به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۳ - ۰۸:۲۱
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۳ ساعت ۱۱:۳۴
کد مطلب : ۳۶۵۵۱۳

چگونه با رویدادهای تلخ روبه‌رو شویم؟

چگونه با رویدادهای تلخ روبه‌رو شویم؟
گروه سلامت: اندوه بخش بزرگی از زندگیست و کسی نیست که بتواند ادعا کند مشکلی ندارد و هیچ‌گونه اندوهی را در زندگی خود تجربه نکرده است. شاید بتوان گفت زندگی سراسر اندوه و رنج است و تنها بخش کوچکی از آن شادیست آن هم بسیار زودگذر چراکه به هنگام شادی انسان‌ها چنان سرخوشانه درگیر آن می‌شوند که گذر زمان را فراموش می‌کنند.

اندوه هرگز جدا از زندگی انسان نبوده و نیست و روز‌های سخت و رویداد‌های ناگوار قدمتی به اندازه کل تاریخ زیست بشر دارند، اما گاه این مشکلات و اندوه در میان شمار زیادی از افراد مشترک می‌شوند.امروز زمانیست که دنیا و البته ایران از زیر بار کرونا تا اندازه‌ای رها شده است، اما مشکلات در ایران هرگز به اندازه دنیا نبوده و نیست به‌ویژه مشکلات اقتصادی و ناآرامی‌های اخیر خود سبب بروز مشکلاتی برای مردم شده و اندوهی جمعی جامعه و مردم را فرا گرفته است.

در وضعیتی این‌چنینی و از آن‌جاکه هر شخص با دیگری متفاوت است واکنش‌ها هم متفاوت است. در این برهه برخی زیر بار مشکلات و اندوه سرخم می‌کنند و غرق و افسرده می‌شوند و گروهی دیگر مقاومت می‌کنند و حتی از مشکلات راهی برای پیشرفت می‌سازند.گاهی این مشکلات به اندازه‌ای زیاد می‌شوند و تمامی اطراف ما را به شکل ناراحت‌کننده‌ای دربرمی‌گیرند که بدن ما وضعیت خطر را احساس می‌کند و کاتاکولامین‌ها و انتقال‌دهنده عصبی را ترشح می‌کند که ضربان قلب ما را بالا می‌برد و سبب می‌شود که تنفس ما زیاد شود. در چنین وضعیتی بدن در حالت جنگ یا فرار قرار می‌گیرد. برخی در این وضعیت دست به پرخاشگری می‌زنند و به خود و روابط خود آسیب وارد می‌کنند.

دکتر نیلوفر اله‌وردی روان‌شناس در این زمینه می‌گوید: در دنیاى کنونى، براى مواجهه با مشکلات و رویدادهاى تلخ به شدت نیازمند یافتن و بررسی معناى آن‌ها هستیم! حقیقت این است که فلسفه زندگى رشد است. مشکلات و رویداد‌ها مانند قاشقى هستند که عمق وجود ما را هم مى‌زنند و تمام نقطه‌ضعف‌های ما را بالا می‌آورند که شاید ما را به خودآگاهى برسانند.

شوربختانه بسیارى از ما غرق در تله شادمانى و بی‌توجه به فلسفه زندگى، حضور در این دنیا را تنها برای بهره‌بردن و لذت مى‌دانیم و به دلیل همین نوع نگرش مشکلات آن‌چنان برایمان غیرمنتظره قلمداد مى‌شوند که گاهى در مواجهه با آن‌ها با خاک یکسان مى‌شویم و افسردگى و انواع بیماری‌هاى روانى را مهمان خود مى‌کنیم، غافل از اینکه ما ارواحی هستیم که به این دنیا آمده‌ایم و قرار است در این کالبد خاکى، انسان‌بودن را تجربه کرده و با کسب آگاهى از ابعاد وجودی خودمان و آنچه در این جهان مشاهده و درک مى‌کنیم، رشد کنیم.

