گروه بینالملل: ملاامیرخان متقی، سرپرست وزارت امور خارجه دولت تروریستی طالبان برای اثبات مزدوری خود به حاکمان تروریستپرور پاکستان، در واکنش به اظهارات حامد کرزی که گفته بود سخنان عمران خان در مورد افغانستان توهین آمیز بود میگوید: «این سخنان توهینآمیز نبوده و هرکس میتواند نظر شخصی خود را بیان کند!»
اظهارنظر علنی این ملای تروریست طالبان، نشان دهنده این واقعیت است که اغلب سران این گروه تروریستی و مرتجع، بیشتر از افغانستان، خود را پاکستانی میدانند و حتی حاضرند بصورت علنی و آشکار در مقابل یک اظهارنطر منطقی یک هموطن خود (حامد کرزای) هرچند از طایفه پشتون (قبیله طالبانها) هم باشد از حاکمان پاکستان دفاع کنند!
مسلم شیرزاد از فعالان افغان در همین رابطه در توییتی نوشت: «اگر از «خر شیطان» پایین نشوند دیری نخواهد پایید که به گونه رسمی پاکستان نماینده تامالاختیار افغانستان شود. بی عزتی از این بیشتر نمیشود که نه پرچم سفیدت را بگذارند و نه هم متقیات را و در صف اول هم عمران خان و قریشی باشد!»
یک کانال مقاوت افغانستان هم با انتشار عکسی از مزدوران پاکستانی (پنجابی) که طالبان را به قدرت رساندهاند نوشت: زندگی مردم افغانستان به دست اینطور فاشیست های قبیلوی یعنی زامبی های زیر نام طالبان مزدور افتاده است به نظر شما آیا درحق مردم افغانستان جفای بزرگ نیست؟
گفتنی اینکه، عمرانخان روز گذشته در نشست سازمان همکاریهای اسلامی در اسلامآباد گفت که اوضاع اقتصادی افغانستان پیش از سقوط دولت قبلی نیز وخیم بود. به گفته او، بر اثر «سالها فساد» در حکومت افغانستان، نیمی از مردم افغانستان زیر خط فقر قرار گرفتند و ۷۵ درصد بودجه این کشور از کمکهای خارجی تامین میشد. وی همچنین گفته بود داعش از خاک افغانستان تهدیدی برای پاکستان است!
در واکنش به این اظهارات عمران خان، «حامد کرزی»، که دو دوره رییس جمهوری افغانستان بود، گفت که این اظهارات مداخله در امور افغانستان و توهین به افغانها است و پاکستان نباید در امور داخلی افغانستان مداخله کند.
در بیانیهای که از سوی دفتر حامد کرزی منتشر شده آمده است: «به پاکستان توصیه میکنم که از تبلیغ علیه افغانستان و مداخله در امور داخلی افغانستان اکیدا خودداری کنند، از طرف افغانستان در مجامع بین المللی صحبت نکند و برعکس به عنوان یک همسایه خوب، برای ایجاد روابط خوب و متمدنانه بین کشورهای عضو این کشور تلاش کند.» کرزی گفت که خطر داعش از خاک پاکستان، افغانستان را تهدید میکند، نه از افغانستان پاکستان را. کرزی در ادامه گفت: «این اظهارات واقعیت ندارند و تبلیغ آشکار در برابر افغانستان است. در واقعیت، از همان ابتدا تهدید داعش از پاکستان متوجه افغانستان بوده است.» کرزی همچنین تاکید کرد که پاکستان به جای مداخله، باید با افغانستان روابط دوستانه داشته باشد.
مسوول روابط خارجی جبهه ملی مقاومت:
افغانستان هستهی یک تمدن است؛ هویت پاکستان توسط مردم ما شکل گرفته است
سخنگو خارجه جبهه مقاومت ملی افغانستان به عمران خان پاکستانی کتابی را پیشنهاد داد تا به هویت خود پی ببرد!
علی میثم نظری، در واکنش به گفتههای عمران خان، نخستوزیر پاکستان میگوید که کسی به عمران خان بفهماند که هویت پاکستان توسط مردم ما شکل گرفتهاست. او در توییتی نوشت: «ما یک جامعهی قبیلهای نه، بلکه مغز و محور یک تمدن استیم؛ تمدنی که سبب غنای مذهب، فرهنگ و نظامی شد که امروز ستون فقرات و هویت پاکستان را میسازد.»
مهمترین مانع مشروعیت طالبان، علمای معتدلی بودند که ترور شدند
گفتگوی محمدحسین جعفریان با دکتر مجتبی نوروزی، سرپرست سابق رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در کابل در لایو اینستاگرام
مجتبی نوروزی:
◾اگر تاریخ افغانستان را بررسی کنیم، از ۱۷۴۷ احمدخان ابدالی یا ۱۸۸۷ بهرامخان شروع کنیم، این سرزمین، همواره افغانستان تحت حاکمیت یک گروه قومی بوده و جز زمانهایی کوتاه، پشتونها حکومت کردند. همهچیز تحت تاثیر و ریشهدار در قوانین قوم پشتون بوده و یکی از آنها برگزاری لویه جرگه برای حل منازعات و مسائل قومی بوده است.
◾وقتی یک جریان قومی، پایه را بر سنتهایش میگذارد، باید همانگونه که محاسن برای حکمرانی را میپذیرد، معایب را هم بپذیرد. افغانستان طی ۵ دهه پس از کودتای داود به آن معنا، روی آرامش را نمیبیند.
◾این ماجرا، ریشه در عدم کارایی سنتها دارد. باید از سنتهای سیاسی گذر کنند. باید بپذیرند بعضی چیزها کارایی ندارند. برگزاری لویهجرگه مستمسک حاکمان بود برای تثبیت مشروعیت آنها، بعد از پنج دهه این کارایی ندارد. باز هم فکر نمیکنم که این مکانیسم با آنهمه پیچیدگیهای سیاسیاش کارایی داشته باشد. آنها در ۲۰ سال گذشته دو، سه بار لویهجرگه برگزار کردند و نتیجه را هم دیدیم.
