همسر مقتول چه گفت؟
شایان تحت درمان قرار گرفت، اما ساعتی بعد بهخاطر شدت خونریزی روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد. مژده؛ همسر مقتول که شاهد ماجرا بود، به ماموران گفت: من سالها قبل با مردی به نام احسان ازدواج کردم و صاحب سه فرزند شدم. من و احسان با هم تفاهم نداشتیم، به همین خاطر جدا شدیم و من با سه فرزندم زندگی میکردم. یک سال قبل با شایان آشنا شدم و با او ازدواج کردم. شایان از بستگان شوهر سابقم بود. ما زندگی خیلی خوبی با هم داشتیم.
این زن ادامه داد: چند روز قبل پدر شایان فوت شد و من و همسرم ناچار شدیم برای شرکت در مراسم ختم به شهرستان برویم، اما به خاطر شیوع بیماری کرونا تصمیم گرفتم فرزندانم را با خود نبرم و آنها را به خانه شوهر سابقم فرستادم. شب حادثه من و همسرم از شهرستان برگشته بودیم که مقابل خانه احسان رفتیم تا فرزندانم را به خانه برگردانیم، اما برادران احسان با چوب و قمه به ما حمله کردند و احسان مقابل چشمانم با چاقو همسرم را کشت.
پیرو این شکایت، ماموران پلیس به ردیابی احسان پرداختند و این فرد و دو برادرش را به اتهام قتل بازداشت کردند. سه متهم در بازجوییها به قتل اعتراف کردند و جزئیات حادثه را شرح دادند. برای احسان و دو برادرش به اتهام مشارکت در قتل کیفرخواست صادر شد، اما آنها قبل از جلسه دادگاه توانستند رضایت اولیای دم را جلب کنند.
محاکمه متهمان به لحاظ جنبه عمومی جرم
متهمان از جنبه عمومی جرم در دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. در ابتدای جلسه همسر مقتول در جایگاه ویژه ایستاد و در حالی که اشک میریخت گفت: شایان مقابل چشمانم کشته شد و این ماجرا اثر بدی در روحیهام گذاشته است. من حاضر به گذشت نبودم اما به خاطر سه فرزندم راضی به قصاص نشدم.
وقتی احسان ۴۲ساله روبهروی قضات ایستاد، اتهام قتل را گردن گرفت و گفت: چند روزی بود مادرم به خاطر عمل جراحی از شهرستان به تهران آمده بود و در خانه من سکونت داشت. آن شب داییام به خانهام آمده بود، به همین خاطر دو برادرم را هم به خانه دعوت کردم تا کنار هم باشیم.متهم ادامه داد: از چند روز قبل همسر سابقم فرزندانمان را به من سپرده بود. آن شب همسرم زنگ زد و گفت قصد دارد دنبال بچهها بیاید تا آنها را با خودش ببرد، اما من به او گفتم دیروقت است و فردا خودم آنها را به خانه او میبرم. چند دقیقهای نگذشته بود که شایان مقابل خانهمان آمد و در حالی که چوب و قمه در دست داشت، شروع به فحاشی کرد.
این متهم گفت: دو برادرم از من خواستند جلوی در نروم و خودشان تا شایان را آرام کنند، اما من وقتی سروصدای آنها را شنیدم، مقابل در رفتم و فهمیدم شایان با چوب به سر برادرم زده است. من برای دفاع از جان خودم و برادرانم چاقو کشیدم و یک ضربه به شکم شایان زدم و سپس با چوب یک ضربه به سرش زدم و فرار کردم. برادرانم در این ماجرا دستی نداشتند و من خودم مرتکب قتل شدم.
او ادامه داد: من قصد کشتن شایان را نداشتم. وقتی او و همسر سابقم مقابل در آمدند و فحاشی کردند، خانوادهام با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتند، اما قبل از رسیدن ماموران پلیس درگیری بالا گرفت. من قبل از جلسه محاکمه سرپرستی سه فرزندم را بر عهده گرفتم و با پرداخت دیه رضایت اولیای دم را جلب کردم. من قول دادهام زندگی فرزندانم را تامین کنم. به همین خاطر اولیای دم حاضر به گذشت شدند.
دفاعیات متهم ردیف دوم
سپس برادر احسان در جایگاه ویژه ایستاد و اتهام مشارکت در قتل را گردن نگرفت. او گفت: من آن زمان به بیماری سرطان مبتلا بودم و شیمیدرمانی میکردم. به همین دلیل حال و روز خوبی نداشتم. وقتی سروصدای برادرم را مقابل در شنیدم، بیرون رفتم و سعی کردم شایان را آرام کنم. چون خانه برادرم نوساز بود و هنوز مصالح ساختمانی را جمع نکرده بودند، من یک دستهبیل از حیاط همراه خودم برداشتم اما از آن استفاده نکردم. شایان به محض روبهرو شدن با من با چوب به سرم زد که بیهوش شدم و صبح روز بعد در بیمارستان به هوش آمدم. من در آن درگیری هیچ دخالتی نداشتم.
این متهم ادامه داد: من و دو برادر دیگرم در بازار بنکدار هستیم. هیچ کسی در این سالها صدای درگیری ما را نشنیده است. ما کاسب هستیم. باور کنید قتل شایان اتفاقی رخ داد. من به اولیای دم قول دادهام آینده فرزندان برادرم را تامین کنم و حتی بدهی سنگینی را که مقتول داشت، بپردازم تا جبران اشتباهی باشد که برادرم مرتکب شده است.متهم دیگر این پرونده نیز حرفهای برادرش را تایید کرد. سپس وکلای متهمان دفاعیات خود را مطرح کردند و در پایان هیات قضات شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و احسان را به ۳۰ ماه و دو برادرش را هر کدام به ۹ ماه زندان محکوم کردند.در صورت اعتراض متهمان، دیوان عالی کشور به رأی صادرشده رسیدگی خواهد کرد.