گروه سیاسی: جلیل بیات در عصرایران نوشت: در حالی که به نظر می رسد کلاف مذاکرات احیای برجام دوباره پیچ خورده است، برخی اصولگرایان تلاش می کنند «زمستان سخت» پیش رو برای اروپا و در مقابل وفور نفت و گاز در ایران را به عنوان اهرم فشاری برای اخذ امتیازات بیشتر در مذاکرات معرفی کنند.
به طور مثال روزنامه کیهان پنجم شهریور در یادداشتی با اشاره به جنگ اوکراین و وابستگی غرب به انرژی روسیه و پیش بینی برخی مقامات اروپایی از در پیش بودن پاییز و زمستان سرد برای اروپا نوشته بود: «آن طرفی که باید عجله کند ما نیستیم. دو ماه! فقط دو ماه دیگر اگر اوضاع به همین شکل ادامه یابد، اوضاع زمین تا آسمان تغییر خواهد کرد!»
همچنین به نظر می رسد یکی از افرادی که به مسئله نیاز اروپا به انرژی در زمستان پیش رو بسیار توجه می کند دکتر محمد مرندی، مشاور تیم مذاکره کننده هسته ای ایران باشد؛ به طوری که در روزها و هفته های اخیر مکرر به این موضوع اشاره کرده است. مرندی اواخر اردیبهشت در گفتگو با اسپوتنیک گفته بود: «آمریکا و اروپا به خاطر بحران انرژی، نیاز مبرمی به توافق با ایران دارند.» او در روزهای اخیر نیز توییت کرده بود: «ایران صبور خواهد بود ... زمستان نزدیک است و اتحادیه اروپا با بحران انرژی فلج کننده مواجه است.»
مرندی حتی پا را فراتر از این گذاشته و در گفتگو با شبکه الجزیره قطر در 11 شهریور با اشاره به بحران انرژی در اروپا گفته بود: «بسیاری از کشورهای اروپایی به ایران آمده اند و خواستار صادرات گاز از طریق ترکیه به اروپا شدهاند. به همین دلیل کشورهای اروپایی به این توافق چشم دوختهاند و امیدوار به امضای آن هستند.»
اگرچه استفاده از تاکتیک ها و اهرم های فشار مختلف برای اخذ امتیازات بیشتر در مذاکرات احیای برجام ایرادی ندارد، اما عقل سلیم حکم می کند که هرگونه اهرم فشار می بایست ابتدا برای طرف مقابل واقعی و عینی به نظر برسد. این در حالی است که «دلخوشک» آقای مرندی و دوستان ایشان از اساس با مشکل مواجه است و میان بحران انرژی در اروپا با احیای برجام حداقل در شرایط فعلی کمترین ارتباط ممکن وجود دارد. در تایید این ادعا می توان سه دلیل زیر را اقامه کرد.
1- آیا روسیه موافقت می کند؟
در حال حاضر روسیه تامین کننده اصلی گاز اروپا است و اتفاقا به دلیل جنگ اوکراین دو طرف سعی می کنند از ابزار انرژی برای تاثیرگذاری بر حریف استفاده کنند، به طوری که اروپا نفت روسیه را تحریم و روسیه صادرات گاز به قاره سبز را محدود کرده است. کلیدواژه «زمستان سخت» که این روزها توسط مقامات اروپایی و البته دکتر مرندی استفاده می شود اساسا به همین دلیل است.حال سوال این است که در صورت احیای برجام آیا پوتین با هرگونه کمک ایران به اروپا در زمینه انرژی آن هم در میانه جنگ اوکراین موافقت می کند؟ البته مقامات ایران عنوان می کنند در سیاست خارجی کشوری مستقل بوده و صرفا بر اساس منافع ملی خود تصمیم می گیرند، با این حال در چنین شرایطی آیا حاضرند به روسیه که از متحدین اصلی ایران به شمار می رود (حداقل در ذهنیت مقامات ایران) پشت کنند؟
2- کدام گاز را صادر می کنیم؟
نیاز اصلی و مبرم اروپا در حوزه انرژی، گاز است و علی رغم آنکه ایران به لحاظ منابع گازی رتبه دوم و به لحاظ تولید نیز در جایگاه سوم دنیا قرار دارد، اما به دلیل عدم رعایت الگوی بهینه مصرف، عموما در زمستان با مشکل افت فشار و قطع گاز صنایع خود برای تامین گاز خانگی مواجه می شود. چنانکه همین دو هفته پیش، وزیر نفت نسبت به کمبود گاز در زمستان پیش رو و احتمال قطعی برق و گاز طبیعی هشدار داد.طبق آمارهای رسمی وزارت نفت و شرکت ملی گاز، از مجموع ۲۶۹ میلیارد مترمکعب گاز تولید شده در سال ۱۴۰۰، حدود ۲۳۸.۵ میلیارد مترمکعب مصرف داخلی داشته و فقط کمتر از هفت درصد یعنی ۱۷ میلیارد مترمکعب به صادرات اختصاص یافته است. این در حالی است که طبق گزارش سالانه شرکت بریتیش پترولیوم (BP) طی ده سال اخیر شرایط ایران نسبت به رقبای خود همچون روسیه و امریکا از نظر شاخص تولید به مصرف گاز نیز بدتر بوده است.