محمدحسین جعفریان:
◾لوی جرگه پیشینه بدی دارد و هرجا در تاریخ افغانستان، پای تایید و تثبیت حاکمیت دیکتاتوری در میان بوده است، لوی جرگه آن را تصویب کرده است. همین لویجرگه رای داد که قشون سرخ وارد افغانستان بشوند. کدام هیئت حاکمه، کدام مجلس میتواند بپذیرد که سربازهای اشغالگر وارد سرزمینش بشوند؟ کدام مجلس یا حاکمیت میگوید که یک قوم اجازه کوچ و کوچی بودن در یک جغرافیا را داشته باشند و اقوام دیگر حق ورود نداشته باشند؟ ما در مناطق پشتوننشین، جزایر غیرپشتون نداریم اما جابهجایی اجباری در مناطق فارسزبان با تایید لویجرگه بوده و این نهاد بیشتر در خدمت پشتونیزه کردن افراطی افغانستان بوده است. البته پشتونهای میانهرو همیشه مخالف لویه جرگه بودند. رژیمهای غیر مردمی در افغانستان هر چه را نتوانستند به مردم تحمیل کنند با کمک لویهجرگه تحمیل کردند. آزاد کردن فرماندهان طالبان از زندان و برادر خواندن آنان همه را همین لوی جرگه رای داد و بسیاری موارد دیگر مانند نظام ریاست متمرکز، آوردن آقای ظاهرشاه و سرود ملی که فارسی و پشتو بود، به پشتو تغییر داد. لقب بابا را همینها به ظاهرشاه دادند. اینها جریان تنشآفرین و هدفمند ناقلین پشتون به شمال افغانستان را تئوریزه و تایید کردند. آقای کرزی به نظرم با طرح این موضوع شیطنت میکند.
مجتبی نوروزی:
◾ ببینید، طرفداران و مدافعان طالبان وقتی صحبت از دموکراسی و رای و نظر مردم میشود به تجربه ناموفق دو، سه دوره انتخابات در افغانستان اشاره میکنند و در مقابل، به تجربیات ناموفق برگزاری لویه جرگهها اشاره نمیکنند. یکی از اشکالات در تحلیل مسائل افغانستان، همین موضوع است.
◾ این را هم بگویم که من و شما متهم ردیف اول هستیم! ما را متهم خواهند کرد که وقتی با طالبان مخالفت میکنید، دارید از یک جریان غربی حمایت میکنید.
◾ متاسفانه یکی از موارد در تحلیلِ سالهای اخیر، بحث دوگانهسازی است. من سالها قبل از مذاکرات دوحه، دیدم که جریاناتی شروع شد که نگاه متفاوت به جریان طالبان داشتند.
◾ آنها میگفتند اگر شما مخالف طالبان هستید، پس موافق جریان دستنشانده آقای غنی هستید.
◾در پاسخ گفتم اینطور نیست و راه و جریان سومی وجود دارد. در هر صورت ما را متهم میکردند. درحالی که [غنی و طالبان] دوروی یک سکه بودند.
■مردم افغانستان در این دو دمِ قیچی بودند. یک طرف یا یک دَمِ جریان، آمریکایی غربزده مانند غنی و یکسو هم جریان افراطگرای طالبان که اینها در یک نکته با هم مشترک بودند و نقطه اتصال این دو دم قیچی، همانگونه که شما هم گفتید، پشتونگرایی افراطی یعنی دولت_ملتسازی بر اساس قومیت پشتون بود.
◾ به هر حال مسئله شکاف تمدنی در هر زمان که جریانات تندرو حاکم بودند، برایشان جدیتر محسوب شده است و تاکنون تلاشهای فراوان کردند. جریانی از صد سال گذشته در افغانستان هدفش حذف زبان فارسی است. کسانی متوجه این جریان نمیشوند این جریان از دوره عبدالرحمانخان شروع میشود.
◾قصه ناقلین از دوره محمود طرزی تئوریزه میشود و ادامه دارد. جریانی از عهد محمود طرزی شکل میگیرد که آن را بر موجی سوار میکند که دو دهه قبلش، عبدالرحمان آن را شروع کرده بود و همه زندگیهای محلی را در افغانستان نابود کرد.
◾برای رسیدن به آن تمرکزگرایی، نظریه دولت_ملت پشتون را که بر پایه زبان پشتون بود سعی کردند ایجاد کنند. مهمترین مانع یک جریان قدرتمند تمدنی در بخش اعظم جغرافیای افغانستان یعنی زبان فارسی بود، اینها در طول ۱۴۰ سال گذشته یا به تعبیری در طول صدسال گذشته آن را تئوریزه کردند.
◾همواره تلاش کردند، هروقت دولتها متمرکزتر و قویتر شدند و یا جریان مقابل ضعیفتر بود، این هدف را دنبال کنند و به سمت حذف زبان فارسی و ظواهر تمدن فارسی پیش بروند.
◾به هرحال گلهای از طالبان نیست، گله از کسانی است که متوجه این هدف بسیار پست و پلید و مهم نمیشوند و همراهی میکنند. به آن توجه ندارند.
◾نکتهای در مورد خبر شما در ابتدای برنامه، در مورد ترور مولویهای افغانستان هم بگویم. در مورد مسئله مذهب در افغانستان من قائل به این موضوع هستم که اساسا شکاف مذهبی در افغانستان شکاف سنی و شیعه نیست. یعنی اختلاف شیعه و سنی، اختلاف اصیلی در افغانستان نیست. من سالها نوشتهام و ادعا میکنم که افغانستان میتوانست یک الگوی همزیستی مسالمتآمیز بین شیعیان و اهل سنت باشد.
◾یعنی این تجربه تاریخی چنین جغرافیاییست و در طول تاریخ، کمتر شاهد منازعه بین شیعه و سنی هستید. اتفاقی که اکنون دارد روی میدهد، شکاف بین سنی و سنی است.
◾سخنم ناظر به خبر نخست شماست. ما در جغرافیای افغانستان اکثریت حنفی داریم که مذهب آنها، مذهب مدارا و محبت به اهل بیت (ع) است و ریشههای صوفیگرایانه دارد.
◾ بهنظرم، حنفیت در افغانستان به مرور به یک مذهب عامه با تفاوتهایِ دیوبندیسم و وهابیت تبدیل شده است. طالبان ادعاهای خودشان را در قالب مسائل مذهبی بیان میکنند، بنابراین وقتی به داخل خاک افغانستان برگشتند، دیدند که مهمترین مانع مذهبی در مسیر آنها، شیعیان نیستند. بلکه مانع، علمای معتدل اهل سنت حنفی بودند، به همین سبب در ۴، ۵ سال گذشته، ترورهای هدفمند، بخش عمدهاش مربوط به علمای معتدل افغانستان بود که اسم برخی را شما گفتید.
