به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۳ - ۱۲:۰۱
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۸ ساعت ۱۰:۱۰
کد مطلب : ۳۷۰۱۶۹

برای خنده‌های بدموقع!

برای خنده‌های بدموقع!
گروه ورزشی: فردا جام جهانی آغاز می‌شود و بحث‌ها پیرامون تیم ملی بیشتر از آنکه فوتبالی باشد، سیاسی و اجتماعی است. آیا امروز فرصت خوبی است برای اینکه بنشینیم و ببینیم چه شد که به اینجا رسیدیم یا آسیب‌شناسی این وضعیت را بگذاریم برای بعد از جام جهانی بهتر است؟ آیا امروز زمان درستی است برای پرسیدن این سوال که آیا می‌شد پای تیم ملی را از همه وقایع اخیر دور نگه داشت یا لاجرم به دلیل پیچیدگی‌های زندگی این شرایط رخ می‌داد؟ آیا می‌توان کسی را در بابت شرایط تیم ملی مقصر دانست یا این یک وضعیت جمعی است؟  فردا جام جهانی آغاز می‌شود و وضعیت تیم ملی برای مردم یا دست‌کم بخشی از مردم مشخص نیست. یعنی نمی‌توانند نسبت خود را با ۲۵ بازیکنی که در قطر هستند، مشخص کنند.

پیشکسوتان و هنرمندان هم همین‌طور. همین است که علیرضا منصوریان یک جوری مصاحبه حمایتی از تیم ملی را تکذیب می‌کند که انگار کسی به او گفته چرا حمایت کردی؟ محسن چاوشی یک جوری می‌گوید من هیچ همکاری با تیم ملی ندارم که انگار همکاری با تیم ملی جرم است. رضا یزدانی یک جوری قسم و آیه می‌آید که اصلا با وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال پروژه مشترک نداشته که آدم تصور می‌کند این کار گناهی نابخشودنی است. اصلا انگار نه انگار تا همین چند ماه پیش همه سر و دست می‌شکستند برای وصل بودن به تیم ملی و اعلام همبستگی با یوزها. حالا کار به جایی رسیده که مجید نامجومطلق استوری می‌گذارد و می‌گوید این تیم ملی من نیست! شاید بهترین توصیف این روزها را بشود در پست اینستاگرامی کریم باقری پیدا کرد که نوشت: «چه دنیای ورزشی شد. چه تیم ملی‌ای شد. چه می‌گذرد بر ما. حال این روزهای کشورم و مردمم را حتی اگر در خواب هم می‌دیدم باورم نمی‌شد.»
 
بعد از آن ور اخباری ناامیدکننده‌تر هم به گوش می‌رسد از اینکه بعضی‌ها نابخردانه در آتش این وضعیت می‌دمند و شأن تیم ملی را پایین و پایین‌تر می‌آورند. همان‌هایی که به بازیگران و سلبریتی‌ها زنگ زدند و گفتند ده، بیست میلیون می‌دهیم تا برای حمایت از ملی‌پوشان استوری حمایتی بگذارید! ایمان صفا و شبنم قلی‌خانی دو بازیگر سینما و تلویزیون این مساله را تایید کردند. 
 
بازیکنان در فاصله ۴۸ ساعت تا شروع بازی تحت فشار قرار گرفتند. گزارش تصویری از فتوشات‌هاشان که چهره‌های خندان آنها را به تصویر کشیده حسابی جنجالی شده و هر پاسخی که به هر سوالی می‌دهند هزاران تفسیر و واکنش را برمی‌انگیزد. اینکه کی‌روش در پاسخ به سوال خبرنگار اسکای می‌گوید: «چقدر پول می‌دهی تا جواب سوالت را بدهم؟» اینکه علیرضا جهانبخش در پاسخ به سوالی در مورد خواندن سرود ملی و شادی بعد از گل می‌گوید: «این یک تصمیم شخصی است»، اینکه علیرضا بیرانوند در پاسخ به همین سوال جواب می‌دهد: «حرف ما حرف علیرضا جهانبخش است که کاپیتان تیم ملی است. ما به اینجا آمدیم و تمرکزمان را روی یکی از بزرگ‌ترین تورنمنت‌های فوتبال گذاشتیم.»

تیم ملی آغشته شده با آنچه در این دو ماه بر ایران گذشته و حل کردن مسائل پیرامون تیم همان‌قدر سخت شده که حل کردن وضعیت فعلی. شاید اگر برخی بازیکنان بزرگ سابق تیم ملی می‌آمدند وسط و فضا را تلطیف می‌کردند اوضاع بهتر می‌شد، اما نه علی دایی، نه احمدرضا عابدزاده، نه کریم باقری ،نه مهدی مهدوی‌کیا، نه فرهاد مجیدی، نه علی کریمی، نه وحید هاشمیان، نه یحیی گل‌محمدی که حتی به بازیکنان توپید و به خاطر آن به کمیته انضباطی باشگاه پرسپولیس فراخوانده شد و نه سایر چهره‌های تاثیرگذار و جریان‌ساز ورزشی پا پیش نگذاشتند. استوری‌های این بازیکنان در این مدت یا اختصاص پیدا کرده به انتشار تصویر کیان پیرفلک کودک مظلوم ایذه‌ای یا انتشار تصاویری از پرویز برومند و سروش رفیعی. 
 
با تمام این تفاسیر فردا جام جهانی آغاز می‌شود و ایران روز دوشنبه برابر انگلیس به میدان می‌رود. شکی در این نیست که اگر نگوییم همه دست‌کم اکثر آدم‌ها حتی آنهایی که با ستاره‌های تیم ملی به مشکل خورده‌اند هم پای تلویزیون خواهند نشست و این بازی را خواهند دید. این لحظه مهمی است. لحظه‌ای برای همه. برای مردم و بازیکنان تیم ملی. لحظه‌ای که یک اقدام جمعی شکل خواهد گرفت. مهم است این لحظه جمعی به چه ختم خواهد شد.
مرجع : روزنامه اعتماد
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها