به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۲ - ۲۰:۰۴
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۱ ساعت ۱۲:۲۴
کد مطلب : ۵۴۳۸۶

فستیوال موسیقی یا کم‌فروشی فرهنگی؟

گروه فرهنگ و هنر: جشن خانه موسیقی ایران امسال با سال‌های گذشته تفاوت کوچکی داشت و آن هم برگزاری فستیوال موسیقی تهران در راستای این جشن بود اما این فستیوال چقدر اهمیت موسیقایی و چقدر رضایت مخاطبان را در پی داشت؟
فستیوال موسیقی یا کم‌فروشی فرهنگی؟
مدت‌ها بود که خیلی از هنرمندان و اعضای خانه موسیقی به این تشکل خرده می‌گرفتند که چرا خانه موسیقی نسبت به رویدادهای این حوزه بی‌تفاوت است و در مقابل اتفاقات ناگوار از خود واکنشی نشان نمی‌دهد؛ شاید این موضوع خانه موسیقی را کمی به خود آورد و تشکیل شورای مشورتی خانه موسیقی هم در این راستا بود. چند ماه پیش تعدادی از هنرمندان جوان‌تر و نامدار موسیقی ایران یعنی علیرضا قربانی، همایون شجریان، سهراب و تهمورس پورناظری به عنوان شورای مشورتی خانه موسیقی در کنار مدیر عامل این خانه یعنی حمیدرضا نوربخش قرار گرفتند تا به پیگیری بخشی از کارهای خانه که در این سال‌ها به اندازه کافی رسیدگی نشده است، بپردازند.

یکی از اهداف این شورا تاکنون پیگیری قانون کپی رایت است و هدف دیگر آنها برگزاری جشنواره موسیقی تهران در راستای جشن خانه موسیقی ایران بود که طی روزهای گذشته در عمارت مسعودیه به روی صحنه رفت.

فستیوالی به نام تهران
اما هدف از برگزاری فستیوال موسیقی تهران چه بود؟ شورای مشورتی خانه موسیقی بر آن شد تا در راستای به استقلال رسیدن خانه موسیقی کنسرت‌هایی در قالب یک فستیوال برگزار کند؛ به‌گونه‌ای که عواید حاصل از آن به جیب هیچ یک از هنرمندان نرود و مستقیما وارد صندوق خانه موسیقی شود. در نهایت حسین علیزاده، گروه کامکارها، گروه شمس، گروه پالت، علیرضا قربانی و همایون شجریان به عنوان هنرمندانی که باید در عمارت مسعودیه به روی صحنه بروند، انتخاب شدند.

عمارت مسعودیه کجاست؟
عمارت مسعودیه یک بنای قاجاری واقع در خیابان بهارستان است که در سال 1345 هم مکانی برای نخستین وزارتخانه آموزش و پروش محسوب می‌شد. خانه موسیقی فضای باز این بنا را به اجرای فستیوال موسیقی تهران اختصاص داده بود که طبیعی است، باید تمهیدات لازم فراهم می‌شد تا اجرای موسیقی در آن میسر باشد؛ نقصی که این تمهیدات داشت و سر وصدایی که حاصل از قدم زدن مردم در فضا ایجاد می‌شد به کنار، بسیاری از صندلی‌ها هم در نقطه کور چیده شده بودند و مخاطبانی که در بخش انتهایی عمارت می‌نشستند، اصلا تصویر اجرا را نداشتند.
از طرفی هم معلوم نبود که چرا عکاسان و خبرنگاران وقتی مکان مناسبی برایشان در نظر گرفته نمی‌شود، به مراسمی از این دست دعوت می‌شوند؟

سایه‌ای از چند هنرمند
هنرمندانی که در این فستیوال شرکت کرده بودند، به جز گروه پالت به هر دلیلی صلاح ندانسته بودند، که قطعات جدیدی در این فستیوال اجرا کنند و به اجرای قطعاتی که ما بارها آنها را در کنسرت‌هایشان با کیفیت بالا شنیده‌ایم، بسنده کردند. حداقل انتظاری که در این جشنواره می‌رفت این بود که هنرمندان دست کم، کاری شبیه به کنسرت‌های همیشگی‌شان را ارائه دهند اما این طور نبود. نمونه بارز آن اجرای گروه شمس بود. برادران پورناظری در این اجرا بیشتر به نمایش نوازندگی و قدرت‌نمایی پرداختند و فراموش کردند که صحنه اجرا جای قلندری نیست و حرکات نمایشی صرف، احساس خوبی به مخاطب نمی‌دهد.

گروه شمس چندی پیش مشابه رپرتواری را که در فستیوال موسیقی تهران اجرا کرد، در برج میلاد هم با کیفیتی بالا به روی صحنه برده بود اما انگار گروه انگیزه کافی برای اجرا نداشت و شاید هم اندیشیدن به نمایش روی صحنه باعث می‌شد، اجرا آن طور که باید، مثل همیشه پیش نرود. با این حال در این جشنواره چیزی مثل کم‌فروشی فرهنگی احساس می‌شد؛ در حالی که قرار بود، عواید این اجراها به خانه موسیقی تقدیم شود.

من از موسیقی حمایت می‌کنم
راه‌اندازی کمپین من از موسیقی حمایت می‌کنم یکی دیگر از اقدامات خانه موسیقی در راستای فستیوال بود و بر مبنای همان قانون کپی‌رایت متنی از سوی این خانه نوشته شده بود و هرشب یکی از بازیگران سینما که اصلا معلوم نبود، حالا چرا بازیگران سینما؟ قرائت می‌شد. البته، گویا این کمپین در همان متن خلاصه می‌شد و جالب است که در اینترنت هیچ اثری از آن نیست و کمپین من از موسیقی حمایت می‌کنم اصلا با کمپین‌های امروزی شباهت ندارد.

این متن یکی از شب‌ها توسط حبیب رضایی خوانده شد و از آنجا که او کمی چاشنی طنز در خواندن متن به کار برد، واکنش‌هایی را درپی داشت. مثلا وکیل خانه موسیقی یادداشتی نوشت که در بخشی از آن آمده است:  طبیعتا این حق حبیب رضایی است که به عنوان یک هنرمند شاخص، حق داشته باشد شکل گویش و شیوه ارایه مفهوم را خودش انتخاب کند. هیچ حرجی هم قطعا و طبیعتا بر او نیست؛ فقط کاش حبیب جان رضایی که قطعا دغدغه هنر این مملکت را دارد می‌دانست فقدان همان کپی رایتی که آن بالا مسخره شد و هزار و هفتصد نفر آدم قاه قاه به این ترکیب نامانوس و خارجکی خندیدند ، پدر موسیقدان های این مملکت را درآورده است!

هنرمندان کوچک را نابود و هنرمندان بزرگ را مستاصل کرده است. کاش به حرف‌های آن استاد بزرگ و مسلم موسیقی سنتی ایران گوش میداد که می‌گفت همین اواخر، از انتشار آلبوم آخرش، تنها دو میلیون تومان پول گرفته است و آنقدر اثر در اینترنت و موبایل و سی دی فروشی‌ها غیرقانونی تکثیر شده است که کسی رغبتی به خرید آلبوم اصلی ندارد و همین است که دیگر رغبتی به انتشار اثر جدید ندارد و لذت شنیدن صدایش را برای ما محدود کرده است به یکی دو کنسرت در سال. فستیوال موسیقی تهران 18 شهریورماه در عمارت مسعودیه به پایان رسید.
مرجع : ایسنا