 ما باید مدام با خود بیندیشیم و این موضوع را تکرار کنیم که هدف از زندگی، خودشناسی و شناخت دنیای اطراف است. جالب این‌جاست که بدانید اندوه و رویداد‌های تلخ است که سبب شناخت و رشد انسان می‌شوند، اما در این مورد آدمی باید توانسته باشد خود را به ابزار‌هایی از ابعاد انسانی مجهز کند این ابزار شامل:
۱- اندیشه و باور‌ها
۲- هیجان و احساسات
۳-رفتار و کردار
با مشکلات و رویدادهاست که ما متوجه می‌شویم آن‌چه تاکنون کرده‌ایم و تجاربی که به دست آورده‌ایم تاچه اندازه کارایی دارند.بسیاری با رویارویی با مشکلات تلاش می‌کنند از آن فراری کنند غافل از این‌که مشکلات تا خود را به ما تحمیل نکنند و تجربه‌ای که باید از آن‌ها بگیریم را نشانمان ندهند دست از سرمان برنمی‌دارند پس چه باید کرد؟
کاری که ما در ایران با تمامی این مشکلات تاکنون انجام داده‌ایم از بهترین راه‌کارهاست.

لذت‌ بردن از مسائل کوچک
همان‌گونه‌که اشاره کردیم در ایران مردم آن‌قدر با مشکلات بزرگ و کوچک دست و پنجه نرم کرده‌اند که به‌اصطلاح آب دیده شده‌اند و می‌توانند خود اوضاع را مدیریت کنند. یکی از کار‌ها این است که بیاموزیم از مسائل کوچک برای خود شادی بیافرینیم برای نمونه از برد یک بازی ورزشی مانند فوتبال یا رفتن به یک سفر کوتاه می‌توان تا اندازه‌ای خود را از هیاهو و اندوه فراگیری که دچارش هستیم رها کنیم و با انرژی بیش‌تری به زندگی عادی برگردیم.

جدی‌ نگرفتن مشکلات
یکی دیگر از کار‌هایی که به‌ویژه در میان ایرانی‌ها بسیار وجود دارد این است که هر اندازه اندوه بزرگ‌تر باشد طنز آن هم بیش‌تر خواهد بود درواقع مردم از اندوه خود طنز می‌سازند تا بتوانند آن را بهتر و با دید و اندیشه بازتری ببینند و بررسی کنند تا به راه‌کار مناسبی دست پیدا کنند.

تغییر کانال ذهنی
می‌دانیم که استرس و اضطراب سرچشمه بسیاری از مشکلات است بنابراین باید بتوانیم خود را از آن دور تا درست تصمیم بگیریم و از اندوه خود را رها کنیم. یکی از مشکلاتی که افراد با آن روبه‌رو می‌شوند و وضعیت بسیار دشواری نیز هست وضعیت بلاتکلیفیست. این «نمی‌دانم چه می‌شود؟»‌ها وقتی خیلی طولانی شود، ممکن است در معرض آسیب‌های روانی خیلی جدی قرار بگیریم. در این وضعیت باید بتوان راهی پیدا کرد تا خود و دیگران را از آن اوضاع رها کرد در واقع باید هر کس در هر موقعیتی که هست، به این فکر کند که به سهم خود چطور می‌تواند خودش و افراد دیگر را از حالت تردید و بلاتکلیفی خارج کند؟

شاید بسیاری از ما گمان کنیم کاری از دستمان ساخته نیست و نمی‌توانیم کار خاصی انجام دهیم، اما سخت در اشتباهیم، چون هر یک از ما در محیط‌های کوچکی که قرار داریم تاثیر خود را داریم برای نمونه اگر هر کسی از خود و خانواده خود آغاز کند و در خیابان و مکان‌های عمومی آشغال نریزد در نهایت به جامعه‌ای می‌رسیم که هیچ‌کس این کار را در جامعه انجام نمی‌دهد پس هیچ‌کس نباید نقش خود را در جامعه نادیده بگیرد و آن را کوچک بشمارد. اگر ما نمی‌توانیم مسائل کشور یا جهان را در سطح کلان حل کنیم، حداقل می‌توانیم کاری کنیم که همسر یا فرزندانمان در ارتباط با ما دچار بلاتکلیفی نباشند. اگر آموزگار هستیم، دانش‌آموزانمان را در چنین وضعیتی نگه نداریم.همه می‌دانیم که هیچ روز خوب یا بدی تا ابد ماندگار نیست و تمامی آن‌ها می‌گذرند و تنها ما می‌مانیم که چگونه در آن وضعیت اوضاع را سروسامان دادیم و چه کرده‌ایم.
برچسب ها: سلامت روان
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها