش انجام میداد و آهنگسازی و تنظیم آثارش را شخصاً انجام میداد. درنهایت رنگی که از موسیقی حبیب شکل گرفته بود درعینحال که منحصربهفرد و خاص بود، محصول اندیشه و تفکر موسیقایی خودش بود. البته در آن دوران اغلب ستارههای موسیقی پاپ ایران صداهای خاص خودشان را داشتند، اما کارهای حبیب تفاوت و تمایز خاصی با دیگر هنرمندان داشت و در اصطلاح امضای خود حبیب را داشت. ادبیات موسیقی که او در کارش داشت، مخصوص خودش بود و طوری بود که هرکسی میتوانست بفهمد این نوع سبک، سبک منحصر حبیب است.
حبیب در سالهای پایانی عمر، با غم و قصه زیادی روزهایش را گذراند. دراینبین برخی معتقدند وقتی متوجه قول و قرار پوچی شد که در دولت قبل با او گذاشته بودند، باید به خارج از ایران بازمیگشت و کار هنریاش را ادامه میداد. شما در این مورد چه نظری دارید؟
متأسفانه حبیب در سالهای آخر زندگی نتوانست از آن صدایی که آنهمه به کشورش اشتیاق داشت، استفاده کند. او جایی را که ممیزی معنایی ندارد و آزادی خیلی زیادی برای ارائه کار موسیقاییاش داشت، رها کرد و به خاطر علاقهای که به میهنش داشت، به ایران بازگشت. او با همین نگاه به مهاجرتش پایان داد و به میهنش بازگشت. کاری که حبیب انجام داد خیلی ارزشمند بود. ایکاش مدیران ما قدر این کار را متوجه میشدند و به چنین آدمی که تا این اندازه به ریشه خودش تعلق دارد را ارج بگذارند و بهجای دور نگه داشتن او از فعالیت هنری به او برای کار در کشور امتیازی میدادند. اگر من در آن جایگاه قرار داشتم با در نظر گرفتن تمام اعتقادات سیاسی خودم، وقتی علاقهمندی کسی چون حبیب را به رگ و ریشهاش میدیدم، خیلی عاطفیتر با او برخورد میکردم. مقداری انصاف را برای چنین هنرمندی به خرج میدادم و به او که تا این حد به کشورش علاقهمند بود، میدان میدادم تا بتواند فعالیت کند. اما ماجرا کلاً برعکس شد و همه فرصتها را از حبیب گرفتند.
سن و سال مرحوم حبیب هم در حدی نبود که مرگ او بر اثر مشکل قلبی برای کسی قابل پیشبینی باشد...
آنچه همه را ناراحت میکند و دل همه را به درد میآورد علاوه بر اینکه روح حبیب زود بدنش را ترک کرد و سن و سال بالایی برای مردن نداشت، ممنوعالفعالیت بودن او و بیمهریهایی که در حقش اتفاق افتاد، است. این جملات واکنشهایی است که هنرمندان فعال در عرصه موسیقی در مواجهه با خبر فوت مرحوم حبیب محبیان از خود نشان دادند. او فعالیت در موسیقی آنطرف آب را رها کرده بود و به عشق وطنش پذیرفته بود که با وجود تمام موانع فعالیت بر سر راه هنرمندان در ایران، به کشور بازگردد و برای مردمش کار کند. برخوردی که با او بهعنوان کسی که از آنجا به ایران با شرایط سخت کاری آمده بود، صورت گرفت، دور از مهربانی بود.
در این بخش از گفتوگو به ترانههایی که او برای خواندن در کارهایش انتخاب میکرد، بپردازیم. نگاه حبیب را در حوزه انتخاب ترانه چطور ارزیابی میکنید؟
مرحوم حبیب درست مثل من اول نوازنده بود و بعد خواننده. کسی که خودش نوازندگی میکند و خوانندگی را هم تجربه میکند خواهناخواه به حوزه آهنگسازی هم وارد خواهد شد. این مسیر به همین ترتیب طی خواهد شد تا درنهایت به تنظیم میرسد. چنین آدمی به خاطر گستردگی حوزههای فعالیتش به شناختی خواهد رسید که با بهرهگیری از آن میتواند شعر خوب را تشخیص دهد و به استعداد و سلیقه خودش اعتماد کند و سلیقه و استعدادش را باهم هماهنگ کند و از آن بهره ببرد. مرحوم حبیب این توانایی و استعداد را داشت و با توجه به بینشی که بهواسطه تجربه فعالیت در همه عرصههای موسیقی به دست آورده بود، شم گزینش شعر و ترانه خوب برای هر چه بهتر شدن کارهایش را داشت. او میدانست که باید چه شعری را وارد تم آهنگسازیاش کند. در این مسیر با آراستن این دو به زیور هم، کاری را ارائه میداد که خودش قبول داشت و عاشقانه دوست میداشت. انتخاب ترانهها و اشعار بهکارگیری شده در کارهای موسیقاییاش به دلیل استعدادها و توانمندیهای موسیقایی بود که در وجود خود داشت. شاید چون خود من هم این احوالات را در درونم دارم خوب میتوانم متوجه شوم که او اشعارش را با چه حساسیتی انتخاب میکرد.