برای آنهایی که سه یا با ورود به دهه جدید بهتر است بگوییم چهار دهه اخیر فوتبال ایران را تماشا کردهاند، شاید شخصیت و کاریزمای فرهاد مجیدی کاملاً هویدا و روشن باشد؛ بازیکنی که چه در 20 سالگی و چه 35 سالگی، با انگیزه انجام اولین بازی در پیراهن استقلال به میدان میرفت و همان و شور انگیزه بازی نخست خود در پیراهن آبی، از همه توان و جان خود برای موفقیت تیمش مایه میگذاشت.
فرهاد مجیدی در سالیان پایانی دوران بازی خود، در اکثریت دیدارهای استقلال در دقایق پایانی به میدان میآمد اما آنقدر شور و انگیزه داشت که گویی او همان جوان 20 سالهای است که در تیرماه 1376 چشم مربیان استقلال را گرفته و حالا میخواهد پاسخی به اعتماد آنها بدهد.
هنوز هواداران استقلال خاطره گل 9 ثانیهای فرهاد به راهآهن را در ذهن دارند، جایی که مجیدی در نقش یار تعویضی به جای میلاد میداوودی به زمین رفت و هنوز از محل ورود به زمین تا محوطه جریمه حریف نرسیده بود که توانست گل بزند و ورزشگاه آزادی را منفجر کند.
بعد از آنکه دوران بازی فرهاد مجیدی در مستطیل سبز به پایان رسید، او یک وعده بزرگ داد و گفت روزی برای ساخت استقلالی رویایی به خانهاش باز میگردد و انگار لیگ بیست و یکم همان سالی بود که فرهاد وعدهاش را به هواداران تیم محبوب خود داده بود.
فرهاد مجیدی توانسته بهترین روحیه دوران بازیاش را به تیم تحت هدایت خود منتقل کرده است؛ روحیه تنفر از باخت! باورنکردنی در هیچ برههای از تاریخ فوتبال ایران نیست اما استقلال 27 بازی متوالیاش را نباخته و همه رکوردهای ممکن را شاگردان مجیدی در زمینه شکستناپذیری شکستهاند و اصلاً تعریفی جدید از «تیم شکستناپذیر» به تاریخچه فوتبال ایران اضافه کردهاند؛ تیمی که در ذهنش رسیدن به جام طلایی را میپروراند، جامی به دست آمده از یک فصل بدون شکست.
روحیه دیگری که فرهاد مجیدی از خود به تیمش منتقل کرده، روحیه جنگندگی است؛ هنوز از ذهن هواداران استقلال پاک نشده و بعید است که پاک شود، زمانی که فرهاد مجیدی در دربی 70 با سماجت از کمند شیث رضایی گریخت و گل برتری تیمش را در شهرآورد به ثمر رساند. حالا فرهاد همان روحیه جنگندگی و سماجت را به تیمش تزریق کرده، آینه تمام نمای این اتفاق هم مصاف هفته گذشته آبیها برابر شهرخودرو است.
استقلال در مقابل خط دفاعی منظم و کماشتباه شهرخودرو، با حوصله حمله کرد، سماجت به خرج داد و فرصتطلب بود تا اینکه در دقیقه 89 ورزشگاه آزادی منفجر شد و آبیها به بردی ارزشمند در مسیر اولین قهرمانیشان با فرهاد مجیدی در کسوت سرمربیگری رسیدند.
سپس با برنامهریزی آبیها مهیای دیدار سرنوشتساز خود در اهواز شدند، دیداری که میتوانست حکم قهرمانیشان را 3 هفته مانده به پایان امضا کند و فرهاد مجیدی به خوبی میدانست که باید چه تیمی را مهیای دیدار با تیم چغر و بدافت جواد نکونام کند. مجیدی با تدابیر فنی خود، ترکیب استقلال را تغییر داد و تغییرات مجیدی به سود آبیها ختم شد و آنها توانستند دست پر از اهواز خارج شوند.
تیمی که بخواهد قهرمان شود، باید جنگجو باشد، نه تنها به دنبال شکست برای عبرتگرفتن باشد بلکه آنقدر بیاشتباه عمل کند که رقبا نتوانند زمینش بزنند، فرصتطلب باشد، از موقعیتهایش بهرهوری حداکثری داشته باشد و آنقدر خوب باشد که برای هر مسابقه، فارغ از قدرت و نام حریف، چند ده هزار تماشاگر به ورزشگاه بیایند.
همه فاکتورهایی که گفته شد، در استقلالِ لیگ بیست و یکم ساخته دست فرهاد مجیدی و همکارانش در کادرفنی استقلال دیده میشود و بدونشک به واسطه این فاکتورها بوده که استقلال توانست شنبهشب با یک برتری شیرین در اهواز جشن زودهنگام قهرمانی خود را به پا کند و بایستی حالا با قطعیت، چهارمین قهرمانی آبیها در تاریخ لیگ برتر را در مقابل نامشان در تاریخچه لیگ برتر قرار داد؛ زودترین قهرمانی تاریخ استقلال در لیگ برتر!
استقلالِ امسال دقیقاً همخون و همژن با سرمربیاش شده و شاید این مهمترین دستاورد آبیها در سالی باشد؛ تیمی که بجنگد، نترسد و محبوب در دل هوادار، مطمئنا میتواند جسورانه بلندپروازی کند و به رویاهای بزرگتری فکر کند!