رضا ساکی در بخش طنز ايسنا نوشت: رییس سازمان سینمایی که در هر سخنرانیاش، بدون استثنا شعرهایی از مولانا میخواند، خطاب به سینماگران گفت: من 20-30 فیلمنامه از فیلمهایی را که قرار است سال آینده ساخته بشود خواندهام و سعی میکنم سر همه فیلمها بروم اما همچنان در انتظارم که یک فیلمنامه خوب درباره ملاقات شمس و مولانا بیاید. امیدواریم درباره این ملاقات اسرارآمیز کار خوبی انجام بگیرد وگرنه آنقدر از مولانا میخوانم که یکی پیدا شود و فیلمنامهاش را بنویسد!
اصولا تلاش آقایان در وزارت ارشاد مثالزدنی است. یعنی دور از جان خیلی، پوستکلفت هستند و البته پوستکلفتی از نشانههای اعتدال است. مثلا تلاش آقای جنتی برای آزاد کردن فیسبوک واقعا بینظیر است. یعنی اینقدر که وزیرارشاد در این مدت درباره فیسبوک حرف زده است، خود زاکربرگ حرف نزده است. حالا هم که آقای ایوبی بند کرده است به شمس و مولوی.
ولی از آقای ایوبی بعید است که چنین خبطی کند و منویاتش را اینطور لو بدهد، آنهم در وقتی که بولتنسازان در کمین نشستهاند و برخی سینما را به فاضلاب تشبیه کردهاند. آقای ایوبی باید بداند که تاکید زیاد بر شمس و مولوی کار دستش خواهد داد و دستکم به ترویج مولویگری متهم خواهد شد. لابد میپرسید مولویگری چیست؟ راستش نمیدانم و الان از خودم درآوردم، ولی بولتنسازان که کار به این کارها ندارند، برخی از مردم هم به اینکه اصلا مولویگری هست یا نیست کاری ندارند، کافی است یک نفر از یک جایی فریاد واویلا سر بدهد که دولت دارد مولویگری را ترویج میکند، دیگر نمیشود جلویش را گرفت. من جای آقای ایوبی بودم یک سخنرانی در میان، یک شعر هم از آقای قزوه میخواندم تا رد گم کرده باشم، وگرنه در همان بولتنها از خجالت شما و شمس و مولوی درخواهند آمد!
گذشته از آن، برای سکانس ملاقات چه خاکی به سر بریزیم؟ (بوووووووووق، ادامه این بخش از مبحث، ممیزی خورد!)
با این وضع، ترجیح میدهیم مولاناخوانی آقای ایوبی را تا آخر تحمل کنیم تا بلایای دیگر نصیب نشود.
باقی بقایتان!