◾ این علما دست این جریان را رو کردند. آنها این حرکت را پوچ و هدفش را بدنام کردن دین میدانستند.
محمد حسین جعفریان:
◾مرکز افتاد برون، بس که شد این دایره تنگ! اینقدر دایره را تنگ کردند که بخشی از خودشان هم الان میبینید که بیرون افتادند. الان بین خودشان درگیری جدی است،این جماعت طرفدار ملابرادر، یک طرف و حقانیها یک طرف، باز در همین وضعیت هم که اکثریت قدرت در دست حقانیهاست. حتی بین خود حقانیها نیز درگیری است.
◾انتخابات تقلبی بود، بله. اما همین انتخابات تقلبی را لویهجرگه تایید کرد. باید تایید میکرد تا رسمیت پیدا کند. بعد هم، لویه جرگهای که در کابل و به اتکای تفنگ طالب باشد، چه تصمیمی میتواند بگیرد؟ الان مولوی عابد دوکلمه خیلی ملایم صحبت کرد که برادرهای مجاهد، قبلا همه بودند، علما و طالبان نبودند، الان طالبان پیروز شدند، باز جوری نشود که همه نباشند فقط طالبان باشند. سر این جمله، بعد از نمازش، در هنگام بازگشت به خانه، با ماشینش، او را منفجر میکنند. وقتی تحمل همین یک جمله نیست، کدام لویه جرگه؟ لویه جرگه را در ایران یا مسکو برگزار کنید و نتیجه را هم قبول کنید. لویه جرگه در کابل زیر فشار تیر و تفنگ طالبان که نمیشود. همان که نان میدهد، فرمان هم میدهد، خاطرتان هست که در لویه جرگه عهد غنی، دسته دسته اینها را میآورند در بهترین هتلها آنها را جمع میکردند، بهترین پذیرایی و خرج سفر و... بعد هم هرچه میخواستند اینها مهر میکردند و باز میگشتند. آن سنت لویهجرگه که یکعده جمع میشدند و در مورد یک موضوع بحث میکردند و تصمیم میگرفتند، کارکردش تمام شده است.
مجتبی نوروزی:
◾ من یک جواب برای دوستانی دارم که میگویند در کشور خودمان مشکلات مختلفی هست. چرا به آنها نمیپردازید؟ اگر هر کسی در حوزه تخصص خودش که عمری برای فهم آن گذاشته است، اظهار نظر کند و حوزههایی که در آنها تخصص ندارد، آن را به اهلش واگذار کند، همهچیز درست میشود.
◾به هرحال ویژگی استاد جعفریان این است که عمرش را در مسائل افغانستان سپری کرده است و فهمش نسبت به مسائل افغانستان با سایرین متفاوت است. شاید آقای جعفریان تخصصی درمورد مسائل دیگر مانند انرژی هستهای نداشته باشد، من هم همینطور. من اطلاعاتم درمورد مسائل دیگر، غیر از افغانستان، در حد تیتر رسانههاست.
◾ اگر هرکس در حوزهای که عمری برای فهمش گذاشته است اظهارنظر کند و در حوزهای که به آن علم ندارد، وارد نشود، همهچیز درست میشود. برخی از اظهارنظرهای دوستان ما، از جمله نمایندگان مجلس و سایرین به این شکل است.
◾من زیر پستها و توئیتهای برخی از آقایان مینویسم در مورد مسئلهای که به آن علمی ندارید، نظر ندهید. قرار نیست همه در مورد همهچیز نظر بدهند. این مسئله خودش مبدأ همه خطاهاست. اجازه بدهیم هرکس در هر حوزهای که علم دارد، همان حوزه را انجام دهد.
جعفریان:
◾ صحبتهای شما آقای دکتر نوروزی کاملاً درست است. در مورد برخی موضوعات دیگر، مثلا مشکل آب در اصفهان، من خودم پایهگذار چند لایو با متخصصان و مخاطبان میلیونی بودم. اما چون خودم تخصصش را نداشتم وارد نشدم.
◾ یک عده همه چیز را به تعبیر آقای امیرخانی یک معادله و یک مجهول میبینند. اگر فلانی چیزی نگفت، حتما به موضوع توجه و تعلق خاطری ندارد. اینحرفها باعث میشوند فرصت ما در راه پاسخگویی عبث به حرفهای خالهزنکبازی هدر برود. اما چرا افغانستان؟ امروز افغانستان هم یکی از مهمترین مسائل ماست. کسانی خودشان را به خواب زدهاند یا فکر میکنند با خاموش کردن این صدا کاری میکنند. نیروهای ملازاده که بازوی نظامی جریان ریگی بودند، عمدتاً شهر زرنج و منطقه کنگ در استان نیمروز در مرز ما دست اینهاست. همانها که میگوید نماز شام را در "دوست محمد" و نماز جمعه را در زاهدان میخوانیم، صدایی که شنیدید، از فرماندار شهرستان کنگ است. در استان فراه که باز هم مرز ماست، نیروهای قاری ضیایی مستقر هستند و اخیرا در مناطق مرزی، پستهایشان را وسیعتر ه کردند و این مسئله خطرناک است. مولوی توحیدی که در هرات سمت دارد و بخشهایی از مرز هم دست اوست، اینها همه بازماندگان ریگی و ایرانیهای جداییطلب هستند. اینها در مناطق مرزی ما چه میکنند؟! چرا اینجا تجمع کردهاند؟
◾از وقتی که اینها آمدند، تمامی زمینهای کشاورزی مردم مرز نشین ما را که بین خطالقعر رودخانه و دیوار مرزی ما در منطقه شغالک و جاهای دیگر قرار گرفته را جزو مناطق مرزی ما نمیدانند. کشاورزان ما که برای سرکشی به مزارعشان میروند، به سوی اینها تیراندازی می کنند. اخیرا آقای قالیباف هم رفت. دیدیم که در فضای مجازی هم دست به دست شد که کشاورز بلوچ گریه میکرد که هزاران کیلومتر از زمینهای ما آن طرف دیوار است. الان طالبها عملا اینها را به عنوان مناطق سرزمینی ما رسمیت نمیشناسند. اقای دکتر! این اسمش سوءتفاهم مرزی یا نفهمیدن قوانین[بینالمللی] مرزی نیست. این اسمش اشغال است. این اسمش دعوا [یا ادعای] ارضی است. همان نقطه که طالب سر مرز، مستقر شده است، به عنوان یک نقطه یا فتیله است که هر زمان با آتش زدن آن میتوانند این بشکه باروت را منفجر کنند. این را[مثل] استخوان لای زخم نگه داشتهاند. در درگیری مرزی در مرز میلک، منطقه شغالک، وقتی که شایعه شد ۵ پاسگاه ما را گرفتهاند که دروغ بود، تمام صفحات مجازی که پُست میگذاشتند و شادی میکردند منشأ آنها همه از تایباد، فریمان، زابل، نهبندان، بیرجند و...امثالهم بود. شرق کشور از این آدمها پُر شده است. چرا یک ایرانی باید از حمله به خاک و پاسگاه مرزی خودش شادمان باشد و برای خبر دروغ پیروزی طالب در اشغال پاسگاههای ایرانی شیرینی پخش کند؟ چرا این اندازه دارد تعارضات مذهبی در استانهای مرزی ما پررنگ میشود؟
