گروه اجتماعی بهار
واقعیت تلخی است اما با نگاهی به مردم در كوچه و خیابان، فروشگاه، مترو و پشت چراغقرمز در اتومبیلها میتوان ناامیدی را در چشمان بسیاری مشاهده كرد. حتی جوانان و نوجوانان هم از این واقعیت تلخ جدا نیستند.
از یک طرف کرونا و مرگ و میر بیشماری كه در ماههای اخیر خانوادههای بسیاری را عزادار كرده است و از طرف دیگر گرانی كه همچون بختك روی مردم افتاده است و حتی جفت و جور كردن هزینههای روزانه زندگی را برای بسیاری به یك دغدغه بزرگ تبدیل كرده است، عدم توانایی برنامهریزی برای آینده و شغل و رویاها كه بماند. آدمی هم كه امیدش را به آینده در طول این همه سال از دست داده باشد تنها سرخوردگی و خمودی برایش میماند و این نتیجه و ثمره زندگی بسیاری از مردم دراین كشور است. نه امیدی به روزهای بهتر در آبنده وجود دارد و نه حتی می توان در لحظه خوشحال بود چرا كه شرایط فراهم نیست.یك علت را میتوان در سومدیریت دولتها دانست و فسادی كه گسترده شد و حس تبعیض و بیعدالتی را تا این حد پررنگ كرد؛ دولتهایی که هر کدام با شعار بهبود شرایط اقتصادی و رفع تبعیض و فساد پاستورنشین میشوند اما مردمانی ناامیدتر از قبل، سفرههای کوچکتر، بیکاری بیشتر، حقوق کمتر و ... بجا میگذارند و میروند.
این روزها با درآمد کم و تورم بالا، دیگر بخواهی نخواهی باید یک وعده در روز را حذف کنیم و یا از كیفیت و ارزش مواد مصرفی بزنیم، حالا سلامتی بماند، دیگر ما مردم با جان ناتوانمان بی حالتر و ناامیدتر از همیشه در محل کار خود آماده میشویم. مسئولان کشور نباید فراموش کنند که نیروی انسانی سالم و با انگیزه، موتور محرکه اقتصاد هستند نه مدیران، پس لازم است برای چرخاندن این موتور، به مردم و نیازهایشان بیشتر اهمیت بدهند و اقتصاد را که برایمان نفسگیر شده، با مدیریتی قوی و بدور از رانت و مافیابازی، اندكی هم كه شده بخشند. اوضاع آشفته بازار ارز و افزایش قیمت کالاهای تولیدی و مصرفی، بالا رفتن قیمت مسکن، افزایش فاصله طبقاتی و گره زدن حل مشکلات کشور به برجام بیفرجام نارضایتیهای زیادی را میان طبقات مختلف اجتماعی در پی داشته و حتی باعث تنزل محبوبیت دولتمردان در بین مردم شده است.از سویی دیگر، افزایش نرخ برخی از اقلام و موادغذایی، باعث شکاف بیشتر میان مردم و مسئولان اجرایی شده است. این در حالی است که هر رئیسجمهوری که می آید وعده می دهند بعد از روی کارآمدن دولت، زمینه برای گشایشهای اقتصادی فراهم است. در صورتی که چنین اتفاقی تا کنون نیفتاده است.
به طور قطع مدیران در هر حوزه و بخشی، اگر كارآی و تجربه و البته علم لازم را نداشته باشند، وضعیت این میشود كه در هر حوزه ای سومدیریت بزرگترین سرمایهها را از بین برده و نیروی انسانی متخصص،كارآمد و لایث را فراری می دهد. در این میان نکته مهم این است که برای ایجاد روحیه در میان مردم و فعالان اقتصادی اعتماد لازم است. اگر مردم به سیاستگذاران یا تصمیم گیران اعتماد نداشته باشند قطعاً امیدی هم به بهتر شدن شرایط نخواهند داشت، چیزی که به نظر تا کنون پیش آمده است. امید است تا بواسطه بی تدبیری برخی از مسئولان، نیروی انسانی بیشتری به هر دلیلی چون کرونا، بیکاری، بیماریهای افسردگی ناشی از اقتصاد فلج و ... از دست نرفته است؛ با بهبود شرایط اقتصادی، روح تازهای به جان کشور و مردم دمیده شود.