گروه سياسي-رسانه ها: اشکان بنکدار جهرمی در سرمقاله روزنامه ابتكار نوشت: رييسجمهور روز سه شنبه گذشته در یک سخنرانی در جمع روؤسای دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی ایران، ضمن ابراز نظرات خود پیرامون موقعیت و نقش دانشگاهیان در بررسی مسایل کشور، از آنان به خاطر خودداری از اظهارنظر صریح در مورد توافقنامه هستهای ژنو گله کرد.
آقای روحانی از دانشگاهیان خواست تا به نقد مسایل مختلف بپردازند و در مورد مذاکرات ژنو گفت "حداقل، این توافق اولین گشایش برای اظهار نظر دانشگاه و دانشجویان بود." وی با اشاره تلویحی به جریان افراطی و منتقد این توافقنامه، گفت: "آیا فقط عدهای معدود کم سواد که از بخشهای خاصی تغذیه میشوند باید حرف بزنند اما بزرگان، دانشگاهیان و اساتید ما سکوت کنند؟ چرا فریاد نمیزنید، چرا وارد میدان نمیشوید؟ " وی همچنین خطاب به اقتدار گرایان، گفت "شما چکاره هستید که خود را متولی همهچیز میدانید؟ با یک شعار و چهره و قیافه، آدم متولی میشود؟ "
بیش از 6 ماه است که مخالفان دولت سنگین ترین و در عین حال بی انصافانه ترین برخوردها را در حق آن روا داشتهاند و پاسخ دولت به ویژه رئیسجمهور بدانها جز شکیبایی و دعوت به آشتی چیز دیگری نبوده است. روحانی حتی سعی کرد به خاطر مصالح ملی تا حد زیادی در برخی عرصهها به جریان تندرو امتیاز نیز بدهد و به خواستههاي حداقلی خود بسنده کند تا شاید این گروه دست از لجاجت و بهانه جوییهای خود بردارد که البته موفق نبود و سرانجام کاسه صبر شیخ اعتدال در قبال کار شکنیها و زیاده خواهیهای جریان افراط لبریز شد و سخنان صریح وی توانست دلگرمی خاصی را برای یارانش به ارمغان بیاورد.
اکنون عقبه مردمی روحانی از این که رئیسجمهور به عنوان جلودار اصلاحات دست به مرز بندی آشکاری با اقتدار گرایان زده است شاد و مسرور است. پس از ماهها رعایت ادب و متانت و عدم رعایت حداقلها از سوی جریان افراط که دل بسیاری از همراهان مردمی دولت تدبیر و امید را به سختی فشرد چنین موضع گیری از سوی رئیسجمهور به مَثَل آب خنکی بود بر جگرهای سوخته یاران واقعی اعتدال. مسلماً سخنان قاطعانه روحانی امید را بیش از پیش در دل پشتیبانان مردمیش زنده کرد چرا که بار دیگر او را فردی مصمم و قابل اتکا در پیگیری مطالبات جامعه و شکستن تابوهای موجود دیدند.
واکنشهایی که از سوی جریان اقتدارگرا و از زبان افراد و رسانه هایشان به سخنان روحانی ابراز شده نشان ميدهد که مخاطبان اصلی رئیس دولت یازدهم پیام را گرفته اند. کسانی که در شادی مردم علم سیاه عزا را بر افراشتند و رهایی ملت از چنگ تحریمها و حفظ منافع ملی را تسلیت گفتند اکنون آشفته و گیج از لفظ «کم سواد» در سخنان رئیسجمهور ایراد ميگیرند.
البته ما نیز به این کلمه معترضیم! چرا که تضاد این گروه با حق حاکمیت مردم در کل و مخالفت با رفع تحریمها به عنوان جزء نه از سر کم سوادی که از کمبود و نقصان در درآمدهای باد آورده نفتی و زلزله در پست و مقام ایشان است. ایشان در هر چه بی خرد و کم سواد باشند در راه تأمین منافع شخصی و جناحی خود باهوش و مکارند.
ایشان به خوبی ميدانند که با وجود روحانیِ پیروز در عرصه دیپلماسی که نتیجه آن رفع تحریمها و بهبود اقتصاد کلان و همچنین گشایش در امور معیشتی مردم خواهد بود دیگر امکانی برای تصاحب مقامات همچون هشت سال گذشته نخواهند داشت. آنها به زیرکی در یافتهاند که جز در سایه تحریمها و بی انضباطی دولت رسیدن به در آمدهای افسانهاي محال خواهد بود. آقای رئیسجمهور! ایشان اگر با شادی ما عزادار نشوند و بر نظم وانضباط دولت شما خرده نگیرند کم سوادند.
جریان افراط پس از حدود دو ماه و ده روز که از امضای موافقتنامه ژنو میگذرد، دولت را بی محابا زیر آتشباری شدید خود قرار داده است. مهمترین دستاورد موافقتنامه ژنو برای اقتصاد ایران این است که جلوی سختتر شدن تحریمها علیه ایران را گرفت، به خصوص بر اساس طرحهایی که کنگره آمریکا آماده کرده بود و میتوانست صادرات نفتی کشور را به حدود سیصد هزار بشکه در روز یا حتی کمتر کاهش بدهد و کارشناسان کشور هم به این نتیجه رسیده بودند که به مدد نفت جایگزین عربستان و کشورِ دوست، عراق (!)، این امر کاملاً امکانپذیر است.
اگر کمی به عقب بر گردیم و صحبتهای محمود احمدینژاد و همکاران نزدیکش را در رابطه با تحریمهای اقتصادی از نو بخوانیم، ابعاد فاجعهای را که آنها از سر جهل یا تعصب برای مردم ایران تدارک دیدند بهتر درک میکنیم. اینکه کسانی بر سر هولوکاست یا مدیریت جهانی مصیبت بارانه پرونده هستهای و در پیامد آن سر نوشت هفتاد و هفت میلیون نفر از هم میهنان خود را چنین سبکسرانه به بازی بگیرند، تاریخ نگاران آتی را در شگفتی فرو خواهد برد.
اینها همان کسانی بودند که میگفتند اگر صدور نفت ایران به بازارهای جهانی قطع شود، بهای هر بشکه طلای سیاه به بالای سیصد دلار یا بیشتر میرسد و اقتصاد جهانی فرو میریزد. بعدها وقتی صادرات روزانه نفت ایران از دو میلیون و دویست هزار بشکه به هفتصد تا هشتصد هزار بشکه سقوط کرد و آب از آب تکان نخورد، نبوغ آنها در مدیریت کشور آشکار شد!
در چنین شرایطی بود که آنها بالاخره فهمیدند حتی قطع کامل صادرات نفتی ایران هم خطری برای اقتصاد جهانی به وجود نخواهد آورد، به خصوص از این لحاظ که رقیبانی حریص مثل عربستان سعودی و عراق و روسیه با بیصبری منتظر بودند بر بقایای بازاری که ایران هنوز در دست داشت، چنگ بیندازند. اگر تحریمها ادامه مییافت و باقیمانده صادرات نفتی ایران هم دود میشد و به هوا میرفت، قیمت دلار در ایران چقدر میشد؛ پنج هزار تومان، شش هزار تومان یا ده هزار تومان؟ و یا نرخ تورم چه مرزهای تازهای را میشکست؛ صد در صد، دویست درصد یا حتی بالاتر؟ مطمئناً بدون این توافق، تهیه بودجه برای سال ۹۳ غیر ممکن میشد.
توافق هستهاي ژنو که حاصل تعامل تیم ظریف و یارانش با جهان است هدفی را دنبال نميکند جز بیرون آمدن از یکی از زشتترین دورهها در تاریخ ملت ایران. این توافق هرچه که باشد جلوی مصیبتهای بیشتر را گرفت و از این حیث اگر مورد بررسی قرار گیرد متنی است که امضا کنندگان ایرانی آن، با توجه به وضعیت موجود کشور، از آن بهترش را نمیتوانستند به دست بیاورند.
افراطیون پاسخ نميدهند وقتی که احمدی نژاد تمام برگهای برنده را سوزاند و ایران را تا سطح هفت و نیم ملیون تن گندم محتاج دیگران نمود چگونه ميتوان به پیروزی یک طرفه در مقابل قدرتهای غربی امید داشت. مگر حاصل جمع تلاشهای دولت همسو با جریان اقتدار گرا که مدعی دیپلماسی تهاجمی بود چیزی جز انهدام اقتصاد و سیاست خارجی کشور بود؟
آیا نسخه دوم احمدی نژاد قادر بود با کلاسهای فلسفه اش مردم را از زیر بار فشار تحریمها برون آورد یا مدعیان کارآمدی و مدیریت که به حمله گازانبری خود مينازیدند و همین چند روز پیش و در روزی که نه از برف دو متری خبری بود و نه از ترافیک سنگین تهران، درمرکز شهر نتوانستند نردبان نجات را به طبقه پنجم ساختمان آتش گرفته برسانند.