جعفریان:
◾قبل ازین در دوره پدران ما هم سخنی از این تعارضات نبود. عین این حرکت در مرز افغانستان و تاجیکستان هم اتفاق افتاده است. همین آقای مولوی فصیحالدین که لویدرستیز یا رییس ستادمشترک ارتش اینها است، سه نوبت است که دارد میآید در هرات جلسه تشکیل میدهد و بعد میرود در کابل و نمایندههای کشورهای عربی با او جلسه تشکیل میدهند. یا این آقای شیرمحمدعباس استانکزی در دوحه میرود و با سران قطری و شاید برخی دیپلماتهای رژیم صهیونیستی ملاقات میکند و به کابل و هرات در غرب افغانستان و استان هم مرز با ما برمیگردد. چرا؟
◾بالأخره اتفاقی در این مرز میافتد که گریبان ما را خواهد گفت. دومین کلانشهر شما ۲۰۰ کیلومتر با مرز فاصله دارد. چهار و نیم میلیون نفر جمعیت دارد. اگر صدای یک شلیک در آن شنیده شود، دلار به پنجاه هزارتومان خواهد رسید. کسی به اینها فکر کرده است؟ یک نظام غیر مسوول در افغانستان میتواند همه زندگی ما را تحت تأثیر قرار دهد.
◾طالبانی که اغلب ایرانیها با آنها ارتباط گرفتهاند، خیرخواه، سهیل شاهین، ذبیح مجاهد و طالبان میانهرویی بودند که الان هیچکاره هستند. آقای قمی که به دیدار طالبان به آنجا میرود، چند بار امیرخان متقی را میبیند اما یکبار نمیتواند یک نفر از طالبان حقانی اصلی را ببیند. آنها اصلاً جلوی دوربین رسانهها ظاهر نمیشوند.
◾چهطور میخواهید با جماعتی کنار بیایید و از آنها ضمانت بگیرید که حتی نمیگذارند با آنها ملاقات کنید؟ بله افغانستان بسیار مهم است. خیلی بیشتر از آنکه تصورش را بکنید.
◾ به این شدت و ضرورت مسئله توجه کنید. حالا در این میان، یک عده دارند کل طالبان را تطهیر هم میکنند و میگویند که نه! طالبان آدمهای خوبی هستند!
◾نمیگذارند مردم متوجه شوند که چهاتفاقی دارد میافتد. در دوره قبل که طالبان به قدرت رسیدند، ایران با آنها مشکل پیدا کرد. یک شب در همین لایو رزمندهای به نام آقای قرایی مهمان ما شد که در ۱۳ سالگی جبهه بوده و در مستند (روایت فتح) شهیدآوینی هم فیلمی راجع به او ساخته شده است. اهل تربت حیدریه بود، میگفت ما یادمان نرفته است، شبی نبود که از روستاهای اطراف تربت حیدریه، افراد را ندزدند و به گروگان به خاک افغانستان نبرند و طلب پول نکنند. آقای نوروزی! تربت حیدریه کجاست؟ چند صد کیلومتر با مرز افغانستان فاصله دارد؟ اما میآمدند و اتباع ما را میبردند. اینها اگر بخواهند شیطنت بکنند توان ناامن کردن تمام استانهای شرقی ما را دارند.
مجتبی نوروزی:
◾در برخی از برنامههای رسانهها میدیدم که بعضی تلاش میکردند، اتفاقاتی را که در دهه ۷۰ شمسی افتاد، انکار کنند. یادم هست در پاسخ به این دوستان در برنامه زندهای گفتم من اصلا بحثی درباره گذشته نمیکنم. همانجا موبایلم را باز کردم و گفتم: «انّالله و انّا الیه راجعون». پیام مقام معظم رهبری سال ۱۳۷۷ بعد از ماجرای مزار شریف. آن تعابیر تند «جریان به دور از عقلانیت و اسلام» و بسیاری تعابیر دیگر و بعد اشارات صریح مقام معظم رهبری که اینها چنین جنایاتی را در حق مردم کردند و قوانین بینالمللی را نمیدانند.
◾آنجا گفتم اول این مسائل را بپذیریم و نقطه آغازمان را بر این اساس بگذاریم که در گذشته اینطور بودند، ثانیاً حالا شما مدعی هستید که تغییر کردهاند، من معتقدم تغییری نکردهاند. اگر هم تغییری کرده باشند، در جهت منفی بوده است. من چنین ادعایی دارم که اینها، سیّاستر و ریاکارتر شدهاند، آنموقع هرچه بودند، ظاهر و باطن شان همان بود.
◾الان صراحتاً سخنگوهای طالبان چیز دیگری میگویند و کار دیگری انجام میدهند. شما بهتر از من میدانید که چه در شهرهای خود افغانستان و چه در مرز ما دارد اتفاق میافتد. من هم با دوستانی که در افغانستان باقی ماندهاند، ارتباط دارم. اخبار را از کف خیابانهای کابل و هرات و مزار میگیرم. از آنها میپرسم که چه خبر است و اوضاع چهطور است؟ واقعا وضع مردم از جهت اقتصادی و امنیتی و فقدان امکانات، بد است.
◾همه مشکلاتی که واقعا درد بزرگی هستند و مردم افغانستان به آن دچارند، قابل درک و بهتصویر کشیدن نیست. در مورد بحث تهدید هم عرض کنم اساساً اگر بخواهیم خیلی خوشبینانه به مسائل عالَم سیاست نگاه کنیم، [طالبان]، بازیگری است که سابقه دشمنی با ما دارد و این مسئله قابل انکار نیست. ما تا مرز جنگ نظامی با اینها پیش رفتیم. من در خاطرم هست که سال ۷۷ در حج عمره مُحرِم بودم، درست در آن شرایط، همان قضایا [واقعه شهادت مقامات و خبرنگار حاضر در کنسولگری مزار شریف] اتفاق افتاد و هرلحظه اخبار را چک میکردم.
