گروه جامعه: روز گذشته، ویدئویی جنجالی از یکی مدارس که گفته میشود در غرب تهران است در فضای مجازی پخش شد . این ویدئو که در آن معلم یا ناظم مدرسه موی سر بچه ها را یکی یکی قیچی می کند صدای اعتراض بسیاری از کاربران فضای مجازی و انتقاد مردم را در پی داشت .
در همین رابطه بخوانید:
این اقدامات در دهه ای در کشور ما رخ می داد و تاثیر آن بر روح و روان آن نسل همچنان پابرجاست اما امروز در جامعه مدرن و با اطلاع آیا این ناظم از خود پرسیده است این بچهها قرار است در آینده چی بشوند؟ آیا وزیر اموزش و پرورش این فیلم را دیده است و نفرتی و تنفری که در ذهن این بچه ها ایجاد شده است را خواهد فهمید ؟ آیا اگر با تذکر به خانواده ها و دانش آموزان گفته می شد آنها موهای خود را کوتاه نمی کردند ؟ آیا با اجبار می وشد همه چیز را حل کرد؟ یک روز با اجبار دیوار در پارک ها می کشیم روز دیگر در ورزشگاه را بر زنان می بندیم یک روز نان بربری را ممنوع می کنیم و روز دیگر بستنی قیفی . آیا با این اقدامات وضعیت درست می شود ؟چه کسی پاسخ آسیبی که به روان این بچه ها وارد شده است را خواهد داد. چرا مدرسه را به مکانی تبدیل نمی کنیم که بچههابا دل شاد وارد آن شوند. بچهها صبح با نشاط و شادمانی وارد مدرسه شوند و وقت تعطیلی مدرسه ناراحت و غمگین باشند و مدرسه مکان رنج نباشد.دانشآموزی که مجبور باشد بر خلاف میل خود موهایش را بتراشد، همیشه در رنج و عذاب است.
سخنگوی وزارت آموزش و پرورش در صفحه شخصی خود در خصوص ماجرای کوتاه کردن موهای سر دانشآموزان در یک مدرسه نوشت: «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ» و ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم؛ رفتار فرد خاطی با دانشآموزان عزیز مطابق ماده ۸ قانون رسیدگی به تخلفات اداری؛ «اعمال و رفتار خلاف شؤون اداری یا شغلی است» که از طریق هیأت رسیدگی به تخلفات اداری و تنبیهات موضوع ماده ۹ قانون مذکور رسیدگی میشود.
اما این رفتار غلط از دیدگاه منتقدان و نویسندگان ابعاد گستردهتری برای واکاوی دارد:
سهند ایرانمهر، فعال رسانهای در این باره مینویسد: با این ویدیو که امروز فراگیر شد، حالا تقریبا میشه فهمید اصرار برای برگزاری حضوری مدارس بیشتر برای جبران کدوم کار ناکرده تو اینمدت بوده! حقیقتا فکر میکردم بعد از تجربه تربیت مکتبی و اون چهارراه باز کردن و بگیر و ببند دهه شصت که نسل سرگردان و ریقوی ما رو رقم زد، دیگه این روشها کنار گذاشته میشه اما انگار تصمیم گرفته شده فضای مدارس نوستالژیک شه و تو زمانه متاورس و سال « تولید دانش بنیان»، باز همون بساط چنددهه پیش راه بیفته. از اینکه بگذریم باید بگم اینکار انحصار تعریف خاطرات ما از دوران خاص دهه شصت را از بین میبره و ایننسل هم دارای چنین خاطراتی میشن.
رضا صائمی، نویسنده حوزه سینما نیز نوشت: هفته پیش از شباهت نظام آموزشی ما با آموزش نظامی نوشته بودم و حالا انتشار این ویدئو مصداقی از آن سخن!....بازتولید همان الگوهای فاشیستی تربیتی دهه شصت در آغاز هزاره جدید!...قیچی در دست مدیر یا ناظم، نه نماد اصلاح که نماد انقیاد و انسداد است!...روایت سانسور و سرکوب!...ابزاری در خدمت اهداف ایدئولوژیک برای یکسان سازی و شبیه کردن آدمها به هم...به قالب ِ گفتمان غالب درآوردن افراد!
آموزش که هیچ، پرورش را هم در حد پشم زدن گوسفند فروکاسته اند تا تحقیر را در روح و ذهن دانش آموز بکارند!....تا بازگشایی مدارس را با عقده گشایی عقیدتی گره بزنند!...تا یکدست کنند....هم افکار را هم اندام را...تا به جای بازنمایی تفاوت های فردی به بازتولید شباهت های جمعی دست بزنند و با نفی و سرکوب فردیت ها، هویت جمعی ایدئولوژیک را برساخته و نشانه گذاری کنند!
دامون قنبرزاده، منتقد سینما نیز نوشت: میدانم این توحش تمامشدنی نیست، و نمونه این انسانهای ناچیز و پر از عقده در مملکتی که دیگر تعلیم و تربیت به شکل علنی وجود نداردو البته کوچکترین اهمیتی هم ندارد، فراوانند، اما اید با انتشار عکسش لااقل فعلا با همین یک نفر برخورد کنند و آبرویش را ببرند. همین هم کافیست.