گروه سياسي: اینجا تهران است؛ قلب پایتخت جمهوری اسلامی ایران. خیابان سمیه سفارت سابق آمریکا، همان جایی که پس از آن اتفاق سترگ، چند دهه ای می شود که لانه جاسوسی می خوانندش. ولوله ای بر پاست، شعار پشت شعار، پلاکارد پشت پلاکارد می گویند جمع حاضر به خروش آمده دانشجویند، البته دانشجویان حاضر خط امامی های سابق نیستند، خبری از بالای دیوار رفتن و درگیری هم نیست بلکه عده ای با فراغ بال و طیب خاطر هر آنچه دل تنگشان می خواهد بر علیه سیاست های مورد اتفاق نظر سران نظام و عملکرهای بچه های انقلاب می گویند آنهم در قلب تهران و پایتخت ایران.
به گزارش سايت خرداد، همه هستند؛ جمع شان جمع است. از نمایندگان همیشه منتقد جبهه پایداری تا کارشناسان سیاسی همیشه حاضر در خبرگزاری فارس و تسنیم و البته چهره هایی همچون حجت الاسلام شجونی. موضوع هم که مشخص است حمله و هجمه به توافق هستهای و مذاکره کنندگانی که رهبر معظم انقلاب آنها را بچه های انقلاب خواندند و تاکید کردند که تضعیف مذاکره کنندگان به صلاح نیست.
البته گویا دوستان همیشه منتقد از سر دلواپسی به میعادگاه مشترک آمده اند، آنگونه که اسم و عنوان این گردهمایی ميگوید اما به جای دلواپسی گویا دل دوستان منتقد آنچنان پر بود که هر آنچه در توان داشتند گفتند و شنیدند و برای یکدیگر لایک نیز مبذول داشتند.
طرفه آنکه گویا سخنان چند روز پیش رئیس جمهوری با مردم و ابراز رضایت از روندهای طی شده در مذاکرات و اعلام عدم بدبینی نسبت به آینده مذاکرات و روند طی شده و اعلام این نکته که توافق نهایی ميتواند بزودی حاصل آید آنان را بسیار برآشفته بود به خصوص که رئیس دولت، تخریب چیها را در زمره اقلیت اندکی نامید که کاسبی و کسب روزی آنان از قبل تحریمها مختل شده و هیچ گاه و در هیچ حالتی به عادی شدن شرایط و زدودن تحریم های ظالمانه رضایت نمی دهند.
نقد سازنده مورد اقبال و استقبال هر اهل خرد و هر دلسوز به حال ملک و ملت است نکته ای که رئیس جمهوری نیز بر آن بارها تاکید و تصریح ورزیده اما نکته آنجاست که گردهمآیی اینچنینی بر علیه توافق ژنو بدون حضور حتی یک موافق توافق نامه و اجازه ارائه نظر مخالف، حمله همه جانبه و تمام عیار و بدوون فروکاست به توافق نامه ای که مهر تایید سران نظام بر پای آن نشسته و توهین و تخریب مذاکره کنندگان هسته ای آیا در دایره نقد سازنده ميگنجد؟
فی الواقع باید پرسید که کدام دولت و حاکمیتی اجازه ميدهد که در قلب پایتخت خود علیه یکی از مهم ترین و استراتژیک ترین پروندهها و موضوعات مورد بحثش در عرصه جهانی اینگونه موضع گیری شود؟ گردهمایی که در آن با صراحت ميگویند: « ما انگ بی سوادی را به تن میخریم تا آیندگان ما را بی شرف نگویند!!» یا در بخشی دیگر جناب شجونی فرمان قیام داده و ميگوید: « اگر اکنون نواب صفوی بود حتما قیام ميکرد» یا در وهله ای دیگر سعید زیبا کلام مدعی ميشود که امروز انقلاب اسلامی در خطر است و مهدی کوچک زاده مدعی ميشود که مذاکرات هسته ای مصادف با کودتا است!
بگذریم از شعارهای تند و پرخاش های ممتد چنین جلسه ای. حال باید پرسید کدام نهاد و سازمانی اجازه برگزاری چنین همایشی را در محل لانه جاسوسی داده تا دولت منتخب ملت و سیاست های آن با این سخنان عجیب مورد هجمه و حمله قرار بگیرد؟
از آن فراتر باید پرسید مگر تاکید موکد رهبر معظم انقلاب بر دفاع از مذاکره کنندگان هسته ای نبوده و ایشان نفرمودند هیچ کس حق ندارد مذاکره کنندگان هسته ای را سازشکار بخواند؟!
از اساس مگر تدوین سیاست های کلی عرصه سیاست خارجی بر عهده رهبر انقلاب نیست و مگر ميشود مذاکره کنندگان بدون اذن و اجازه ایشان بر روی اصول کلی توافقی حاصل کنند؟
حال باید پرسید چگونه و بر چه اساسی عده ای که خود را تابع ولایت و ولایت مدار ميدانند اینگونه و با این صراحت از کودتا و قیام و بی شرفی سخن ميگویند؟ آیا این افراد مصادق بارز حرکت فراتر از رهبری و قانون نیستند؟ آیا آداب نقد و نقادی اینچنین است و آیا نهادهای اطلاعاتی و امنیتی نباید با حرکات مشکوک و کدهای معنادار سخنران حاضر در نشست برخورد کرده و به دفاع از منافع ملی بپردازند؟ آیا این منتقدین تحمل و توان آن را دارند که با خواست رئیس جمهوری همایشی اینچنینی برگزار و موضوع توافق هسته ای به رفراندم گذاشته شده و موافقین نیز به میدان بیایند؟
بدون شک این روش های غیر اخلاقی و تندروانه در چارچوب مصالح ملی نبوده و باید از نضج یابی آن جلوگیری به عمل آید ضمن آنکه یک اجتماع چند صد نفره با اعضای شناخته شده نمی تواند عرض اندامی مطلوب برای منتقدین باشد و خوب است آنان سبک و روش دیگری برای بیان انتقادات خود بیابند تا به انزوای بیشتر آنان در عرصه سیاسی نیانجامد.