◾این موضوع که تعامل میکنند، به این دلیل است که نظام ما و دیگر کشورها به این جمعبندی رسیدهاند تا باز هم به بنبست دفعه قبل نرسند. نخواهند باز تمام پیامها را مجبور شوند، از کانال پاکستان به این گروه برسانند. تا این جای ماجرا، مقداری عاقلانه است و باید پیش رفت. اما انکار تهدید، کار درستی نیست. یک سطح این ماجرا، جنبه امنیتی است که حضرتعالی اشاره کردید که تهدید امنیتی مستقیم و ادعاهای ارضی و مرزی است.
◾ اینها با یک شعارها و هویتسازیها این جریانات را بسیج کردند. شیوههای برخی جریانات اجتماعی را نمیتوانیم منکر شویم. سالها نیروهایشان را در میدان جنگ و کوهها نگه داشتند و جنگیدند. بخشی از این [شیوهها] دشمنی با شیعه و نظام جمهوری اسلامی ایران است. این شیوهها که سالها در دل برخی جریانات اجتماعی طالبان وجود داشته است، در عرض یک شب، برطرف نمیشود که بگویند خداحافظ و ما با هم دوست شدیم
◾این آتش زیر خاکستر و انبار باروت است. این یک جریان است. جریانهای دیگر، شاید فهمش راحتتر باشد. بحث دیگر، حوزه تمدنی ماست. خطراتی که زبان فارسی با آن مواجه شده است و تهدید مستقیم است. خواستهای که بریتانیاییها، سه قرن است در این منطقه دنبال میکنند.
◾ بریتانیاییها وقتی وارد منطقه شدند، به مرور بساط زبان فارسی را محدود کردند. آرزویشان این بود روزی، زبان فارسی در مرزهای سیاسی ایران، محدود شود. امروز بهنظر میرسد، آن ایده و نوعِ نگاه، سوار بر خواستههای مردم شده است. امروز درواقع دارد آخرین قدمهایش را برمیدارد. مباحث دیگر مانند فقر و مهاجرین هم هست. مثال واضحش، اینکه اگر همسایه ما در فقر باشد، اینها صرفا مسائل اخلاقی نیست، اینها مسائل اجتماعی قوی است. باعث میشود ما نه امنیت خاطر و نه امنیت روانی داشته باشیم.
◾مردم ما غمخوارِ غصه همسایهای هستند که در آنجا فرزندانشان را از زور فقر میفروشند. آنجا، نان و پول نیست. اینها همگی، تهدید است. معلوم است کسی که اساساً فهمی از کشورداری و حکومتداری ندارد، نمیتواند کشوری را با۹۵۰ کیلومتر مرز مشترک با ما اداره کند.
◾اگر هم نخواهد به ما لطمهای بزند، همین که نتواند آنجا را اداره کند، یعنی آنجا میتواند تبدیل به سرزمینی شود که آبستن بسیاری از حوادث منفی برای ما باشد.
◾(طالبان) کسی است که نمیخواهد و نمیتواند از نیروهای دیگر استفاده کند و نمیتواند به متخصصان کشور خودش احترام بگذارد. از نوع انتصاباتی که این جریان داشته، مشخص میشود که آیا در جایی اداره یا یک وزراتخانه یا یک استان را به دست کسی سپردهاند که اصول اولیه آن کار را بلد باشد؟ مثلاً کسی را در راس معادن بگذارند که تخصص معدن داشته باشد و بفهمد چه خبر است و بداند اصول استخراجش چیست؟ خیر!
جعفریان:
◾یک نکته هم در این میان بگویم که در میان گزینههایی که معرفی کرده بودند، سابقه رییس بانک مرکزی طالبان، معرکه بود!(باخنده) بارها این موضوع را در لایوها به مخاطبانم گفتم. در رزومه تواناییهای این شخص آمده بود که نامبرده، سابقه نگهداری و مخفی کردن پولهای امیرالمومنینشان! ملاعمر را دارد. آنهم رییس کل بانک مرکزی افغانستان که میخواهد با دنیا تعامل و تبادل ارز داشته باشد و سویفت را فعال نگهدارد. ارزش پول را حفظ کند و تبادلات پیچیده ارزی انجام دهد!
مجتبی نوروزی:
◾اتفاقا دو، سه روز پیش، خبری آمد که به اشتباه چندین میلیون دلار به حساب سفارت افغانستان در تاجیکستان واریز کردهاند. یعنی اصلاً اصول اولیه کار را نمیدانند. این تهدید است که چنین جریانی، بغل گوش ما روی کار بیاید.
◾ مثل این است که همسایه بغلدست شما، اصول اولیه آپارتماننشینی را نداند. این موضوع امنیت روانی شما و دیگران را از بین میبرد. مردم را در مضیقه قرار میدهد. هیچ نشانهای هم وجود ندارد که بخواهند دیگران را بپذیرند. حتی اگر فرد متخصص عضوی از جریان خودشان هم باشد.
◾ با یک سری مسائل دارند حکمرانی میکنند و چشمشان را روی بسیاری از مسائل دیگر میبندند. میخواهند با زور اسلحه همه چیز را کنترل کنند. من معتقدم اینگونه دوام نمیآورند. این مدل حکومتداری به ثبات و پایداری نخواهد رسید.
▪︎یکی از ادعاهای جدی اینها، چنین بود که اگر بیاییم امنیت برقرار میشود، در همان ۱۰ روز اولیه این ماجرا من را به یک برنامه تلویزیونی دعوت کردند. در آن برنامه کسی گفت [امنیت بهگونهای است که] اگر در افغانستان، کسی با یک گونی پول از اینطرف شهر به طرف دیگر برود، اتفاقی برای او نمیافتد. پاسخ من، این بود که مرد حسابی! اصلا بانکها در آنجا تعطیل شدهاند، اصلا یک گونی پول، گیر کسی نمیآید که کسی روی دوشش بیندازد و از اینجا تا آنجا بخواهد جابجا کند.