جدا از اصلاح الگوی مصرف، ایران برای افزایش تولید خود نیازمند سرمایهگذاری لازم برای بهرهبرداری از ظرفیتها و میادین گازی به میزان ۸۰ میلیارد دلار طی هشت سال آینده است. برآوردها نشان می دهد در صورتی که افزایش ظرفیت تولید و سرمایهگذاری مناسب در زیرساختها و میادین گازی صورت نگیرد و الگوی مصرف نیز اصلاح نشود، همان مقدار صادرات نیز محو و ایران در آینده به واردکننده گاز تبدیل خواهد شد. در چنین شرایطی سوال اساسی این است که آقای مرندی و دوستان ایشان قرار است کدام گاز را صادر کنند؟
3- چگونه گاز را صادر کنیم؟
فرض کنیم روسیه با صادرات گاز ایران به اروپا حتی در میانه جنگ اوکراین موافقت کرده و ایران نیز گاز مازاد برای صادرات دارد. اکنون سوال این است که ایران چطور می خواهد تا «زمستان سخت» پیش رو به اروپا گازرسانی کند؟ هیچ خط لولهای برای انتقال گاز از ایران به اتحادیه اروپا وجود ندارد و ایران در حال حاضر فاقد تاسیسات لازم برای تولید و صادرات گاز طبیعی مایع (LNG) است.
به نوشته نیویورک تایمز حتی با احیای برجام و لغو تحریم ها نیز خیلی بعید است شرکت های نفتی بین المللی تا سال 2024 وارد همکاری با ایران برای تولید LNG شوند چراکه ممکن است با پیروزی یک کاندیدای جمهوری خواه در انتخابات آینده ریاست جمهوری امریکا شرایط دوباره تغییر کند.
فارغ از این مسائل، دعوای اصلی در بحران هسته ای میان ایران و امریکاست. رهبران امریکا (دموکرات و جمهوری خواه) بر اساس اصل توجه به منافع ملی رفتار می کنند. لذا همانطور که ترامپ در خروج از برجام توجهی به نظرات متحدین اروپایی خود نداشت، بعید است بایدن برای بازگشت به این توافق، «زمستان سخت اروپا» و امکان گازرسانی ایران به این قاره را در اولویت تصمیم گیری خود قرار دهد.با این تفاسیر می توان گفت آقای مرندی و دوستان ایشان سر قبری گریه و زاری راه انداخته اند که اساسا مرده ای داخل آن نیست و البته عدم آگاهی به این نکات از سوی مشاور تیم مذاکره کننده هسته ای قابل تامل است.ایشان همچنین در تازه ترین توییت خود عنوان کرده: «غرب از تحریمهای بیرحمانه به عنوان یک سلاح استفاده میکند ... ایران هیچ گاه از نفت یا گاز به عنوان یک اهرم فشار استفاده نکرده است.»
این در حالی است که ایران نیازمند صادرات نفت و گاز است و هرگونه محدودیت خودساخته به ضرر آن است. در حالی که تحریم، ابزاری نشات گرفته از قدرت غرب است و با اعمال آن منافع خود را پیش می برد. ایران چگونه می تواند با قطع صادرات نفت و گازش منتفع شود؟! طرح چنین نظراتی هیچ ارزشی ندارد و صرفا باعث اتلاف وقت می شود. آقای مرندی با توجه به تولد و زندگی در امریکا و تسلط کامل به زبان انگلیسی بهتر است در نگارش متن توافق مشورت بدهند و کمتر به مسائل سیاسی و دیپلماتیک بپردازند.