گروه سیاسی:یك کارشناس مسائل بین الملل درباره برجام گفت: با توجه به عنوان مورد بحث یعنی «تحولات برجام یک قدم تا احیا؟» نیاز است ابتدا مقدمهای ذکر شود. معناشناسی واژگان و تعریف آنها در این گزاره بسیار مهم است. اینکه «یک» به چه معناست، «قدم» در چه معنایی است و آیا برجامی که سخن از آن میگوییم برجامی است که احیای آن مطرح است؟ پس این «یک» باید معنا شود.
به گزارش خبرآنلاین،مهدی مطهرنیا افزود: از این رو یک سوال مهم این است که آیا برجام محلی از اعراب دارد؟ چه برسد به پرونده هستهای. از نگاه غرب پرونده هستهای دلالت انضمامی به یک دلالت عینی به ایران سرکش پس از انقلاب اسلامی است که تمام نظم و نظام بین الملل زیر سوال برده و از طرف دیگر حدود ۲۰ سال است که مذاکرات انجام میشود. من به مانند گذشته معتقدم ایران در رابطه با آمریکا یا باید یک بله بزرگ بگوید یا نه بزرگ. در غیر این صورت هزینههای زیادی پرداخت خواهد شد و همچنان ادامه خواهد داشت و بازنده بزرگ آن مردم خواهند بود.
پس این مسئله در قدم اول باز میگردد به منازعهی بین دو کشور ایران و آمریکا که ما محبور هستیم این منازعه را در فضای نظام بین الملل و نظم حاکم بر آن و از منظر رئالیستی ببینیم و بررسی کنیم. همچنان که در داخل یک کشور افراد تلاش میکنند به قدرت برسند، در نظام بین الملل که وضعیت بیقید و بندتری دارد، قدرتهای بزرگ تلاش میکنند نظم مورد نظر خود را حاکم کنند.
وی افزود: لذا این «یک» گستره بسیار وسیعی است. و قدمهای قدرتمندی برای احیای آن نیاز است. ولی آیا برجام چیزی است که میتواند احیا شود؟ برجام در سال ۲۰۱۵ به عنوان یک توافق بین قدرتهای پنج بعلاوه یک شکل گرفت. از یک دیدگاه میتوان پنج بعلاوه یک را پنج قدرت جهانی بعلاوه یک ابرقدرت یعنی آمریکا دانست که به نوعی اگر با آن به نتیجه نرسیم مذاکرات با شکست روبرو میشود.
اگر توافق صورت بگیرد، آنگونه که ند پرایس گفته است که تحریمهای سپاه برداشته نمیشود احتمال دارد تحریمهای پسا برجام یعنی تحریمهای سپاه پاسداران جمهوری اسلامی که از طرف ترامپ گذاشته شد، برداشته نشود. در این حالت باید گفت برجام احیا نمیشود. برجام زمانی احیا میشود که تمام تحریمهای پس از توافقنامه برجام برداشته شود. پس برجام یک اسم بیشتر نیست و ما اسم آن را میگذاریم احیای برجام.
وی با اشاره به اینکه وقتی گفته میشود به برجام بازمیگردیم پس باید همه ابعاد برجام احیا شود گفت: شروط پذیرش برجام در ۹ ماده توسط مقام معظم رهبری مطرح شده است. باید پرسید کدام یک از این شروط پذیرفته شده است؟ ماجرا اینجاست که وقتی میگوییم همه تحریمها برداشته شود حداقل در این باب به امضای توافق نامه سال ۲۰۱۵ برسیم. باید توجه داشته باشیم که پس از امضای برجام توسط تیم ظریف چه مسائلی مطرح شد و چه مشکلاتی بوجود آمد، آیا حالا باید به چیزی کمتر از آن راضی شویم که خود آنرا دلواپسها قبول نداشتند؟
مطهرنیا افزود: ایدئولوژی همه چیزخوار است و اگر به گونهای پیش برود که مجبور شود خودش خودش را بخورد از درون تضعیف میشود. وقتی شما چیزی کمتر از برجام را بپذیرید و تحریمهای ترامپ را برندارد ۴ سناریو بوجود میآید که پیشروی برجام وجود دارد. اولی سناریوی کیش و مات، دوم سناریوی قیصر، سوم سناریوی لبه مقاومت شکننده و آخری سناریوی آفتاب شتا.
در حال حاضر اگر توافق امضا شود چه خواهد شد؟ برای مثال در چهار پنج ماه پیش رو دلار کمی افت کند و در کانال بیست و پنج هزار تومان قرار بگیرد. حدود یک سال طول میکشد که شرکتها تمایل داشته باشند با ایران کار کنند. در این یکسال کنگره آمریکا عوض میشود و بعد بایدن کنار میرود و سناریوی آفتاب شتا پیش میآید. سوزانندگی بیشتری پیش میآید و بحران تصمیم گیری در پرونده هستهای را پیش خواهد آورد.
باید در نظر بگیرید که هر چیزی زمان طلایی خود را دارد و اگر زمان از دست برود دیگر اثرگذاری خود را هم از دست خواهد داد. در نهایت باید بگویم بار کج هیچگاه به منزل نمیرسد. این بار از اول کج گذاشته شده است.
مطهرنیا در ادامه اضافه کرد: به توافق امید ندارم چرا که اساسا آن را توافق نمیدانم بلکه آن را تحمل میدانم. آنچه که در صحنه عینی بین ایالات متحده و ایران وجود دارد چرخه تنازع، تناقض، تحمل و در نهایت بازگشت این چرخه در کلان روندهای حاکم است. ضمن اینکه باید در نظر داشته باشیم که توافق همواره باعدم قطعیت ذاتی روبرو است. ایالات متحده نمیتواند رفتار ایران را به عنوان یک کنشگر چالش برانگیز و تهدیدآفرین برای نظم موجود پذیرا باشد.
ایران نیز با مفروضهای نظامهای جمهوری اسلامی که بر آن است تا اصول و ارزشهای برخاسته از یک مکتب الهی با تفسیر سیاسی و ایدئولوژیک را حاکم کند. به گونهای که نوعی ادبیات دارالاسلام و دارلکفر را در بافتاربندی تاریخی ایران را لوگوسنتریکال و کلان محور و همچنین سفید و سیاه میبیند. بنابراین در این شرایط توافقی نمیتواند حاصل شود و آن را میتوان تحملی دوجانبه بر مبنای نیازهای عرصه داخلی و ضرورتهای عرصه بین المللی دید.
وی در پایان گفت: ضمن اینکه قطببندی در پایتختهای دو کشور بسیار بالاست. بسیاری از فرصتها را تا کنون از دست دادهایم و اگر این بار نیز چنین شود و هر چه از انتخابات میان دورهای کنگره در ایالات متحده بگذرد بر ضریب خطا افزوده خواهد شد و ضریب هزینهها نیز به مراتب بیشتر خواهد شد.