گروه بین الملل: انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا را بایستی انتخاباتی سرنوشتساز نه فقط برای آمریکا، بلکه برای نظام بین الملل نیز دانست. انتخاباتی که در یک سوی آن "جو بایدن" رئیس جمهور کنونی آمریکا قرار دارد و بسیاری معتقدند وی و حزب متبوعش یعنی حزب دموکرات، سیاستبازی را خود میشناسند و در نقطه مقابل، دونالد ترامپِ جنجالی قرار دارد که بر اساس بسیاری از نظرسنجیها، علی رغم دارا بودن دهها پرونده مفتوح در سیستم قضایی آمریکا، شانس وی جهت انتخاب مجدد به عنوان رئیس جمهور جدید آمریکا، بالا ارزیابی میشود.
به گزارش فرارو؛ بسیاری معتقدند که انتخاب وی، سبب دورهای جدید از سیاستهای تهاجمی با محوریت منفعتمحوری اقتصادی خواهد شد و میتواند هم سطح تضادهای اجتماعی و هم اصطکاک و تنشهای واشنگتن با دشمنان و رقبا و حتی دوستانش را بالا ببرد و هم تضعیف موقعیت آمریکا در نظام بین الملل را سرعت بخشد.
با این همه، با توجه به چهار نشانه میدانی در فضای کنونی معادلات سیاسی و انتخاباتی در آمریکا میتوان اذعان کرد که شانس ترامپ به عنوان یکی از نمادهای "مرد دیوانه" در تاریخ سیاسی آمریکا، بیش از رقیبش یعنی بایدن است.
۱. سلامت جسمانی و ذهنی بایدن
نه فقط مردم آمریکا بلکه شمار قابل توجهی از مردم جهان نیز، دیگر به خوبی میدانند که رئیس جمهور کنونی آمریکا، از سلامت جسمانی و ذهنی خوبی برخوردار نیست. سقوطهای مکرر وی از پلههای هواپیما، زمین خوردنهای پی در پی او، واگذاری موقت قدرت به معاونش کاملا هریس جهت انجام یک عمل جراحی، صحبت کردنهایش با افراد خیالی و دست دادن و حرف زدن با آنها و البته موضع گیریهای مختلف از سوی چهرههای پزشکی مطرح مبنی بر اینکه بایدن از سلامت جسمی و فکری کافی جهت تصدی مجدد کرسی ریاست جمهوری آبرخوردار نیست، همگی وی را به فردی تبدیل کرده اند که گزینه چندان مطمئنی برای مردم آمریکا جهت به دست گرفتن رهبری کشورشان نیست.
این در حالی است که در نقطه مقابل، ترامپ نیز اگر چه فقط چند سال از بایدن کوچکتر است، با این حال، از نظر فیزیکی و ذهنی آمادهتر و سالمتر به نظر میرسد. این مساله با توجه به این گزاره که ترامپ و بایدن نامزدهای اصلی انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ هستد، شانس ترامپ جهت حضور مجدد در کاخ سفید را تا حد زیادی بالا میبرد.
۲. سیاست خارجی پرحاشیه
جمهوریخواهان آمریکایی و رسانههای نزدیک به آنها، حملات گسترده و فراگیری را علیه بایدن و تیم سیاست خارجی و امنیت ملی وی انجام میدهند و آنها را عامل اصلی سرافکندگی آمریکا در عرصه بین المللی ارزیابی میکنند. آنها بر این باورند که میتوان به موارد زیادی نیز اشاره کرد و در همه این مواردُ آمریکا متحمل خسارتهای قابل توجهی شده است.
از جمله این موارد میتوان به: عقب نشینی آمریکا از افغانستان، دور شدن متحدان سنتی آمریکا در منطقه حاشیه خلیج فارس، تشدید شکافها میان رژیم اسرائیل و آمریکا، پیشرفتهای ایران در حوزه اتمی و نفوذش در منطقه در غرب آسیا، جسور شدن رقبای بینالمللی آمریکا نظیر روسیه و چین و توسعه نفوذ جریانهای مخالف با منافع آمریکا در قاره آفریقا و یا به قدرت رسیدن شمار قابل توجهی از رهبران ضدآمریکایی در منطقه آمریکای لاتین، اشاره کرد.
از منظر جمهوریخواهان، دموکراتها در تمامی موارد مذکور، عملکرد به شدت ضعیفی را از خود نشان دادهاند و عملا موقعیت هژمونیک آمریکا را به خطر انداخته اند. البته که برخی عملکردهای دولت بایدن در حوزه سیاست خارجی آمریکا نظیر تداوم مداخله واشنگتن در جنگ اوکراین و یا حمایتهای آن از رژیم اسرائیل علیه مردم غزه، سبب شده تا طیفهای اجتماعی مختلفی در آمریکا، از دولت بایدن و دموکراتها قطع امید کنند و تصمیم بگیرند که یا در انتخابات آتی آمریکا شرکت نکنند و یا به گزینه مخالف با آنها رای دهند. اساسا همین تصور از وضعیت نامطلوب سیاست خارجی آمریکا بوده که ترامپ بارها و بارها تاکید کرده که اگر وی در قدرت بود، مثلا جنگ اوکراین رخ نمیداد و یا عملیات هفتم اکتبر از سوی جنبش حماس اتفاق نمیافتاد.
ترامپ با توجه به ضعف دولت بایدن در حوزه سیاست خارجی است که همچون گذشته بر شعار خود با عنوان "بار دیگر عظمت و شکوه را به آمریکا بازگردان" تاکید میکند. موضوعی که به معنای واقعی کلمه میتواند بخت وی برای انتخاب مجدد به عنوان رئیس جمهور آمریکا را افزایش دهند.
۳. نبود آلترناتیو
عملکرد بایدن در دوره چهار ساله حضورش در کرسی ریاست جهوری آمریکا را برای اغلب افکار عمومی آمریکا ناامیدکننده بوده است. این موضوعی که در نظرسنجیهای مختلف در آمریکا انعکاس یافته و بایدن اکنون در پایینترین سطح محبوبیت عمومی خود است. با این حال نکته مهم این است که برای وی، آلترناتیو معتبری هم غیر از ترامپ وجود ندارد. نه حزب دموکرات و نه حزب جمهوریخواه، نتوانسته اند افرادی را به عنوان جایگزین و رقبای جدی نامزدهای اصلی خود معرفی کنند. افرادی که در حد و قواره بایدن و ترامپ باشند و بتوانند چشم اندازهای جدیدی را برای آمریکا ترسیم کنند.
از این رو، در شرایط ضعف بایدن، ترامپ اصلیترین گزینه برای آمریکاییها است. در خودِ حزب جمهوریخواه نزدیکترین رقیب ترامپ یعنی "ران دی سانتیس"، فاصله قابل توجهی با وی دارد. بعضا گفته میشود تا ۳۰ درصد کمتر از ترامپ؛ همین مساله عملا شانسهای ترامپ جهت تصدی مجدد کرسی ریاست جمهوری را به نحو قابل توجهی بالا برده است.
فردی نظیر ران دی سانتیس و یا ویوک راماسوامی، از جمله رقبای هم حزبی ترامپ نیز برای اینکه موقعیت خود را نزد رای دهندگان حزب ارتقا بخشند، تا حد زیادی از ترامپ تقلید میکنند و سعی میکنند شبیه به او باشند. گویا شبیه به ترامپ شدن و یا تقلید از برَند وی، برای سیاستمدران جمهوریخواه به موضوعی مهم تبدیل شده و ترامپیستی عمل کردن راهی برای کسب موفقیت در میدان سیاست به حساب میآید.
۴. حس ناامنی و سرخوردگی
بخش غالب جمعیت آمریکا عادت کرده اند که کشورشان را در جایگاه یک قدرت هژمونیک در قالب نظام بینالملل ببینند. این در حالی است که تحولات چند ساله اخیر در دوره ریاست جمهوری بایدن تا حد زیادی این باور را به آنها منتقل کرده که نه تنها موقعیت جهانی آمریکا با تهدید رو به رو است، بلکه چالشهای امنیتی و راهبردی پیش روی آمریکا نیز افزایش یافته اند و جبهه رقبا و دشمنان آمریکا، در مقایسه با گذشته، به مراتب قویتر شده اند. در این فضا، کاملا طبیعی است که طیفهای قالب توجهی از افکار عمومی آمریکا، ترامپ را گزینهای مناسب جهت احیای جایگاه مورد تصورشان برای آمریکا، در نظر گیرند.
تشدید حس ناامنی و سرخوردگی در جامعه آمریکا، عملا موجب میشود تا فردی نظیر ترامپ با دیدگاههای خاص خود، از موقعیتی برتر در معادله انتخابات ریاست جمهوری برخوردار شود و با اقبال عمومی رو به رو گردد. فردی که افکار عمومی آمریکا را ولو به صورت نادرست به این باور رهنمون میسازد که وی حقیقتا بهترین گزینه موجودِ آنها برای حضور در کرسی ریاست جمهوری کشورشان است.