به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۲۶ - ۱۴:۳۵
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۲۶ ساعت ۱۲:۰۰
کد مطلب : ۵۰۵۵۳۲

کار پارلمان به دستکاری رأی نمایندگان رسید

کار پارلمان به دستکاری رأی نمایندگان رسید
گروه سیاسی: محمدجواد روح، سردبیر روزنامه هم‌میهن، در یادداشتی با عنوان «چرا و چگونه کار پارلمان به دستکاری رأی نمایندگان رسید؟» به بررسی انتقاد نامه نماینده مشهد در مجلس درباره دستکاری آرای نمایندگان در تصویب لوایح پرداخته است.
او در این زمینه نوشت: مدت‌هاست عادت کرده‌ایم در صحنه سیاست ایران، اخبار عجیب و غریب بشنویم و تا می‌آییم اتفاقی برای‌مان عادی‌سازی شود، چرخ فلک سیاست می‌گردد و شعبده‌ای نو رو می‌کند.
خبری که دیروز منتشر شد، یکی از همین خرق‌عادت‌های غیرمترقبه است که لابد با این یکی هم باید عادت کنیم. خبر این است: میثم ظهوریان، نماینده مشهد، در نامه‌ای به محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس، نوشت: «یکی از مشکلاتی که در صحن علنی مجلس به کرات پیش آمده، این است که پس از آنکه نمایندگان رأی خود را به طرح‌ها و لوایح ثبت می‌کنند، برخی از همکاران به‌شوخی یا هر دلیل دیگری، بدون اطلاع رای‌دهنده اقدام به تغییر رأی او و فشردن دکمه رأی‌گیری خلاف نظر اولیه نماینده می‌کنند.»
ظهوریان در نامه خود از قالیباف خواسته است که ضمن مطرح کردن تذکر در صحن مجلس، با کمک بخش فناوری اطلاعات مجلس برای حل این مشکل تدبیر کند.
در نگاه نخست، چنین رخدادی مایه تعجب و شگفتی است. اینکه چرا و چگونه نمایندگانی به خود اجازه می‌دهند آنطور که نماینده مشهد گفته، «شوخی شوخی» رای همدیگر را تغییر دهند؛ به‌راستی رخدادی است که در فیلم‌های کمدی و تخیلی هم نمی‌گنجد و تا جایی که می‌دانیم، در هیچ دوره مجلس سابقه نداشته است.
البته، بودند نمایندگانی که نطق‌ها، تذکر‌ها و یا رفتارهایشان مایه خنده و تمسخر مخاطب می‌شد و حتی واکنش همکاران‌شان در پارلمان را برمی‌انگیخت. به‌عنوان مثال، در بخشی از فیلم مستند «ضدقهرمان» که این روز‌ها در جشنواره سینماحقیقت به نمایش درآمد و به بازخوانی زندگی سیاسی صادق خلخالی می‌پردازد، برخی رفتار‌ها و گفتار‌های او در دوران نمایندگی مجلس به نمایش درمی‌آید.
جایی از فیلم، خلخالی را در مجلس اول (ظاهراً اولین جلسه که با ریاست سنی یدالله سحابی تشکیل شد)، نشان می‌دهد که برای پاسخ به نماینده‌ای پشت تریبون می‌رود. در اینجا، خلخالی در واکنش به تذکر سحابی که از او می‌خواهد دو دقیقه حرف بزند، می‌گوید اگر همان‌جا گذاشته بودی جواب دهم دو دقیقه حرف می‌زدم، اما حالا کمتر از ۱۰دقیقه نمی‌شود! یا در صحنه‌ای دیگر، خلخالی می‌خواهد تذکری بدهد و هاشمی‌رفسنجانی به او می‌گوید از همان سر جایش و صندلی خودش حرف بزند؛ ولی خلخالی می‌گوید اینجا تنگ است و من چاقم و نفسم می‌گیرد و بدون اجازه رئیس‌مجلس راه می‌افتد و حرفش را پشت تریبون می‌زند.
رفتار‌های خلخالی به‌زعم ناطق‌نوری که در مجلس سوم وزیر کشور بود، چنان نامناسب بود که یک‌بار با او درگیری لفظی پیدا می‌کند و چنان‌که ناطق خود در فیلم می‌گوید، به خلخالی گفته بود: «تو نه دین داری و نه شعور!»
بااین‌حال، رفتار‌ها و گفتار‌های نامناسب برخی نمایندگان در ادوار مجلس، بیشتر مسئله‌ای شخصی بود و فی‌نفسه نشانه افول جایگاه پارلمان نبود. چراکه به‌هرحال، مجلس چنان که در برخی کشور‌ها هم رسماً به آن گفته می‌شود نهاد نمایندگی «عوام» است و طبیعی است که در برخی شهر‌ها یا بخش‌هایی از مردم، نمایندگانی را بپسندند و انتخاب کنند که رفتار‌ها و گفتار‌های عوامانه دارند و به قول محمود احمدی‌نژاد «از جنس مردم» هستند.
نتیجه طبیعی چنین انتخاب‌هایی، حضور چهره‌هایی در مجلس می‌شود که نماینده واقعی اکثریت رای‌دهندگان هستند؛ اما بعضاً فاقد پرنسیب یا شخصیتی هستند که از یک نخبه سیاسی انتظار می‌رود.
چنین انتخاب‌هایی خاص ایران و یا کشور‌هایی که در سطوح پایین‌تر توسعه سیاسی قرار دارند هم نیست. چنان که دونالد ترامپ با آن شخصیت نامتعارف و گفتار‌ها و رفتار‌های بعضاً بی‌ادبانه، دو بار توانسته به ریاست‌جمهوری بزرگترین قدرت جهان دست یابد.
حتی مورد اخیر نیز که واکنش نماینده مشهد را برانگیخته و دست التجا به دامان ریاست‌مجلس برده، می‌تواند در یک سطح «رفتاری فردی و شخصی» تحلیل شود که گرچه رفتاری بسیار دورازذهن و خارق‌عادت است، اما می‌توان آن را نوعی کژرفتاری یا رفتاری کودکانه و مشابه بچه‌مدرسه‌ای‌ها تعبیر کرد که مبصر کلاس یا آقای ناظم باید ورود کند و گوش‌شان را بپیچاند و به چوب تر، آنان را ادب آموزد.
در چنین نگاه و سطح تحلیلی، رفتار نمایندگان ناشایست است؛ چون سطح مجلس را پایین می‌آورد و آن را از نهادی سیاسی به محلی برای بازی و شوخی، فرومی‌کاهد. نماینده مشهد هم احتمالاً چنین دغدغه‌ای دارد که تصمیم گرفته دست‌به‌قلم بَرَد و شکایتی مکتوب تقدیم رئیس‌مجلس کند.
اما آیا مسئله واقعی و شأن‌زدای مجلس، این شوخی‌های کودکانه است؟ یا مسئله مجلس و فروکاستن شأن و جایگاه آن - چه در نزد حاکمان و ساختار سیاسی و چه شهروندان و پایگاه اجتماعی- بسیار جدی‌تر و ریشه‌ای‌تر از آن است که چنین رفتارهایی، از شأن و جایگاه آن بکاهد؟ به نظر می‌رسد مجلس سال‌هاست با شوخی‌هایی بسیار جدی‌تر و اساسی‌تر از این بازی‌های بچه‌گانه مواجه است که آن را از «رأس امور» که بنیانگذار جمهوری اسلامی می‌گفت، دور کرده است.
این شوخی‌های جدی، مجموعه‌ای از روندهاست که اغلب نمایندگان مجلس به‌ویژه در تهران و کلانشهر‌ها را به افرادی با آرای کمتر از ۱۰ و حتی ۵درصدی واجدین شرایط در حوزه انتخابیه خود فروکاسته است؛ روند‌هایی که در آن، فرد برای کسب صلاحیت و مورد تایید قرار گرفتن و حضور در میدان انتخابات، باید اطمینان و نظر مثبت چندین و چند نهاد از تحقیقات محلی تا نهاد‌های امنیتی و هیئت‌های اجرایی و نظارتی را کسب کند و وقتی هم وارد مجلس شد، چنان باید آسه بیاید و برود و چنان بی‌خطر و ملایم موضع بگیرد که مبادا به تریج قبای شخصی یا نهادی بربخورد؛ چراکه هر آن ممکن است گزارشی از او بدهند و صلاحیت‌اش را برای انتخابات دوره بعد بستانند.
بدیهی است که مجلس متشکل از چنین نمایندگانی، نه از سوی رای‌دهندگان جدی انگاشته می‌شود و نه در مناسبات قدرت، فراتر از یک شوخی و محل بازی تلقی می‌شود و حداکثر وسیله‌ای است برای امتیازستانی از فلان وزیر یا استاندار یا مقام دولتی.
بحران مشروعیت و میزان نمایندگی مجلس، طبیعتاً بر کارکرد و خروجی آن نیز تاثیر می‌گذارد و آن را به‌جای نهاد نمایندگی مردم، گاه به نهادی ضدمردم تبدیل می‌کند. در واقع، اینجا ما با یک شوخی فلسفی مواجهیم که فلسفه پارلمانتاریسم را به چالش می‌کشد. دو طرح جنجالی مجلس یازدهم («مصونیت» با هدف سلب هرچه بیشتر حق آزادی انتشار و انتقال اطلاعات شهروندان و «حجاب» با هدف سلب هرچه بیشتر حق آزادی پوشش و سبک زندگی شهروندان) نماد‌های بارز این شوخی فلسفی با مجلس است.
شوخی اخیر البته همچون برخی کاریکاتور‌ها نه خنده‌آور و تمسخرآمیز که مصداق «طنز سیاه» است؛ طنزی که در آن، نهاد مدعی نمایندگی مردم چنان کژکارکرد و وارونه می‌شود که مردمان از ترس خروجی‌های آن، به نهاد‌هایی پناه می‌برند که به محدودسازی و امنیتی کردن معروف و مشهورند.
در واقع، شوخی رعب‌آور با مجلس آن است که برای جلوگیری از ابلاغ و اجرای قوانین آن، باید به شورای‌عالی امنیت‌ملی پناه برد؛ نه چند نماینده تازه‌کاری که سر شوخی و بازی بر سر رای یکدیگر را باز می‌کنند.
مجلسی که فلسفه‌اش به شوخی گرفتار است، بیشتر به همین بازی‌های کودکانه مشغول باشد، ضررش کمتر است. چنان‌که سعدی علیه‌الرحمه، خفتن نیمروز آن ظالم را به از بیداری‌اش می‌دانست...
** ارسال نظر برای اين مطلب در تاريخ ۱۴۰۳-۱۰-۰۳ ۱۱:۳۴ بسته می شود. **
نام شما

آدرس ايميل شما
توجه: نظرات حاوی توهين، افترا، اتهام و ... به اشخاص حقيقی و حقوقی، و نظرات شعارگونه «مرگ، درود و مشابه آنها»، و همچنين نظرات طولانی تر از 500 حرف، به هيچ وجه منتشر نخواهند شد.
نظر شما *

پربيننده‎ترين مطالب و خبرها