مجتبی نوروزی:
◾ درست است که باعث ناامنی بودهاند اما همان [امنیت وعده داده شده] را هم نتوانستند ایجاد کنند. همان آسیبها، همان بساطِ ماینهای چسبکی[ بمبهایی که به خودروها متصل میکنند] که عمدتاً در غرب کابل هم اتفاق میافتد، همان اتفاقهای سابق باز هم میافتد. صراحتاً سخنگوی آنها میگوید تعداد کشتههای بر اثر ناامنی به صفر رسیده است، درحالی که فقط آمار شهدای قندوز و جلالآباد را جمع بزنید برای آمار شما بس است.
◾دیدید که چه اتفاقاتی افتاد. همان ادعایی که گفتید امنیت میآید و مردم هم خواستهشان، امنیت بود. مردم خسته بودند از ناامنی، از اینکه صبح بیرون بروند و تا شب معلوم نباشد که چه اتفاقی میافتد.
◾سال قبل، درست در همینروزها در جریان حمله به دانشگاه کابل، در آنجا بودم. همان ساعت، مراسم افتتاح نمایشگاه کتاب ما در دانشگاه بود که حمله شد. واقعاً مردم وضعیت روحی بدی داشتند که جوانهاشان را سر هیچ از دست دادند. آن جوان، کجای این معادله و دعوا بود که او را به شهادت رساندید؟ مادری که صبح فرزندش را راهی دانشگاه کرده و عصر منتظر است تا خبری از فرزندش یا جنازهاش بگیرد.
◾در دوم اسد سال ۱۳۹۵ و داستان (جنبش روشنایی) باز هم من در کابل بودم. یادم هست که صبح کسی از روزنامهنگاران پیش من آمد. ما در جریان بودیم که آنها "دهمزنگ" بودند. به او گفتم که خیلی نگرانم، از صبح دلشوره دارم. او گفت اتفاقی نمیافتد و امنیت برقرار است. اما آن اتفاق افتاد و ۸۵ جوان در یک لحظه شهید شدند. مردم خسته بودند اما همین را هم نتوانستند تحمل کنند.
◾آخر این چه مدل حکومتداری است که هیچ کاری برای مردم نمیتواند بکند. ادعاهایی مانند دشمنی با امریکا و اشغال را هم که دیدید. پریشب دیدم که کسی توئیت کرده بود: این چه دشمنی است که شما دارید؟ التماس به امریکا میکنید که پولهای ما را بده یا ما را به رسمیت بشناس. این دیگر چهجور دشمنی است؟ و این قبیل شعارهایی که اینها میدادند و عدهای هم در داخل تبلیغ میکردند که طالبان دشمن آمریکا هستند. البته در مخیله کسانی که اینها را میشناختند، این صحبتها، نمیگنجید. دعوا صرفاً بر سر قدرت بود. در دوحه هم با آمریکا قرارداد بستند و کابل را تحویل گرفتند. همهچیز کاملا مشخص است.
جعفریان:
◾دوستان! من به بیان دیگری همین توضیحات را بگویم. در خصوص زبان فارسی که اقای دکتر گفتند، در خبرهای ابتدای لایو به تخریب مزار ناصر خسرو هم اشاره کردم که مزار آنچنانی هم نبود که بخواهند تخریب کنند. یک کلبه خرابه کاهگلی بود که یک اتاق و یک مزار داشت، همان را هم دارند تخریب میکنند. دیدید که به مزار احمدشاه مسعود، ژنرال داود و برهانالدین ربانی و... هم آسیب زدند. همینها برای مزار نجیب و شاهان افغانستان مانند عبدالرحمان خونخوار که اصطلاحا خودش یکپا هیتلر بود، دستهگل بردند.
◾ آنها به چه زبانی بگویند که ما یک حرکت قومی هستیم تا کسانی نفهمند که یکی از خطراتی که از طرف این دولت خودخوانده، ما را تهدید میکند، بحث نابودی زبان فارسی است. دیگر به چه زبانی بگوییم که دارند فرهنگ بخشی از آن جغرافیا را پاک میکنند، یک تخته پاککن برداشتهاند و پاکش میکنند. خیلی آشکار، دیگر مخفی هم نمیکنند. نکته دوم اینکه آقای دکتر گفتند که اگر همسایه در ناامنی و نارضایتی باشد، شما آسیب میبینید.
◾ببینید! کشور عملا ملوکالطوایفی شده است و عملاً آنجا، استاندار یا والی هرکار دلش بخواهد میکند. کمکم چنین مواردی، فراوانتر روی میدهد. اگر دولت مرکزی دلخواهش باشد که این موارد اتفاق نیفتد -که حتما دلخواهش هم نیست- توانایی کنترلش را ندارد. که اگر بود کوچ اجباری در مناطق مختلف اتفاق نمیافتاد. در همه این مناطق، مردم، شیعه و فارسی زبان هستند. در هیچ یک از مناطق پشتون، این اتفاقات نمیافتد. کار به جایی رسیده است که از زندهماندن و فرار نکردن آدمها تعجب میکنیم.
◾موارد خودکشی نیز بسیار است. گاهی شنیده میشود که زنانشوهردار را با فرزندانشان به زور میبرند و نکاح میکنند. وقتی اینگونه موارد پیش میآید، فرد نمیتواند در انجا بماند. یکباره میبینید، از ۳۷ میلیون جمعیت افغانستان، ۱۰ میلیون نفرش وارد کشور شما میشوند. آنموقع مشکلات امنیتی، اجتماعی و اقتصادی بهوجود میآید. فقط هم ما درگیر نمیشویم. تعداد زیادی از اینها به ایران میآیند که از طریق ترکیه به اروپا بروند. فقط هم گریبان ما را نمیگیرد. طبق آمار غیررسمی، روزانه ۱۰ هزار نفر وارد کشور ما میشوند و هرروز هم این آمار بالاتر میرود. در دولت باید قوه عاقلهای باشد.
◾ سوالم این است که احتمالاً برخی اینجا، توقع دارند که آیا بخش میانهروی طالبان تثبیت و قدرتمند بشود. آیا منتظرند آن مجموعهای از طالبان مثل جریان صدر ابراهیم و ملا قیوم ذاکر که ارتباط داشتند، مقامهای بالاتر بگیرند و درصدی از اقوام را به کرسی بنشانند. اینها بر سر کار بیایند و دولت نیمبندی تشکیل شود؟ اما دیدیم همین اتفاقات مذکور هم نیفتاد. کسانی که در طول سالهای گذشته با آنها ارتباط داشتیم، به جایی نرسیدند. جریان دیگری الان در کف میدان است. تدبیری نیندیشیدیم که ناگهان ۱۰ میلیون مهاجر پدید نیایند. آنهم صرفاً با امید بستن به اینکه جریان میانهرو را تقویت کنند و اینها سرانجام قدرت را بهدست بگیرند. با امید تربیت اینها است که برای کمک به آموزش رسانهایشان، تیم چند ده نفری رسانهای میفرستند. اهرم شما برای کنترل اینها اگر از معادلات شما خارج شدند، چیست؟
◾ مثلاً شیرمحمدعباس استانکزی فکر میکرد رییسالوزرا میشود، از آدمهایی بود که به تهران هم مرتبط بود. دو، سه بار هم بهاینجا آمد. جزو گروهی بود که به مسکو رفت و هم او گفت که اگر غنی بپذیرد برود و یک دولت موقت جایش بیاید، ما گفتگوهای صلح را آغاز میکنیم. البته همان موقع یکی دیگر از سخنگوهای امارت در دهانش زد و حرف خودش را گفت. او امید داشت، رئیسالوزرا بشود. کسی که طرف صحبت شما بوده است، حتی وزیر هم نشد. نهایتاً معاون وزارت خارجه شد. تا سه ماه به کابل نمیآمد. اینقدر که عصبانی بود.
◾اگر همه اینها حذف شدند و سِمَت نگرفتند، برعکس، جریان مقابل قویتر شد و گردانهای انتحاری و همین جریانی که میبینید به خانواده انتحاریها، زمین میدهند و مراسم میگیرند، اینها همهکاره شدند، چه میکنید؟
◾دقت کردهاید که دیگر حرفی از ملاهبتالله نیست؟ عملاً حقانیها یک خلیفه را عَلَم کردهاند و میگویند اگر شما قندهاریها، امیرالمومنین! دارید ما هم خلیفه داریم. شبکه حقانی ۱۶، ۱۷ نفر هم از خودشان در کابینه دارند. در واقع دولت، اینها هستند، نه آنبخش میانهرو که تهران امید بسته بود که بتوانند کاری انجام دهند.
◾برای همین است که وقتی درگیری میشود زنگ به بلال کریمی، ذبیحالله مجاهد یا وثیق میزنند. آنها بیخبر هستند. میگویند خبری نیست و سوءتفاهم بوده اما در آنجا، درگیری است، چون اینها هیچکارهاند. کسی به اینها گزارش نمیدهد. نصف توپخانه وارد میشود، سلاح سنگین شلیک میشود. خیلی خبرها هست. اما اصلا به آنها[طیف میانه رو طالب] خبر نمیدهند. فکر میکنید این مسائل را میدانند و تهران با آگاهی از این موضوع، وارد این وضعیت شده است؟ آیا این واقعیات را میدانند و اگر میدانند، آیا اهرمی دارند؟ و اگر اهرمی ندارند با چه جرأتی به این قمار ادامه میدهند؟
مجتبی نوروزی:
◾جواب دادن به این سؤال شما سخت است، چون در اینجا ملزوماتی وجود دارد. ولی نکته اساسی این است که ماجرا اهرم قدرت داشتن تهران برای کنترل مسائل نیست! پاکستانیها و ترکها دنبال چه هستند؟ بازیگران دیگری هم سعی میکنند نقشآفرینی کنند. تضاد منافع منطقهای و فرامنطقهای تعیین میکند که چه اهدافی دارند. پاکستان بازیگر قدیمی در این عرصه است و تکلیفش مشخص است. ترکها از سالهای گذشته، ورود داشتند و دارند تلاش میکنند. چینیها، روسها، خودِ آمریکاییها.
◾در مورد آمریکاییها این را هم بگویم که آنها در پلان A خودشان شکست خوردند و مجبور به خروج شدند. دراین موضوع، تردیدی نیست. نشانههای شکستشان هم مشخص است که آخر کار نتوانستند دولت مورد نظر خود را تثبیت کنند. شاید از ۲۰۰۸، ۲۰۰۹ به بعد مشخص بود که آمریکاییها موفق نخواهند شد. پس به دنبال پلان B رفتند که اهدافش مشخص است. یکسری ناامنیهای مدیریتشده برای تحمیل هزینههای امنیتی به مثلث کشورهای اطراف، چین، روسیه و جمهوری اسلامی ایجاد کنند. تهران در چنین بازی قرار دارد و ما نمیتوانیم بگوییم ما فقط تعیینکننده هستیم.
◾من فکر میکنم قوه عاقله کشور متوجه این تهدیدات هست. ما نباید موضعگیری برخی دوستان را موضعگیریهای نظام بدانیم. موضعگیری نظام از مراجع رسمی اعلام میشود. بیانات مقام معظم رهبری و صحبتهای رییسجمهور و بلندگوهای دولت و وزارت امور خارجه، کسانی هستند که باید با همه آداب دیپلماتیک موضع را بگویند و هنوز موضع موافق این جریان از حضرت آقا تا رییسجمهور و دیگران، شنیده نشده است. سیاستهایی که دولت ما در پی آن بوده، حق مردم افغانستان و برقراری دولت فراگیر است. باید به شما بگویم در نشست مسکو، بازیگران تا به رسمیت شناختن این جریان بهشدت نزدیک شده بودند. نشست تهران این بازیگران را دور زد. جریانی هستند که خوشبین هستند و امید به کنترل طالبان در آینده دارند ولی بدترین آسیب را همین خوشبینی میزند. نباید خوشبین بود، باید حواسمان به مشکلات باشد.
◾جامعه بینالمللی تجربهای را در دهه هفتاد شمسی و دهه نود میلادی از مواجهه با طالبان داشت که آنها را بلاک کرد و از مسیر پاکستان همهچیز کانالیزه شد. به نظرم جامعه بینالمللی به اینجا رسیده است که ضمن آنکه آنها را به رسمیت نمیشناسد ارتباط مستقیمش را حفظ کند. اجازه ندهد کار به بنبست اسفناک دهه نود برسد. بتواند باز هم قدرت تصمیمگیری داشته باشد. در مورد سوالتان پیرامون این که مسئولان ما، اهرمی در مقابل جریانی ندارند که روی کار میآید و قدرت را قبضه میکنند، آنهم به عنوان یکی از سناریوهای محتمل اگر نگوییم سناریوی قطعی که جریان تندروتر، نهایتاً قدرت را قبضه میکند و تمامیتخواهی اوج میگیرد. پیوند جریان حقانی به طالبان افغانستان و اتفاقاتی که در سه، چهار سال گذشته افتاده، نیازمند برنامهریزی جدی است. البته بهنظرم نظام ما اهرم دارد و اینگونه نیست که کشور به خواب فرو رفته باشد.
