گروه سياسي: پس از هشدار وزارت علوم به دفتر تحکیم وحدت جعلی و به رسمیت شناخته نشدن انتخابات مجعول ۸ انجمن اسلامی تحت عنوان دفتر تحکیم وحدت توسط وزارت بهداشت این گروه غیر قانونی به تکاپو افتادهاند که یکی از علل غیر قانونی بودن خود را که بر اساس آیین نامه فعالیت اتحادیههاي دانشجویی، نبود حداقل ۲۰ تشکل انجمن اسلامی است را برطرف کنند.
شخصی به نام ... که خود را دبیر تشکیلات دفتر تحکیم وحدت مينامد در مصاحبهاي از هشدار وزارت علوم تشکر کرده و وعده داده بود که در نوروز ۹۳ با اضافه شدن ۴ انجمن اسلامی دیگر قانونی شوند. چنانچه در گزارشی دیگر توضیح داده شده بود ادعای عضویت ۱۶ انجمن اسلامی در این گروه غیر قانونی صرفا نمایشی تبلیغاتی و خلاف واقع است چه رسد به اینکه اخیرا ادعا کردهاند که دو انجمن اسلامی دیگر نیز به آنها پیوستهاند. صرف نظر از تمام ایرادات اساسنامهاي و مشکلات جدی و حتی مضحک این گروه مانند عضویت تشکلی که حتی نام انجمن اسلامی را هم ندارد و یا اساساً وجود خارجی ندارند چند نکته قابل توجه است.
۱- آیا اصرار بر عضویت انجمنهايي که از این گروه غیرقانونی اعلام برائت کردهاند و همچنین متوسل شدن به دانشگاههايي همچون آزاد پرند و غیر انتفاعی سجاد مشهد آن هم به دلیل روابط فامیلی در عین احترامی که برای دانشجویان و تشکلهاي دانشجویی آنها قائلیم نشان از دستان خالی این گروه از بدنهي دانشجویی ندارد؟ اگرچه لازم بود به اطلاع ميرساندند که همین تشکلها نیز بدون حق رای و فقط به جهت خالی نبودن عریضه به عضویت غیر قانونی در آمده اند.
۲- وزارت علوم دولت اعتدال گرا که اتفاقا از جانب گروههاي افراطی به بهانهي حرکتهاي اصلاح طلبانه مدام تحت فشار و تهدید است لکن همچنان در تغییر رؤسای دانشگاهها و مراکز آموزش عالی مصمم است و پیشتر از این نیز در زمان سرپرستی دکتر توفیقی با شهامت مثال زدنی مقابل ویژه خواریهاي عدهاي را گرفته است، امروز و اکنون تحت چه فشارها و تهدیداتی قرار گرفته است که تا کنون و به ناچار با این گروه غیر قانونی مماشات کرده است؟ آیا در پاسخ به این سوال افکار عمومی که این چه سنبهي پرزوری ست که نه تنها شجاعت که قانونمداری وزارت علوم را نیز مختل کرده است پاسخی دارند؟
۳- در حالیکه بر مطلعین و فعالین دانشجویی پوشیده نیست که اساسا فعالیت غیر قانونی تشکیلاتی آن هم از نوع رسانهاي آن در تمام ادوار گذشته هزینهي سنگینی داشته است و همین امروز کم نیستند افرادی که به این جرم یا سالها در زنداناند و یا محروم از تحصیل و ستاره دار شده اند، چگونه است که این گروه مجعول که خودشان نیز غیر قانونی بودشان را قبول دارند آزادانه و بدون هیچ دغدغهاي نه تنها مشغول فعالیت بر علیه دولت هستند که مورد حمایت مادی و معنوی نیز قرار ميگیرند. آیا این علائم برای نمایش صحت ادعای پشتیبانی از سوی برخی نهادهاي خاص کافی نیست؟
۴- غصب نام اتحادیه انجمنهاي اسلامی دانشجویان دانشگاهها و سایر مراکز آموزش عالی سراسر کشور (دفتر تحکیم وحدت) که پر سابقه ترین اتحادیهي دانشجویی است تا چه زمانی و تا سقف چه هزینهاي برای حامیان آنها امکان پذیر است؟ آیا کشور از راندن تشکلهاي دانشجویی مستقل و آزاد اندیش که متعهداند در چارچوب قانون فعالیت کنند سود ميبرد؟ گیریم که با صرف هزینهي هنگفتی از آبروی نظام این اتحادیه دانشجویی را غصب کردید با سیل تاسیس و رویش ناگزیر انجمنهاي اسلامی آزاداندیش چه ميکنید؟
به هر حال سوالی که ذهن افکار عمومی را بیش از هر چیزی به خود مشغول ميکند این است که چطور همه ۵ اتحادیه دانشجویی کشور بدون داشتن کوچکترین تمایز فکری و اعتقادی آن هم به نمایندگی از تفکر سیاسی تنها ۱۰ درصد از مردم به طور کامل پشتیبانی ميشوند اما به سایر سلایق سیاسی معتقد به نظام حتی اجازهي فعالیت در چارچوب قانون نیز داده نمی شود آیا این مسئله با اهداف انقلاب اسلامی و یا حتی شعارهاي دولت همخوانی دارد؟