جعفریان:
◾ فقط با امید میشود جلو رفت، وگرنه نشانهها این نیست. میخواهم با جایی از صحبت شما مخالفت کنم. اواسط دهه آخر قرن گذشته ۱۹۹۴ یک آمریکایی که ملیت پاکستانی داشت، به نام "امل کانسی" جلوی سازمان سیآی ای در ایالت "فیلادلفیا" به چهارتن از زبدهترین ماموران امنیتی شلیک کرد. آنها را کشت، بعد هم آسوده فرار کرد و به مناطقی دوردست پاکستان رفت. در آن مناطق در ارتفاع ۳۰۰۰ متری، امریکاییها، یک تیم تفنگدار ۱۵۰ نفره به پاکستان فرستادند. رفتند در دهاتی در آن ارتفاعات جنوبغربی هیمالیا بود، او را از دهکدهاش، از بسترش بیرون کشیدند و بردند محاکمهاش کردند. قاضیای محاکمه از نظامیها پرسید که هزینه این عملیات چهقدر بوده است؟ گفتند مثلا ۲۰ میلیون دلار! عصبانی شد، گفت اگر ۲۰ هزار دلار به پاکستانیها بدهید مادرشان را هم به شما میدهند. در مقابله با این توهین همانسال مردم پاکستان تظاهرات کردند و کنسولگری امریکا را در پیشاور آتش زدند.
◾این جمله برای من گزینه است. قبلا هم در لایو گفتم. در (کنفرانس بُن) برهانالدین ربانی در حالی که پیشنهاد کشورهای شرکتکننده را پذیرفت که کنار برود، پیشنهاد داد که بخشی از قدرت به طالبان داده شود. بعدها گفتند این پیشنهاد دو مخالف اساسی داشته که. اگر قبول میکردند، طالبان هم همان موقع شریک قدرت و حل در قدرت میشدند. اما ایران و امریکا مخالفت کردند، هر کدام با تصوران و محاسباتی. در عمل برای امریگا شکستی اتفاق نیفتاد. در سال ۲۰۰۱، طالبان گفتند صرفا با اجازه اینکه در این جغرافیا زیست بکنیم، فقط با این شرط که بدون پیگرد قانونی، زندگی کنیم، حاضریم صلح کنیم. فقط میخواستند در دهاتهای خودشان و در قندهار، لوگر، پکتیا و ننگرهار زندگی کنند. امریکاییها نپذیرفتند. در سال ۲۰۰۷ هم این موضوعات را نپذیرفتند. باز در سال ۲۰۱۱ دولت افغانستان آن را نپذیرفت و ادامه پیدا کرد. در تمام این مدت، آنها آماده مصالحه بودند، اما انگار آنها را برای چنین روزی نگه داشته بودند. تعبیر رهبری که گفتند آمریکاییها، دولت را تحویل دادند، واقعا معنیدار بود. وگرنه که شهرها بهگونه دانلود! سقوط نمیکرد.
◾در موردی که گفتید، جمهوری اسلامی در خصوص راهکارها و اهرمها فکر کرده است، نشانهها اینگونه نیست. درست است که ته دلم میگویم نه! حتما فکری کردهاند. به ترکیه اشاره خوبی کردید. ترکیه در افغانستان، بلواها در سر دارد. تازه این نوک کوه یخ است. روسها جدا از ذهنیتی که ما داریم، چینیها، آمریکاییها و انگلیسیها همینطور.
◾مدتها برای من مسئله بود که از ان مرز ۹۰ کیلومتری افغانستان با چین، اینها چهگونه میخواهند برای چین اسباب خطر شوند. آنجا منطقه صعب العبوری است. پرنده پر نمیزند. تقریبا از فاصله ۲۰۰ کیلومتر داخل خاک افغانستان تا همین مقدار داخل خاک چین که ۴۰۰ کیلومتری هیچ آبادی نیست و قلل بالای ۶، ۷ هزار متر و درههای یخزده، منطقهای هست که در آن درخت نمیبینی و فقط حیوانات خاصی در آنجا هست.
◾ده روز پیش که درگیریهای بدخشان تاجیکستان و نآارامیهای پامیر را دنبال میکردم، آنموقع تازه فهمیدم که اتفاق ممکن است ازینجا بیفتد. این گروه اگر قدرت بگیرد، به خاک تاجیکستان وارد میشود. ۵۰ درصد خاک تاجیکستان و ۷ درصد جمعیت در بدخشان است. مناطق مرتفع و کمجمعیت است. بدخشان تاجیکستان شاید، ۱۰۰۰ کیلومتر با چین و بیشتر با منطقه اویغورها مرز دارد. دقیقا با همان منطقهای که امریکاییها میخواهند ناامن کنند. چینیها میترسند که طالبان به اویغورها روی خوش نشان دهند. آنها هم گویی مثل جمهوری اسلامی، چشم به بخش میانهرو دارند تا مبادا بخش افراطی قدرت را قبضه کند. این موضوع مثبت و نشاندهنده یک تلاش همگانی بر روی این موضوعات است.
نشانههای خطرناکی هست که برای اردوی مرزی آنطرف اتفاق میافتد اما در مقابلش چیزی نمیبینیم. مشکلات جمهوری آذربایجان که بهوجود آمد، دیدیم که ارتش به لب مرز رفت و مشکل را حل کرد. اما در اینجا اگر تمهیداتی سریع نیندیشند ممکن است آمار ۱۰ هزارنفر در روز به صدهزارنفر در روز بدل شود.
نوروزی:
◾من از رویداد امشب خیلی خوشحال شدم. یاد آن شب پاییزی در کابل افتادم که با آقایان ضیا قاسمی، محمدی و دیگران بودیم. امیدوارم با شما بهزودی شرایطی فراهم شود و باز به کابل برویم. یادم است که صحبتهای شیرین شما در سالگرد آمرصاحب، چگونه جلسه را تغییر داد. آدم دلش میخواهد افغانستان دوباره به فضای شعر و هنر برگردد. باز هم پای درد دل جوانهای اهل هنر آنجا بنشینم. امیدوارم مردم افغانستان روی خوشی را هم ببینند. بسیارانی با هزار امید و آرزو از دیگر جاهای جهان که در آنجا امکانات فراوان داشتند، به افغانستان آمدند اما حالا آواره شدهاند و برخی هم متاسفانه جانشان را از دست دادند.
.......... (380463)